قانون العدالة - صفحه 40

حديث پنجم

۰.المَلِكُ يَبْقى مَعَ العَدْلِ وَ إنْ كانَ كافِرا، وَ لا يَبْقى مَعَ الظُّلْْمِ وَ إنْ كانَ مُؤْمِنا.

۰.يعنى: پادشاه كافر ، اگر عدل دارد ، باقى مى ماند و پادشاه ظالم ، اگر مؤمن است نمى ماند.

مَلِكى كو به عدل متّصف استگر همه كافر است ، مى شايد
ور مسلمان صاحب ظلم استمُلك ، با او بسى نمى پايد

حديث ششم

۰.وَ الَّذي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ إنَّ الوالى العادِل لَيُرفَعُ عَمَلُه في كُلِّ يَومٍ مِثل عَمَل رعيَّتِه مِن المؤمنين.

۰.يعنى: سوگند به آن كسى كه جان محمّد در قبضه قدرت اوست ، كه عمل پادشاه عادل را در هر روزى مثل عمل هاى رعيّت او به آسمان مى برند.

به خدايى كه جان پيغمبرهست در قبضه مشيّت او
كامده طاعت شهِ عادلچون همه طاعت رعيّت او

حديث هفتم

۰.بِالعَدْلِ قامَتِ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ. ۱

۰.يعنى: به عدل برپاست آسمان و زمين.

شاه را داد و عدل مى بايد صفتى بِهْ ز داد و عدل كجاست؟
عدل كن زان كه گفت پيغمبرآسمان و زمين به عدل به پاست

حديث هشتم

۰.لَوْلا السُّلْطانُ لَأَكَلَ النّاسُ بَعْضُهُمْ بَعْضا.

۰.يعنى: اگر پادشاه در ميان خلق نبودى ، آدميان يكديگر را مى خوردند.
پادشه گر نبودى ، آدميانهر چه مى خواستند ، مى كردند
گر نبودى ز حاكمان ترسانخون هم را چو آب مى خوردند

1.تفسير العيّاشي : ج ۲ ص ۱۳۶ ح ۴۵ .

صفحه از 51