اخروى ، همين ذكر ۱ بود و حبيب حضرت اله هم از اين معنى آگاه مى گرداند طالبان لقاء اللّه را كه: «لا إله إلاّ اللّه مفتاح الجنّة» . ۲
نظم
به زير گلبن وصلش نخوانده بلبل جانسرود عشق بجز «لا إله إلاّ اللّه »
اى سعادتمند! مرشدان طريقت و سالكان راه حقيقت كه در ترقّى بر معارج و عروج بر مدارج و كسب معارف و سير بر مراتب و مواقف و ملاحظه اطوار و مشاهده انوار ، توسّل به ذكر «لا إله إلاّ اللّه » نموده اند ، در اشتغال بدان ، رعايت ۳ امرى چند فرموده اند كه هر يك از آن طالبان كمال و راغبان وصال و تشنگان زلال جمال حضرت ۴ ملك متعال را رابطه عظيم و واسطه جسيم است در ۵ وصول به مقاصد و حصول ۶ مطالب ، و اطلاع بر فوايد آن ، مباشران آن را معاون و معاضد بلكه واجب است و اصول آن سه است:
اول در حين ذكر ، حبس نَفَس كردن و در اين چند حكمت ۷ است:
يكى آن كه كثرت ذكر را منافع بيشتر است ؛ چنانچه اين معنى در احاديث و آيات ، مقرّر است و تحليل روح در هر حركتى كه بود ، واقع است و در كثرت ، زياده گردد و حبس نَفَس مانع آن است ؛ چنانچه نمطى از اين سخن در بعضى احاديث ، گذشته است و از معتقدات هنديان در اين امر هم مذكور شده . ۸
ديگرى آن كه جمع خاطر ۹ از خواطر و حواس از احساس كه در جميع عبادات ۱۰ اساس كلّى است ، بدون آن ميسّر نيست .
1.ف: + توحيد .
2.كنز العمّال ، ج ۱۰ ، ص ۵۹۴ ؛ الدرّ المنثور ، ج ۶ ، ص ۶۲: «مفتاح الجنّه شهادة أن لا إله إلاّ اللّه »
3.م : رعايتى .
4.ف: ـ حضرت .
5.ف: و .
6.ف: + به.
7.ف : كلمه.
8.ف: + و .
9.ف: خواطر .
10.. ف: ـ عبادات .