در علم فقه و حديث و لغت و انساب عرب و اطّلاع به حال رجال و عربيّت و ادب و حساب و جفر يگانه ، و در نظم و نثر و خطب و انشاء يكتاى زمانه بود . 
 وفات او را در اين كتاب چنان كه مى بينيم در قزوين مى نويسد . ليكن در تجربة الأحرار كه آن هم از تأليفات دنبلى است ، محلّ وفات وى را در طهران مشخّص ساخته و مى گويد : 
 چون خاقان مغفور محمّد شاه قاجار در سنه ثمان و مئتين بعد الألف عكس تسخير از آن بر مرآت ضمير نقش بست ، علّامه دوران از قلعه رست و در طهران به خاقان كامران پيوست . بعد از ورود به مشربِ عذبْ مورود سلطان عاقبت محمود ، طاووس روح علوى آشيانش از خارستان جهان پر افشان و با طوطيان طوبى هم آشيان گرديد . 
 ضبط تجربة الأحرار صحيح مى نمايد . عقيده زنوزى نيز بر اين است و عبارتش در رياض الجنّة چنين : 
 توفّى في بلدة الطهران في شهور سنة ثمان و مئتين و ألف . 
 تاريخ وفات او در سال هزار و دويست و هشت درست و بى چون و چراست و علاوه از تصريح ميرزا محمّد حسن زنوزى در رياض الجنّة و عبدالرزّاق بيگ دنبلى در تجربة الأحرار ، شخص عالم و مطّلعى نيز در ظهرِ ورق مجلّدى از مجلّدات كتاب الشّفا في أخبار آل المصطفى كه متعلّق به كتاب خانه حضرت آقاى حاج ميرزا محمّد على آقا قاضى طباطبايى است ، با تخمين سنين عمر او ، تاريخ مذكور را به اين لفظ تأكيد و تأييد مى نمايد : 
 وفاته ـ رفع اللّه في الخلد أعلامه ـ 1208 و قد جاوز التّسعين . ۱
                         
                        
                            1.پايان افادات مرحوم سلطانقرايى با تخليص ر .ك : يادنامه ميرزا جعفر سلطانقرايى ، ص۴۰۴ ـ ۴۱۳ .