خشم و جور والى عالى جاه ، نه.
عدل شه چون به رفق گردد يارهيچ نفعى از آن اعم نبْوَد
ور بود خشم و جور هر دو يكىضررى زان زياده هم نبْوَد
حديث دوازدهم
۰.إِنَّ المُقْسِطينَ عِنْدَ اللّهِ تَعالى عَلى مَنابِرَ مِنْ نُورٍ عَنْ يَمينِ الرَّحْمن. ۱
۰.يعنى: به درستى كه حاكمان عادل ، باشند از روى عزّت و قرب ، قريب به حضرت مَلِك غفور در روز قيامت بر منبرهايى از نور.
روز محشر ، قرين حق باشندحاكمان به عدل و دين معمور
هر يك آن جا نشسته بر تختىباشد آن تخت كرسى اى از نور
حديث سيزدهم
۰.مَنْ أَهانَ سُلْطانَ اللّهِ فِى الأَرْضِ أَهانَهُ اللّه . ۲
۰.يعنى: هر كس كه اهانت سلطان روزگار ـ كه عزيزْ كرده آفريدگارست ـ نمايد ،
حضرت كردگار ، آن كس را ذليل و خوار گردانَد.
هر كه جويد اهانت سلطانايزد ، او را ذليل و خوار كند
كردگارش عزيز گردانَدهر كه تعظيمِ شهريار كند
حديث چهاردهم
۰.مَنْ رَأى مِنْ أَميرِهِ شَيْئا يُكْرِهُهُ فَلْيَصْبِر. ۳
۰.يعنى: هر كس كه از حاكم خود مكروهى ببيند ، بايد كه صبر كند.
هر كه بيند ز حاكمى مكروه صبر بايد شِعار خود سازد
با وى از كين مخالفت نكندكار او را به خالق اندازد
1.روضة الواعظين ، ص ۴۶۷ ؛ بحارالانوار ، ج ۷۲ ، ص ۳۵۱ ، ح ۵۹ ؛ مسند أحمد ، ج ۳ ، ص ۲۲ ؛ سنن الترمذي ، ج ۲، ص ۳۹۴ (ح ۱۳۴۴) ؛ السنن الكبرى ، ج ۱۰، ص ۸۸ ؛ مسند ابن المبارك ، ص ۱۶۴ ؛ كنز العمال ، ج ۶ ، ص ۱۰ (ح ۱۴۶۰۷).
2.رياض الصالحين ، ص ۳۳۹ .
3.سبل السلام ، ج ۳ ، ص ۲۶۱ ؛ نيل الاوطار ، ج ۷ ، ص ۳۵۶ (ح ۳۱۸۱) ؛ مسند أحمد ، ج ۱ ، ص ۲۷۵ ؛ سنن الدارمى ، ج ۲ ، ص ۲۴۱ ؛ صحيح البخارى ، ج ۸ ، ص ۸۷ ؛ صحيح مسلم ، ج ۶ ، ص ۲۱ ؛ كنز العمال ، ج ۶ ، ص ۵۳ (ح ۱۴۸۱۱).