هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 324

اى سعادتمند! نزد اهل حق و واقفان سراير حاكم مطلق ، نفى ماسوى اللّه و اثبات حضرت اله كه مضمون ميمون «لا إله إلاّ اللّه » و ملزوم اظهار سرّ «الحمد للّه » است ، بر سه وجه است ؛ چنانچه گفته اند:

نظم

ذكر بر سه وجه باشد بى خلافتو ندانى اين سخن را از۱گزاف
اول موسوم به ذكر بود و عوام ، اسلام را اين مرتبه دست دهد و در اين چند چيز بايد كه مرعى بود ، تا منتج رحمت رحمانى و ملزم عنايت حضرت ۲ صمدانى گردد: ۳
يكى اخلاص كه جاذب انوار صفا و كاسب اطوار وفاست ؛ چنانچه در حين تلفّظ بدين كلمه ، ملاحظه معنى او نمايد ۴ و به صدق تمام ، آن را ادا فرمايد ۵ .

نظم

ذكر را اخلاص مى بايد نخستذكر بى اخلاص كى باشد درست
ديگرى قطع نظر از جرّ نفعى و يا دفع ضرّى كه باعثه سمعه و رياست .
ديگرى اجتناب از غافلى و كاهلى كه منتج حرمان از كسب سعادت عقبى است .
ديگرى توجّه تام به حضرت معبود كه مقصود و مراد جمله اشياست .
ديگرى اشتغال از سر شوق و ذوق كه شيمه طالبان لقاست .
ديگرى ملازمت و مداومت در اوقات لايقه كه قوابل ورود فيوض حضرت اعلى است و فلاح اخروى كه ثمره اين ذكر لسانى است ـ چنانچه هم فحواى كلام حضرت نبى منعام عليه الصلاة والسّلام ، از آن خبر مى دهد كه ۶ «يا أيّها الناس ، قولوا لا إله إلاّ اللّه تفلحوا» ۷ ـ منوط به تحقيق اين امور مذكوره است .

1.ف: نى .

2.ف: ـ حضرت .

3.م: + و .

4.ف: نمايند .

5.ف: فرمايند .

6.ف: ـ كه .

7.مناقب آل أبي طالب ، ج ۱ ، ص ۵۱ ؛ المستدرك على الصحيحين ، ج ۱ ، ص ۱۵ و ج ۲ ، ص ۶۱۲ .

صفحه از 337