در بين متأخّران نيز اين كار مرسوم بوده است و كتاب هايى را در باب شناخت مشتركات و جدا كردن آنان از يكديگر و رفع اشتباهات و اختلافات از سند احاديث، تأليف نموده اند كه از بين آنها مى توان از كتاب جامع الرواة محقّق اردبيلى، جامع المقال فخرالدين طريحى و هداية المحدّثين محمّد امين كاظمى نام برد.
وجود نام هاى مشترك در ميان راويان
يكى از ابواب مهم ياد شده در كتب رجالى كه براى محدّث، بسيار سودمند است، باب استعلام الفاظ مطلق از الفاظ مشترك و متشابه و همچنين كنيه ها و القاب و انساب مشترك است. غالبا نويسندگان كتب رجالى، نخست، مشتركان در نام را به ترتيب حروف ابجد مى آورند و سپس، كنيه ها و لقب هاى مشترك را يادآور مى شوند. اين سبك، غالبا در اين كتب، متداول و جارى است. براى نمونه، به ذكر چند نام مشترك در سلسله سند احاديث مى پردازيم:
آدم: مشترك بين آدم بن اسحاق ثقه و غير ثقه.
ابان: مشترك بين ابان بن تغلب ثقه، ابان بن عثمان احمر ناووسى، ابان بن عمر اسدى و ابان بن محمّد بجلى.
ابراهيم: مشترك بين ابو رافع (آزاد شده رسول خدا صلى الله عليه و آله)، ابراهيم بن ابى بكر بن ربيع واقفى، ابراهيم بن ابى بلاد، ابراهيم بن زياد كوفى، ابراهيم بن ابى سمال، ابراهيم بن ابى كرّام، ابراهيم بن محمود، ابراهيم بن ابى يحيى اعجمى، ابراهيم بن بشير، ابراهيم بن حَكَم، ابراهيم بن حمّاد، ابراهيم بن خالد، ابراهيم بن عبدالحميد، ابراهيم بن عبداللّه احمرى، ابراهيم بن عثمان يا عيسى، ابراهيم بن عمر يمانى، ابراهيم بن قتيبه، ابراهيم بن مسلم، ابراهيم بن موسى و....
در بين لقب ها و كنيه ها نيز چنين اشتراكى وجود دارد و براى نمونه