3
مجله محدث شماره سوم

Mohaddeth







style="BORDER-RIGHT: 1px solid; BORDER-TOP: 1px solid; BORDER-LEFT: 1px solid; BORDER-BOTTOM: 1px solid"
borderColor=#dae6e7>




style="BORDER-RIGHT: 1px solid; BORDER-TOP: 1px solid; BORDER-LEFT: 1px solid; BORDER-BOTTOM: 1px solid"
borderColor=#aaaaaa background=/uploads/IMAGES/mohaddeth/te.jpg align="center">



پژوهشی تازه و فراگیر درباره امام حسین‏(ع)

(گفتگو درباره دانش‏نامه امام حسین‏(ع ))


style="MARGIN-TOP: 0px; MARGIN-BOTTOM: 0px; LINE-HEIGHT: 15px"> 


cellPadding=0 width="100%" border=1>






 ا
مام
حسین‏(ع) منبع الهام و كسب


فیض
اصناف انسان‏های سراسر عالم است: عارف، عامی، مسلمان، غیر مسلمان و
حاكمان و مردم. یافتن سرچشمه ‏های زلال حكمت، شخصیت و سیره آن بزرگوار و
استفاده از آن در طول تاریخ، بویژه پس از عاشورا همواره محل كوشش
اندیشمندان بوده است.



هر
چند كه تلاش‏های محقّقانه و با نیت‏های خالص گذشتگان، ماندگار و در نزد
خداوند نیز ارزشمند است امّا در این رهگذر، خلأ پژوهش‏های بنیادی و
جامع، همچنان وجود داشته است. تدوین



دانش‏نامه امام حسین‏(ع)

به دو زبان عربی و فارسی گامی است در این جهت و به منظور تأمین نیازهای
پژوهشی استوار در این حوزه.



در
گفتگوی


محدّث

با حجة الاسلام و المسلمین



سید محمود طباطبایی نژاد
،
درباره ویژگی‏ها، دامنه تحقیق و روش‏شناسی این اثر كه در حال آماده
سازی برای انتشار است، اطلاعات بیشتری به دست آمده است
.





موسوعه امام حسین‏(ع)، پاسخگوی كدام نیازهای پژوهشی در حوزه شخصیت،
تاریخ و سیره حضرت ابا عبدالله الحسین‏(ع) است؟



امام
حسین(ع) و قیام او یك گذشته تمام شده نیست، بلكه جریان زنده و با بركتی
در طول تاریخ است كه برای همه زمان‏ها و زمین‏ها می‏تواند سازنده و
درس‏آموز باشد؛ چنانکه ما در دوران انقلاب بسیار از واقعه كربلا مدد
گرفتیم و در سال 57 هنگامی كه محرم شروع شد، شتاب انقلاب چند برابر شد.



ما
سعی كرده‏ایم جستجوی وسیعی در تمامی ابعاد شخصیت امام حسین‏(ع) صورت
دهیم و در این میان به پرسش‏هایی كه از گذشته مطرح شده و تا به حال
باقی است و به پرسش‏هایی كه در دوران معاصر ایجاد شده پاسخ دهیم.
خصوصیتی در نوع كارهای دارالحدیث نیز هست كه تنها برای شیعیان تهیه
نمی‏شود و سعی دارد به نوعی در غیر شیعه هم مخاطب داشته باشد و معارف
مورد قبول تشیع را به زبان روز و قابل پذیرش برای جهان معاصر عرضه
بدارد. در


دانش‏نامه امام حسین‏(ع)

نیز این گرایش وجود داشته است.




قدمت استنادات این دانش‌نامه تا كجاست؟



 تلاش
می‏كنیم هر مطلبی را از كهن‏ترین منبع نقل كنیم و به طور معمول نقل‏ها
تا قرن هفتم آمده است. بویژه اصرار داشته‏ایم كه از قرن دهم به بعد،
یعنی از زمان حكومت صفویه و رواج برخی مقاتل بی اعتبار، اقوال مطرح شده
كه در كتب پیشین وجود نداشته را، نیاوریم. البته مراد، نقل‏های خبری
است كه منحصراً در این منابع آمده باشد امّا اگر تحلیل یا جمع‏بندی
مناسبی در این كتاب‏ها بوده، آورده‏ایم.



 





چه
سرفصل‌هایی در این موسوعه، پیش‌بینی شده است؟





 
موسوعه،
در پانزده بخش و به زبان عربی سامان یافته است که البته همزمان، ترجمه
آن هم آغاز شده و احتمالاً همزمان با انتشار موسوعه به زبان عربی یا
کمی متأخّر از آن، ترجمه فارسی آن هم منتشر شود. من این پانزده بخش را
با توضیحات اجمالی درباره سرفصل‌ها و محتوایشان حضورتان عرض می‌کنم.



 اوّلین
بخش: الحیاة العائلیه. این بخش در بردارنده زندگی خصوصی و خانوادگی
حضرت است؛ مانند ماجراهای تولد، نامگذاری، کودکی و همسر و فرزندان.



 بخش
دوّم: الفضائل. این بخش شامل نکاتی است که از قرآن یا از زبان پیمبر در
شأن امام حسین(ع) وارد شده و همچنین دربرگیرنده ویژگی‌های اخلاقی آن
حضرت است که کلاً در شش فصل سامان یافته: فضائل مشترک با اهل بیت،
فضائل مشترک با امام مجتبی(ع)، فضائل اختصاصی، مکارم اخلاقی و
ویژگی‌هایی که حضرت از لحاظ اخلاقی داشتند، ویژگی‌های عبادی و فصل ششم
آن درباره کرامت‌ها و کارهای معجزه‌گونی که از حضرت نقل شده است.



 بخش
سوّم به نام دلیل امامته و امامة ولده: در این بخش که مربوط به امامت
حضرت است، ادله و نصوص امامت ایشان که از طرف خدا یا پیامبر یا سایر
ائمه در منابع ما وجود دارد جمع‌آوری شده است.



 بخش
چهارم تحت عنوان: الإمام بعد النبیّ حتی وفاة أبیه. این بخش در
برگیرنده دوران پس از رحلت پیامبر تا شهادت پدر بزرگوارشان است.
ماجراهای مواجهه با خلفا، شهادت مادر بزرگوارشان و ماجراهایی که در
رابطه با امام حسن(ع) اتفاق می‌افتد، همراهی با پدر بزرگوارشان تا
شهادت، بویژه دوران خلافت، جنگ‌هایی که در دوران خلافت حضرت رخ داده
است. به هر حال ایشان در تمام لحظات در کنار پدر بودند. اینها عمده
مباحث و رئوس مطالب این بخش را تشکیل می‌دهد.



 بخش
پنجم: الإمام بعد وفاة أمیر المؤمنین الی قیامه: صلح امام مجتبی(ع)،
مواضع امام نسبت به صلح برادر، تواضع و احترام و تسلیم امام در مقابل
امام مجتبی(ع)، مواجهه با معاویه و عمال او، موضع امام در مقابل
تلاش‌هایی که معاویه برای تثبیت ولایت عهدی یزید داشت، سرفصل‌های مهم
این بخش است.



 ششمین
بخش تحت عنوان: الإنباء بشهادة الإمام حسین بن علی(ع): در این بخش متون
فراوانی که قبل از واقعه کربلا از شهادت امام خبر داده بودند، جمع شده
است. این اخبار از جبریل، پیامبر(ص)،  امام علی(ع)، امام مجتبی(ع)،
امام حسین(ع) و صحابه پیامبر نقل شده که شامل متون فراوانی است؛ متونی
که بیش از حد تواتر، خبر از شهادت امام دادند و جزئیات زیادی از اصل
شهادت امام، زمان و مکان شهادت، قاتل ایشان و موارد دیگر را دربردارند.



 هفتمین
بخش تحت عنوان: خروج الإمام من المدینه الی نزوله بکربلا: حساس‌ترین
فراز زندگی امام در این بخش و بخش پس از آن گرد آمده، رسیدن خبر مرگ
معاویه و درخواست بیعت که امام در آن زمان در مدینه بودند، خروج امام
از مدینه و هجرت به مکه، حضور امام در مکه، ماجراهایی که در مدتی که
امام در مکه بودند اتفاق می‌افتد مثل رسیدن دعوت‌نامه‌های کوفیان و
فرستادن مسلم بعد از این که نامه‌ها بسیار می‌شود، ماجراهای مفصلی که
از ورود حضرت مسلم به كوفه تا شهادت ایشان اتفاق می‌افتد، دعوت‌نامه
امام از مکه به بصره و دعوت بصریان برای قیام و یاری ایشان، حرکت امام
از مکه به کربلا و ماجراهای بسیاری که در منازل بین راه مکه تا کربلا
اتفاق می‌افتد، خطاب‌ها و سخنان حضرت با دیگران و افرادی که با حضرت
مواجه می‌شدند، افرادی که هدف حرکت را می‌پرسیدند و پاسخ‌های امام از
جمله حوادث مهم این مسیر، مواجهه با حر هست و اتفاقاتی که بین امام و
حر می‌افتد تا این که نمی‌گذارند امام به کوفه بروند، و کاروان امام سر
از کربلا در می‌آورند.



 بخش
هشتم: نزول الامام بکربلا إلی شهادته: وقایع ورود امام در دوّم محرم
سال 60 که امام در دوم محرم وارد کربلا می‌شوند تا شهادت امام در دهم
محرم در این بخش آمده؛ بخصوص حوادث شب و روز عاشورا، سخنان و خطبه‌های
امام، حماسه‌های امام و یارانشان، مقتل امام و اهل بیت و یارانشان و
ماجراهای مرتبط با حرم و خیام امام در این بخش جمع‌آوری شده است. ما در
مقتل امام و یارانشان و ماجراهایی که به نوعی بار عاطفی دارند، متون
بسیار زیادی را از شیعه و سنی جمع‌آوری کردیم که بسیاری از آن کمتر
شنیده شده و گنجینه بی‌نظیر و یا کم‌نظیری از منابع قابل قبول فراهم
شده است.



 بخش
نهم: بعد شهادة الامام: ماجراهایی که بر سر و پیکر مطهر امام بعد از
شهادت وارد شده، به نیزه زدن و اسب دواندن و ماجراهایی از این دست تا
بردن سر مطهر به کوفه و شام، مباحثی در مورد دفن سر و پیکر مطهر امام
وجود دارد. غارت‌ها و دون‌صفتی‌هایی که نسبت به حرم و خیام امام روا
داشته ‌شد، حوادث و کراماتی که همزمان با شهادت امام در کتاب‌های شیعه
و سنی نقل شده و سفر دشوار اسیران از کربلا به کوفه و از کوفه تا شام و
تا بازگشت به مدینه در این صفحات رقم می‌خورد.



 بخش
دهم: صدی شهادة الإمام یعنی بازتاب شهادت امام: ماجرای سنگین کربلا و
شهادت امام و یارانش بازتاب‌های منفی بسیاری در جامعه آن روز اسلامی از
خودش به جا گذاشت. موضع‌گیری‌هایی که از اهل بیت و اصحاب و همسران
پیامبر و حتی خانواده و نزدیكان خود یزید و دیگر دشمنان و جنایت‌کاران
نسبت به این جنایت‌کاران و این حادثه ابراز شده است، در بخش دهم
گردآوری شده است.



 بخش
یازدهم: الثوراة بعد شهادة الإمام. قیام‌ها و شورش‌هایی که پس از واقعه
کربلا و تحت تأثیر این قیام اتفاق افتاد؛ شورش مردم مدینه و واقعه
حرّه، شورش عبدالله بن زبیر که حجاز و مناطق دیگر را به تصرف خودش
درآورد، ماجرای توّابین که آنهایی بودند که احساس گناه می‌کردند که
امام را تنها گذاشتند و قیام کردند، ماجرای مختار و سرنوشت شومی که
دامن شرکت‌کنندگان در کربلا را گرفت، در این بخش گردآوری شده‌اند.



 بخش
دوازدهم تحت عنوان: اقامة الماتم للحسین وذکر مصائبه و البکاء علیه.
گریه و سوگ بر امام از همان کربلا آغاز شد و نه تنها در مدینه و بین
دوست‌داران این سوگ اتفاق افتاد، حتی در شام، در خانه یزید و توسط برخی
از دشمن نیز اتفاق افتاد. ائمه نیز بر اقامه سوگ حسینی هم تأکید و هم
خود، عمل می‌کردند. گریه بر امام حتی قبل از شهادت ایشان و حتی قبل از
اسلام از طرف انبیای الهی صورت گرفته است. از خود پیامبر نقل‌های زیادی
هست که بر امام حسین(ع) گریه کردند. ماجراهای بسیاری در این باره
جمع‌آوری شده و همچنین فصلی در این بخش به اشعاری که در رثای امام توسط
اهل‌بیت و دیگران از قرن اوّل تاکنون سروده شده اختصاص دادیم و از هر
قرنی اشعاری را جمع‌آوری کردیم.



 بخش
سیزدهم تحت عنوان: زیارته. نقل‌های بسیاری که مشوق زیارت امام هستند،
فضل زیارت و زائر قبر ایشان را بیان می‌کنند، متونی که آداب زیارت را
بیان می‌دارند، متن زیارت‌نامه‌ها، اوقات شایسته‌ای که برای زیارت هست،
برحذر داشتن از ترک زیارت امام حسین و کلاً متونی که به هر شکلی در
ارتباط با زیارت قبر مطهر امام و یارانشان بوده در این بخش جمع‌آوری
شده است.



 بخش
چهاردهم: الحکم. این بخش، کلمات گران‌سنگ امام(ع) را دربر دارد. روش
کار این بوده که بخش زیادی از کلماتی که امام شخصاً فرمودند و همچنین
مواردی هم که به عنوان راوی از کلام پیامبر نقل کردند و مقداری هم از
سخنانی که از زبان پدرشان حکایت کردند، به شکل موضوعی و بدیع تنظیم
شده؛ این حِکَم، جداگانه هم تحت عنوان



حكمت‌نامه امام حسین(ع)

منتشر شده است.



 بخش
پانزدهم و آخرین بخش تحت عنوان: المخدوشات. کارهای بسیار وسیع و خوبی
در نقد متون انجام شده که در مرحله تحقیق کار بی‌نظیری است. این مقدار
کار درباره متون ضعیف و نقد متونی که مشهور هستند (نقد متنی یا نقد از
حیث سند و منبع) سابقه ندارد. البته هنوز تصمیم‌گیری نشده که تا چه حدی
منتشر بشود و این به آینده موکول است؛ ولی در مرحله تحقیق، کار خوب و
با کیفیتی صورت گرفته است.



  





آیا پژوهشگر می‏تواند با مراجعه به دانش‏نامه امام حسین‏(ع) از منابع
دیگر بی‏نیاز شود؟




بستگی به درجه پژوهش دارد. این دانش‌نامه تا حد زیادی نیاز پژوهشگران
را مرتفع می‏كند امّا به طور قطع، برای پژوهشگرانی كه می‏خواهند درباره
آن انسان بزرگ، تحقیقات وسیعی انجام دهند، این مجموعه و هیچ مجموعه‌ای
به تنهایی كافی نیست.


 






این دانش‏نامه تاریخی، صرفاً نقلی است یا تحلیلی؟ یا هر دو جنبه را
همزمان داراست؟



 اساس
اولیه موسوعه، نقلی است و ما اصل متون را ذكر می‏كنیم. معتقدیم ارئه
متون از منابع اصلی بدون هیچ واسطه، پذیرش بهتری برای مخاطب می‌آورد و
برای پژوهشگر امكان تفكر بدون پیش‌داوری را میسر می‌سازد؛ اما هر جا
نیاز به بیان و تحلیل احساس شده، این كار را انجام داده‏ایم؛ لذا، این
مجموعه حاوی صدها بیان و تحلیل شده است و هر دو جنبه نقل و تحلیل را
ارائه می‏دهد.



 




موسوعه
امام حسین‏(ع) چه خدمتی در حوزه زدودن تحریف‏های تاریخ عاشورا ارائه
كرده است؟




دو ظلم بزرگ به حضرت سید الشهداء(ع) شد: ظلم اول در روز عاشورا به
اتمام رسید و ظلم دوم از روز عاشورا شروع شد و تا امروز ادامه دارد.
ظلم اوّل، شهادت امام و ظلم دوم، تحریف تاریخ آن است. از یك سو دشمنان
و از طرف دیگر دوستان نادان، گاه نادرستی‏هایی را وارد تاریخ محتوا یا
لفظ این حادثه كردند. دست ما در دفاع از امام در ظلم اوّل كوتاه است،
اما در مورد ظلم دوم دست ما باز است و هنوز هم می‏توان به یاری امام
حسین‏(ع) شتافت.




یكی از بزرگ‏ترین خدمات به ساحت ابا عبد الله الحسین‏(ع) منزه كرده
تاریخ عاشورا از مطالب بی اساس است و نمی‏توان از مردم عادی و غیر
متخصصان چنین انتظاری را داشت؛ بلكه بر فرهیختگان است كه ضمن كسب تخصص
لازم در تاریخ عاشورا، اجازه راه یافتن كژی‏ها در تبیین این واقعه بزرگ
را ندهند.




در زدودن تحریف، دو كار مهم در موسوعه صورت گرفته است: یكی مبارزه منفی
و دیگر، مبارزه ‏مثبت.




در مبارزه منفی با تحریف، كار مهم این بوده است كه از آوردن اخبار
تحریف شده و ضعیف، به عنوان متن خودداری كنیم؛ كاری كه متأسفانه در چند
قرن اخیر كمتر اتفاق افتاده و تألیفات معمولاً از منابع ضعیف نیز نقل
كرده‏اند. و مبارزه مثبت ما، نقد متون ضعیف است كه بسیاری از متون را
از جنبه متن یا مصدر مورد نقد و بررسی قرار داده‏ایم.


 




درباره حجم این دانش‏نامه و زمان انتشار مجلّدات
آن نیز سخن بگویید



 حجم
موسوعه، به زبان عربی حدود 4 هزار صفحه و بالغ بر هشت جلد خواهد بود.
مراحل تحقیق و مقابله، پایان یافته و در مرحله بازنویسی و ترجمه
بیان‏ها به عربی  هستیم و به خواست خدا در اوایل سال آینده منتشر خواهد
شد. البته از هم اكنون ترجمه فارسی موسوعه آغاز شده و ممكن است ترجمه
نیز همراه متن اصلی یا با فاصله نزدیكی منتشر گردد.



  





با توجه به این كه سعی كرده‏اید دانش‏نامه از
جامعیت برخوردار باشد، به نظر می‏رسد كه حجم بسیار زیادی از اقوال و
مستندات تاریخی باید منتشر شود. آیا چنین

اس
ت؟



 بلی
همین طور است. ما تا آنجا كه لازم بوده و طرح متن خبر برای مخاطب مفید
بوده، عین متن را آورده‌ایم اما تعداد آدرس‌ها و ارجاعات ما چندین
برابر متون ماست و معمولاً ذیل هر خبری چندین آدرس آمده است. در موارد
غیر لازم، كهن‏ترین، استوارترین و جامع‏ترین عبارت را  آورده‌ایم و به
بیان نشانی موارد دیگر بسنده كرده‌ایم.



  





در سخنانتان اشاره كردید به این كه كوشش شده
مخاطبان دانش‏نامه امام حسین‏(ع) فراتر از گستره شیعیان باشد. در
راستای این ویژگی، آیا از منابع اهل سنت هم بهره برده ‏اید؟



 بلی،
بسیار بهره برده‌ایم. امام حسین‏(ع) متعلق به همه انسان‏هاست؛ لذا در
تدوین موسوعه تنها مخاطبان شیعه در نظر نبوده است. گذشته از این، مذهب
نویسنده و دیگر شرایطی كه جهت پذیرفتن خبر در فقه مطرح است، در نقل
وقایع تاریخی چندان مورد توجه نیست؛ بلكه كهن بودن خبر و مضمون آن
بیشتر مورد توجه قرار می‏گیرد. در تدوین این اثر از منابع شیعه و اهل
سنّت بهره برده شده است، ضمن این كه بسیاری از وقایع تاریخی فقط از
طریق منابع اهل سنّت به ما رسیده است.



 گفتنی
است اساساً هیچ محققی ـ اگر بخواهد جستجوی مناسبی در زندگی و قیام امام
حسین(ع) داشته باشد ـ بی‌نیاز از مراجعه به كتب اهل سنت نیست. همه
آنهایی كه تاكنون در این راه گام زده‌اند خود را بی‌نیاز ندیده‌اند و
اتفاقاً صرف نظر از جنبه امامت كه مخصوص شیعه است، كتب اهل سنت نسبت به
شخصیت امام و قیام ایشان نظر بسیار مثبتی دارد كه انسان را متعجب
می‌كند. در كتب معتبر اهل سنت مواردی كه با شأن امام سازگار نیست و
اشكالاتی به آن وارد است درصد بسیار كمی دارد، بخصوص در ماجرای قیام
امام حسین(ع) كه می‌توان

تاریخ طبری

را مهم‌ترین اثر در این باره دانست، ظاهراً مرحوم شیخ مفید هم در كتاب


ارشاد

خود كه مهم‌ترین تاریخ شیعی است، عمده مطالب مربوط به قیام امام
حسین(ع) را از



تاریخ طبری

گرفته است. چنان كه كتاب



لهوف

و به تعبیر صحیح



ملهوف

سید بن طاووس تا حد زیادی متكی بر كتاب



الفتوح

ابن اعثم كوفی است.



مجله محدث شماره سوم
2




mohaddeth03










style="BORDER-RIGHT: 1px solid; BORDER-TOP: 1px solid; BORDER-LEFT: 1px solid; BORDER-BOTTOM: 1px solid"
borderColor=#aaaaaa background=/uploads/IMAGES/mohaddeth/te.jpg>




گرامی‌داشت استاد
عطاردی برگزار شد




 








 




آیین بزرگداشت استاد حاج شیخ عزیز الله
عطاردی یکی از

محققان برجسته شیعه با حضور
شخصیت‌های فرهنگی و مذهبی کشور در آست
ان
مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در
شهر ری برگزار شد.




در این آیین که روز نهم آذرماه در تالار
شیخ صدوق(ره) برگزار شد، دبیر علمی همایش
با اشاره به شخصیت کم‌نظیر استاد عطاردی
گفت: «ایشان یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های
علمی در تاریخ حوزه‌های علمیه شیعه است».
حجة ‌الاسلام و المسلمین مهدی مهریزی
افزود: «کارهای متعدد ایشان که به صورت
فردی ارایه شده از تنوع و گستردگی موضوع
برخوردار بوده است».




وی اظهار داشت: «منابعی که طلبه‌ها به
مطالعه آن می‌پردازند فراتر از فقه، اصول
و فلسفه نیست، اما این که کسی در کنار این
علوم به تاریخ، جغرافیا، ادبیات و
فهرست‌نگاری و امثال آن اقدام کند، در
دوران معاصر متداول نبوده است.» وی با
بیان این که یکصد جلد و شصت عنوان اثر از
ایشان ارایه شده است، افزود: «فعالیت‌های
ایشان در تولید آثارش به صورت فردی و شخصی
بوده و از استاد به عنوان انسانی پرتلاش و
سخت‌کوش در عرصه علم و دانش نام برده
می‌شود». وی گفت: «فعالیت‌های علمی استاد
از خراسان رضوی آغاز شده و این همایش با
ولادت هشتمین اختر تابناک ولایت تقارن
یافته است». مهریزی گفت: «28 عنوان تألیف
و پژوهش استاد عطاردی عرضه شده است که از
این تعداد 9 عنوان به تصحیح آثار کهن و 9
عنوان نیز به ترجمه متون اختصاص یافته
است.»




در این مراسم، شخصیت و سیره فردی،
روش‌شناسی و معرفی آثار وی در خصوص حدیث،
تاریخ، جغرافیا و ادبیات و همچنین
نوآوری‌های فکری ایشان مورد بحث و بررسی
قرار گرفت.




دكتر قربان بهزادیان‌نژاد، رئیس مؤسسه
تحقیقات و توسعه علوم انسانی نیز با بیان
این كه مرور آثار استاد عطاردی و تأثیری
كه بر جای گذاشته، مسلماً به قدری است كه
او را شایسته بزرگ‌داشت‌ها و
گرامی‌داشت‌های متعدد می‌كند گفت:
«ویژگی‌های دیگری نیز در آثار این شخصیت
وجود دارد كه از اهمیت بیشتری برخوردار
است از جمله عشق به ائمه(ع) و علاقه به
گردآوری میراث گران‌قدر شیعه از جمله
مسندنویسی، تاریخ و فرهنگ خراسان و
سیستان، تصحیح و چاپ نسخ خطی، مطالعه
تاریخ هند و پاكستان و ترجمه‌ها و نیز
آثار پراكنده دیگر». وی، دیگر آثار استاد
را گردآوری میراث شیعه برشمرد و افزود:
«ایشان به زندگی  شیعیانی كه در مبارزات
ضد استعماری نقش داشته‌اند از جمله تیپو
سلطان در هند نیز پرداخته‌اند».




وی به زندگی و خلقیات و رفتار فردی استاد
نیز اشاره كرد و گفت: «هوش سرشار و حافظه
بسیار قوی استاد در مصاحبت با افراد، خیلی
زود نمایان می‌شود اما استاد در سخن گفتن
بسیار تأمل دارند و تنها نكاتی را كه حسن
دارد، به زبان می‌آورند و تلخی‌ها را به
جز آنجا كه عبرت‌آموز است، نمی‌توان از
ایشان شنید، ضمن آن كه استاد، ساده‌زیست و
بسیار متواضع، متخلق و مقید به رفتارهای
دینی هستند». بهزادیان‌نژاد با تأكید بر
تقویت تفاهم بین نسلی در دنیای جهانی‌شده
كنونی تأكید كرد: «معرفی چنین شخصیت‌هایی،
می‌تواند دامنه انتخاب جوانان را گسترش
دهد و آنان را به سوی چهره‌های برخاسته از
بستر سنتی و معرفتی رهنمون سازد».





اولین مُسنَد نویس شیعى




استاد عطاردى در سال 1307 در شهرستان
قوچان به دنیا آمد و در طول عمر خود شصت
عنوان اثر درباره حدیث و منطقه خراسان
منتشر كرده است. اغلب آثار عطاردى دست اول
است و نقل از جایى نیست.




او براى خلق آثار خود، قدم به قدم
كتاب‌خانه‏هاى داخلى و كشورهاى خارجى را
مورد كاوش قرار داد. سفر تحقیقى این
اندیشمند بزرگ از سال 1344 با سفر به مكه
و مدینه آغاز شد و در سال 1366 سفر تحقیقى
خود را به روسیه و دیدار از كتاب‌خانه‏هاى
مسكو و پترزبورگ به پایان برد.




آثار استاد عطاردى 28 مورد تألیف و پژوهش،
9 مورد تصحیح و تحقیق، 9 مورد ترجمه و 3
مورد فهرست‌بردارى است و هم اكنون 15 مورد
از آثار استاد در حال آماده‏سازى است.




عطاردى با سفر به كشورهاى مختلفى چون
عراق، عربستان، سوریه، یمن، لبنان، مصر،
تركیه، هندوستان، پاكستان، افغانستان،
روسیه، انگلستان، آلمان، فرانسه و بلژیك
از كتاب‌خانه‏ها، مراكز فرهنگى، تاریخى،
دانشگاهها و حوزه‏هاى علمیه این كشورها
دیدن كرده و مشاهدات خود را در قالب
سفرنامه به رشته تحریر در آورده است.





ستایش فرهنگ  و تمدن

اسلامی




منتخب هفت سخنرانی در توصیف آثار و
بزرگداشت شخصیت استاد عزیزالله عطاردی




ـ آیة الله رضا استادی: الطاف حق به استاد
عطاردی




ـ حجةالاسلام و المسلمین رسول جعفریان:
تاریخ‌های محلی




ـ دکتر احمد جلالی: تمدن خراسان بزرگ




ـ استاد مصطفی دلشاد تهرانی: شیخ عزیز
الله عطاردی، الگوی زندگی علمی




ـ حجةالاسلام و المسلمین محمدکاظم رحمان
ستایش: نیم‌نگاهی به مسانید اهل بیت(ع)




ـ حجةالاسلام و المسلمین دکتر محمدعلی
مهدوی‌راد:



تاج العروس
؛
فرهنگ‌نامه‌ای سترگ




ـ حجةالاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی:
تمدن اسلامی و جهان‌آگاهی




الطاف حق به استاد عطاردی




آیة ا لله رضا استادی




استاد عطاردی از جهات مختلفی مورد لطف
خدای متعال بوده است. لطف اول این که
ایشان با تقریباً ده سال تحصیل در قوچان و
مشهد توانسته بنیه علمی‌اش را محکم کند،
به گونه‌ای که بعد از این ده سال به عنوان
یک فاضل و عالم، اثرگذار باشد و این کمتر
اتفاق می‌افتد.




نکته دوم این که وقتی ایشان پس از اتمام
دوران تحصیل به تهران آمدند، راه‌های
متعددی پیش پای ایشان بوده و خدای متعال
لطف کرده است که ایشان در این مسیر قرار
بگیرد؛ یعنی حوزه مدرسه را به کارهای دیگر
ترجیح دهد، از دنیا و مظاهر دنیوی چشم
بپوشد و طبق همان علاقه ذاتی که به علم و
مسائل علمی داشته، به این گونه مسائل
بپردازد.




لطف سوم خدا به ایشان، این بوده که وقتی
وارد تهران شدند، با کسانی آشنا و مأنوس
شدند، که اهل تلاش و کار بودند؛ مثلاً با
علامه شعرانی، شهید مطهری، علامه امینی،
علامه تهرانی که این افراد، در زندگی
انسان بسیار اثرگذار می‌شوند و این از
هدایت‌های الهی است.




لطف چهارم، لطف بسیار مهمی که خدای متعال
به ایشان کرده، انس ایشان با حدیث است.
این که ایشان از حدود سال 32 تاکنون، یعنی
حدود پنجاه سال با حدیث سر و کار داشته
باشد. مجموعه احادیثی که ایشان در این
کتاب‌ها آورده است حدود 80 هزار حدیث است
که کار بسیار عظیمی است و در روحیات و
توفیقات انسان اثر می‌گذارد. از اولین
کارهای استاد، کاری ابتكاری و خوب مربوط
به حضرت عبدالعظیم بود که مورد تجلیل
علامه شعرانی هم قرار گرفت. شاید، دعای
این بزرگوار [حضرت عبدالعظیم] هم بدرقه
راه ایشان بوده و باعث شده که بتواند این
کار عظیم را انجام دهد.




لطف دیگر این که ایشان در کار حدیثی هم
جذب امام رضا(ع) و امیرمؤمنان شده‌اند و
در طول سالیان، با



نهج‌البلاغه

و تصحیح آن سر و کار داشته‌اند. کار
گسترده‌ای که ایشان راجع به امام رضا و
مشهد و خراسان انجام داده‌اند، این نصیب
هر کسی نمی‌شود؛ با توجه به این که کارهای
تتبعی و تحقیقات میدانی مشکلات خاص خودش
را دارد.




از دیگر الطاف خدای متعال به ایشان این که
بحمدالله توانسته‌اند قسمت عمده آثارشان
را خود، به تنهایی به اتمام برسانند و
منتشر کنند. من معتقدم که اگر استاد مؤلف
آثاری مثل مسانید و تاریخ مشهد نبودند و
فقط می‌گفتیم: «استاد این صد جلد کتاب را
که برای دیگران است به این صورت منتشر
کرده‌ است»، همین کافی بود که ما از ایشان
تجلیل کنیم.




یک لطف دیگر خدای متعال این است که ایشان
یک محبوبیت خالص پیدا کرده‌اند و الاّ
ایشان چه عنوانی داشته که برای آن عنوان
بخواهند بزرگداشت بگیرند. این محبوبیت و
جلسه باشکوه با حضور استادان و دانشمندان،
لطف خدا و نتیجه همان زحمات استاد است.




دو کار عظیمی که ایشان درباره مسندها و
مشهد امام رضا(ع) انجام داده‌اند، از
مصادیق خیلی روشن احیای امر اهل‌بیت(ع)
است که ما معتقدیم امام رضا(ع) ایشان را
دعا می‌کند که در آن حدیث می‌فرماید: «خدا
رحمتش را شامل حال این عزیز کند که امر ما
را به سهم خودش و تا حدی که می‌توانست،
احیا کرده است».


 





شیخ عزیزالله عطاردی، الگوی زندگی علمی





ا
ستاد
مصطفی دلشاد تهرانی




من بر اساس دیده‌ها و یافته‌های خودم هفده
ویژگی شخصیت علمی جناب شیخ عزیزالله
عطاردی را برمی‌شمرم با این هدف که بویژه
دوستان جوان ما به یک نمونه و مدل زندگی
علمی توجه کنند. به اعتقاد بنده، مجموعه
بزرگ و عظیم آثار ایشان در بستر این
ویژگی‌ها شکل گرفته است.




اولین ویژگی، قدرشناسی است. استاد، هم قدر
خود را دانسته و هم به قدر دیگران توجه
کرده است. به تعبیر امیرمؤمنان علی(ع)،
عالم کسی است که قدر و مرتبه خود را
بشناسد و استاد، نه تنها قدر خود، بلکه
قدر هر کسی که به ایشان خدمتی کرده‌اند،
را دانسته‌اند؛ فی‌المثل ایشان معتقدند
نخستین اثرشان



عبدالعظیم الحسنی
،



حیاته ومس
نده
برکاتی در زندگی ایشان داشته و لذا متمایل
بودند که در جوار آن حضرت، این مراسم
برگزار شود.




دومین ویژگی استاد گرانقدر ما، تواضع و
فروتنی است. بعضی از بزرگان علمای معاصر،
سال‌ها پیش درباره ایشان تأکید کرده بودند
که: «جهانی‌ست بنشسته در گوشه‌ای». اما
این جهانی که بنشسته در گوشه‌ای است، یک
سر سوزن از تواضع دور نشده است.




سومین ویژگی علمی استاد، والاهمتی اوست.
همت والایی که دو کار سترگ را سامان داده
است:



مسانید

که بالغ بر هفتاد جلد است و



فرهنگ خراسان

که حدود پنجاه جلد خواهد شد. همین دو
بسنده است که بدانید چه همّت بلندی وجود
داشته است.




چهارمین ویژگی، ادبیات انسانی و علمی
استاد است. ایشان کلامی متین، انسانی و
لطیف دارند حتی وقتی که سخن، نقد و مخالفت
است، باز هم احترام، ادب و زیبایی کلام را
رعایت می‌کنند. ضمن این که ایشان بر
فارسی‌گویی و کاربرد صحیح واژه‌ها هم
تأکید می‌کنند.




پنجم، تتبع علمی. استاد به تعبیر خودشان،
از رود سند تا رود نیل و از خلیج بنگال تا
خلیج فنلاند را جستجو کرده‌اند. جستجو در
صدها کتاب‌خانه و ملاحظه هزاران نسخه خطی،
این الگوست. تتبعی که ایشان به مناسبت



فرهنگ خراسان

در شاهنامه کردند، خود یک الگوی علمی است.




ششمین ویژگی، سخت‌کوشی است. پنجاه سال کار
علمی و تحقیقی مداوم و تلاش‌های ایشان در
دست‌یابی به بعضی مطالب، نشان دهنده این
خصیصه ایشان است.




هفتم، روابط انسانی. جناب عطاردی، با وجود
همه کارهای علمی، گرفتاری‌ها، دغدغه‌ها و
فشارها، روابط انسانی‌شان را کاملاً حفظ
کرده‌اند. الگوی علمی به دور از روابط
انسانی معنا ندارد.




هشتم، استفاده از وقت در زندگی است. استاد
به خوبی از وقتشان استفاده کردند و این
نُه ترجمه حاصل وقت در سفر بوده است.




نهم، تمرکز بر یک حوزه علمی که این خودش
اسباب توفیق بوده است.




دهم، سادگی و بی‌پیرایگی؛ که پیامبر
فرمودند: «من و تقواپیشگان امّتم از
تکلّف، به دور و بیزار هستیم».




یازدهم، جدیت و پیگیری ایشان در چاپ
کتاب‌ها که شما می‌دانید ـ به تعبیر
خودشان ـ همه هفت‌خوانِ چاپ کتاب را به
تنهایی طی کرده‌اند: از تحقیق،
فیش‌برداری، یادداشت کردن، نگارش، دادن به
حروفچین و نمونه‌خوانی تا خوان هفتم که به
تعبیر ایشان کار توزیع است. یک نمونه علمی
بی‌نظیر.




دوازدهم، استقلال شخصیّتی و آزادگی ایشان
که بسیار با ارزش است.




سیزدهم، حساسیت‌های دینی. هیچ چیز مانند
خرافات، جعلیّات و بدعت‌ها ایشان را به
خشم نمی‌آوَرَد.




چهاردهم، استقامت و پایداری ایشان.




پانزدهم، شجاعت و دلیری.




شانزدهم، زمانه‌شناسی ایشان که از مسائل
شگفت است؛ یعنی علی‌رغم کار علمی و غرق
شدن در کتاب‌خانه‌ها و نسخه‌های خطی،
زمانه خود را به خوبی می‌شناسد و از مسائل
دوره معاصر، تحلیل دارند.




هفدهم، عزّتمندی ایشان.




اگر خداوند توفیق بدهد، در کتابی این هفده
مورد را به تفصیل بحث خواهم کرد.


 





تاریخ‌های محلی





حجة الاسلام و المسلمین رسول جعفریان




 در مورد تواریخ محلّی که کار معظم استاد
همین



فرهنگ خراسان

است و ان‌شاء‌الله در چهل یا پنجاه جلد
عرضه خواهد شد، عرض می‌کنم که اهمیت
تواریخ محلّی، صرف‌نظر از ثبت اطلاعات
مربوط به تاریخ، شکل‌گیری، معماری، رجال،
علما و محدثین شهرها، یک نکته بسیار مهم
است.





 
استفاده‌ای
که ما از تواریخ محلی در کارهای تاریخ
عمومی خودمان می‌کنیم این است که بر خلاف
کتاب‌هایی مانند

تاریخ طبری

یا



کامل

ابن اثیر یا



منتظم

ابن جوزی که نگاه از پایتخت به شهرها یا
نگاه از مرکز خلافت به شهرهاست، ما در
تواریخ محلّی از شهرها به پایتخت نگاه
می‌کنیم. در واقع این مرکزیت پایتخت را از
تواریخ عمومی می‌گیریم و نشان می‌دهیم که
مردمانی، علمایی، مدارسی و تمدّنی هم هست
که متعلق به شهرها و بخش‌ها است و با این
نگاه، آن نگاه مرکزگرایی را به چالش
می‌کشیم.




 
در
این زمینه، سهم شیعه اندک است به این دلیل
که شهرهایی که در اختیارش بوده اندک بوده
است. طبعاً افرادی که تاریخ محلی
می‌نویسند، دلشان می‌خواهد شهر و
شخصیت‌هایی که محبوبشان است، به خوبی
ستایش کنند و شیعه‌ها چون اقلیت بودند و
شهرشان از نظر مذهبی تأیید شده نبود، کمتر
تمایل داشتند که تاریخ این شهر را
بنویسند. امّا آن جایی هم که وارد شدند،
واقعاً و انصافاً خوب وارد شدند. ما چند
تاریخ محلی خوب راجع به شهر ری داشتیم که
مع الاسف از بین رفته و چند تاریخ محلی
راجع به قم داشتیم که فقط یک نمونه از آن
باقی مانده است و به اعتراف تمام کسانی که
به تواریخ محلی توجه دارند،



تاریخ قم

قرن چهارم هجری یکی از بهترین و
بی‌نظیرترین تاریخ‌‌های محلی است و بعدها
به فارسی ترجمه شده و مع‌الاسف شاید
پانزده بخش آن هم مفقود شده و همین پنج
بخش باقی مانده نشان می‌دهد که تاریخ این
شهر چقدر دقیق و ظریف نوشته شده که اخیراً
هم چاپ خوبی از آن شده است؛ گرچه مشکلاتی
به لحاظ فهرست‌نویسی داشته است.




 
درباره
شهر ری تاریخ ابوسعداوی را داشتیم که با
تأسف از بین رفته و فقط بخش‌هایی از آن بر
جا مانده است.



تاریخ ری

منتجب‌الدین را داشتیم که فقط بخش‌هایی از
آن مانده است.




 
این
انقطاع فرهنگی بعد از مغول، تواریخ محلی
ما را در بخش شرقی و تمدن ما را در بخش
شرقی تمدن اسلامی از بین برده است؛ ولی
شاید یکی از بی‌نظیرترین تاریخ‌های محلی،
به یک شخصیت شیعی مربوط می‌شود که از او
کمتر نامی هست: محمد بن بحر رُهنی که از
رهینه کرمان است. نام او را میان روات
حدیث و مؤلفین شیعه، حوالی سیصد هجری
داریم. کتابی به نام



نحل العرب

داشته که در اختیار یاقوت هم بوده است. وی
با یک بینش بسیار عالمانه، بویژه شهرهای
بخش شرقی را ثبت کرده و آن چه در ذهن محمد
بن بحر رهنی بوده، این بوده است که بخصوص
درباره مهاجرت عرب‌ها به شهرهای ایران
بسیار توجه کند.




 
در
هر شهری، قبایلی که ساکن شده بودند را یک
به یک مورد بررسی قرار می‌دهد و به دلیل
این که یک شیعه امامی خالص بوده است،
همیشه دنبال این بوده که نشان دهد کدام یک
از قبایل عرب در کدام یک از شهرها مستقر
شده‌اند و مذهب آنها چه بوده است. شاید
بیست مذهب در



معجم البلدان

از این محمد بن بحر رهنی است. به هر حال
کار ارزشمندی بوده که مفقود شده است.




 
ما
یک تاریخ محلی دیگر هم داشتیم که از آنِ
احمد بن محمد بن خالد بلخی است که مورد
استفاده مؤلّف



تاریخ قم

بوده است ولی تقریباً از قرن چهارم هجری
به بعد، متأسفانه اثری از آن نمانده است.
این سنّت، با تأسّف، استمرار پیدا نکرد و
حتی در دوره صفویه هم نوشتن تاریخ محلی
چندان مورد توجه نبود. ما نسبت به بعضی از
شهرها تواریخی داریم ولی در بسیاری از
شهرها، اطلاعات ما اندک است و فقط به
کتابی منحصر است که مثلاً کسی در قرن هشت
یا نه یا یازده نوشته و یک مرتبه دویست
سال اطلاعات ما از بین می‌رود تا کسی در
قرن سیزده یا چهارده هجری، کتابی از یک
بخش بنویسد.




 
ما
امروز در واقع شخصیتی را تکریم می‌کنیم که
نیمی از عمر پژوهشی خود را برای زادگاهش،
جایی که به آن عشق می‌ورزیده، خراسان، صرف
کرده و



فرهنگ خراسان

را نوشته است و این سنت تاریخ محلی را حفظ
کرده است.




 
هیچ‌کس
انتظار ندارد که ایشان همه اطلاعات را ثبت
کرده باشند و تمام معارف خراسان در این
کتاب منعکس شده باشد. ایشان به قدر وسع و
تلاش خود و با روش‌هایی که از محققین قدیم
برگرفته است، تاریخ خراسان را نگاشته است.




 
ما
واقعاً از استاد سپاس‌گزاریم که با
تلاش‌های کتابی و کتاب‌خانه‌ای و میدانی
خودشان، چنین مجموعه عظیمی را فراهم
آورده‌اند و امیدواریم که بقیه اجزای آن
نیز با حمایت‌هایی که صورت می‌گیرد
ان‌شاء‌الله هر چه زودتر چاپ شود.


 




 
تاج
العروس؛ فرهنگ‌نامه‌ای سترگ





حجةالاسلام و المسلمین دکتر محمدعلی
مهدوی‌راد




 
خدای
را سپاسگزارم که در این مجلس فاخر و
عالمانه این توفیق را می‌یابم که اندکی از
موضوعی که استاد عالیقدر، محقق بسیاردان و
متفکر جلیل‌القدر دیار ما حضرت آقای
عطاردی درباره آن کاری کرده‌اند، سخنی
بگویم.





 
عشق
به عالمان، متفکران، فرهیختگان و
نیکواندیشان، برای همه یک علقه است. عشق
به عالمان، از دوران پُرکاری طلبگی من در
مجموعه زندگیم سایه افکنده است و در
کتاب‌خانه شخصی من پرحجم‌ترین بخش، شرح
حال‌هاست. عشق می‌ورزم که بخوانم، فکر
کنم، بیندیشم که آنهایی که کار علمی
می‌کردند و میراث مکتوب را رقم می‌زدند و
به اصطلاح، در کتاب بلند می‌شدند و بر
کتاب می‌خفتند و با او زندگی می‌کردند، چه
می‌کردند؟ خوب این عشق به استاد بزرگوار،
به قول بیهقی از لونی دیگر است.




 
این
محفل، محفل یاد انسان‌های فرهیخته و بزرگ
است و لذا یاد کردن از انسان‌های بزرگ،
شایسته است.




 
خدا
رحمت کند مرد تحقیق، ایثار و کرامت را:
مرحوم حاج سید عبدالحسین امینی(رضوان الله
تعالی علیه). حضرت آقای عطاردی یک روز به
من فرمودند که من به کتابخانه
امیرالمؤمنین رفتم. دیدم کتاب



تاج العروس

جلوی ایشان (حاج سید عبدالحسین امینی) باز
بود. یک نگاهی به من کردند، گفتند:
«عطاردی، این کتاب دریایی از اطلاعات است؛
رجال، فقه الحدیث، غریب الحدیث، جای‌ها،
مکان‌ها، شخصیت‌ها. ولی کسی نمی‌داند چه
خبر است؛ چون فهرست ندارد. شما بیایید
فوائد این کتاب را استخراج کنید و کتاب
بسازید».




استاد عطاردی می‌گویند من پول نداشتم کتاب
را بخرم، از یک بزرگوار، جلد به جلد قرض و
بعد فیش می‌کردم که نتیجه آن شده: غریب
الحدیث در



تاج العروس
،
رجال در



تاج العروس
،
جای‌ها و مکان‌ها در



تاج العروس

و معربات در



تاج العروس
.




 
تاج
العروس

واقعاً کتاب عجیبی است. ما ده‌ها بار در
کرانه این کتاب گام برداشته‌ایم، مراجعه
کرده و لغتی را از آن نقل کرده‌ایم؛ ولی
اگر داخل این کتاب شوید، آن وقت می‌بینید
یک دنیا با این گام زدن بر کرانه دریا فرق
می‌کند.




 
تاج
العروس

واقعاً یک دایرة المعارف است. حالا من
نوشته‌ام فرهنگ‌نامه سترگ، ولی یک دایرة
المعارف سترگ است. استاد عزیز ما تلاش
کرده‌اند، بخش غریب‌الحدیث، رجال و معربات
آن را استخراج کرده و به صورت کتاب
درآورده‌اند.




 
خداوند
به این استاد عزیز طول عمر با سلامت عنایت
فرماید و تدوین آثار بعدی ایشان نیز هموار
گردد.




 





تمدن خراسان بزرگ





 
دکتر
احمد جلالی





 
من
به یکی از وجوه خدمات و معنی کارهای استاد
عطاردی اشاره‌ای می‌کنم. کار بزرگ ایشان
به خصوص در باب تاریخ خراسان، فقط یک اثر
علمی که مورد علاقه کسانی که به تاریخ و
میراث تشیّع، میراث تمدن اسلامی و میراث
تمدن ایرانی علاقه‌مند باشند نیست. وجه
دیگری که شاید کمتر به آن توجه شده باشد،
تأثیر این کارها در حفظ امنیت ملی و امنیت
استر
اتژیک ماست؛ یعنی معنای سیاسی این
کارهای فرهنگی.



 در
جهان امروز، هویت‌های فرهنگی در خیمه یک
پهنه جغرافیایی، ماندگار می‌شوند و آن
پهنه جغرافیایی از رسمیت دادن به آن هویت
فرهنگی و جمعی حکایت می‌کند و
وقتی یک
اجماع جهانی در باب تعلّق و انسجام یک
مجموعه فرهنگی به وجود می‌آید، سپری
استراتژیک ایجاد می‌کند که به سادگی
نمی‌توان آن را در هم شکست و پایه‌های
مردمی آن را متزلزل کرد.




 
کار
استاد عطاردی، کاری در این جهت است؛ یعنی
همبستگی و وحدت معنوی فرهنگ خراسان بزرگ و
وحدت آن جغرافیا با آن تاریخ و با آن
فرهنگ.




 
در
سال‌های اخیر رقابت عجیبی میان کشورهای
دنیا در استفاده از ابزارهای بین‌المللی
برای حفظ و ثبت میراث فرهنگی و معنوی به
وجود آمده است. دلیل آن هم فقط توریسم
نیست؛ بلکه منافع ملی کشورها مدنظر است.




 
امروز
تاریخ و تمدنی به نام تاریخ و تمدن خراسان
بزرگ، همچنان جزء مرزهای کنونی ایران است
و مرکزیت حضرت رضا(ع) باعث شده است که
توجه فرهنگی و عمومی، نه فقط در شیعیان که
در همه اهالی خراسان بزرگ، از بالای
ازبکستان و تاجیکستان و افغانستان و دمشق
و هند به این مرکزیت وجود داشته باشد.




 
مرکزیت
زبان فارسی که به نام خراسان در تاریخ ما
شکل گرفت از عوامل حائز اهمیت و منفعت
برای ایران بخصوص برای امنیت شرقی کشور
است. می‌‌دانید که خراسان پایگاه مقاومت
فرهنگی پس از آمدن اسلام به ایران در
مقابل کسانی بود که می‌خواستند اسلامیّت
را با ع
روبت اشتباه بگیرند و به جای تعصّب
مدنی، تعصّب عربی را غالب کنند. خراسان،
گام بزرگی در بهتر شنیدن صدای اسلام در
آغاز قرون اولیه اسلامی برداشت و زبان
فارسی به عنوان حامل بخش مهمی از معارف
معنوی ما شکل گرفت؛ زیرا زبان فارسی به
نام خراسان است و مجموعه تاریخ و تمدن ما
یا ایران فرهنگی ما، در خراسان بزرگ شکل
گرفته است.




 
بنابراین
توجه به میراث زبان فارسی از فردوسی گرفته
تا مولوی و رودکی و بقیه بزرگان و نیز
وجود قطب معنوی امام رضا(ع) در مشهد برای
ما سرمایه هستند.




 
مشهد
یک قبله فرهنگی است و این، توأم با تاریخ
بزرگی از ادب، علم و معنویت است. مجموعه
کارهایی از قبیل کار بزرگ استاد عطاردی
ریشه‌های این توجه و قبله بودن را سامان
داده است و برای ما به یادگار خواهد
گذاشت.




 
اثر
ایشان بر صحیفه هستی رقم تاریخ را زده و
جای شکر و شکایت‌های بسیار از تاریخ را
برای نسل‌های آینده ما گذاشته است.



     




 





نیم‌نگاهی به مسانید اهل‌بیت(ع)





 
حجةالاسلام
و المسلمین محمدكاظم رحمان‌ستایش





 
به
پاسداشت خدمت بزرگی که استاد عطاردی به
حوزه حدیث داشتند، بنده مطالعه‌ای در یکی
از آثار مورد علاقه ایشان داشتم که به
اجمال آن را خدمتتان معرفی می‌کنم.




 یکی
از کارهایی که ایشان به صورت تفصیلی به
عهده داشتند، مسندنویسی برای اهل‌بیت بوده
است. مطلب اول این است که اصولاً مسند
چیست؟




 
در
تاریخ حدیث اهل سنت و شیعه، دو روش تألیف
و تدوین کتب حدیثی وجود داشته است: روش
اول، مسندنو
یسی بوده که به لحاظ تاریخی هم
مقدم است. در این روش به جای این که
روایات بر اساس موضوع تدوین شود، بر اساس
راوی و قائل حدیث دسته‌بندی می‌شود.




 
روش
دوم، تبویب موضوعی بوده که در آن،
موضوعات، عنوان قرار می‌گرفتند و احادیث
از لسان اهل‌بیت(ع) در ذیل آن موضوع تدوین
می‌شدند.




 
مسندنگاری،
تاریخی بس دراز دارد اما در طول تاریخ به
جهت سهولت استفاده از کتاب‌های تبویب شده
موضوعی، کمی مورد کم‌عنایتی قرار گرفت تا
این که در عصر حاضر، استاد عطاردی به صورت
جامع و کامل، بنا بر این گذاشتند که مسند
همه ائمه اطهار(ع) و همچنین مسند حضرت
فاطمه زهرا(س) را تدوین کنند.




 
ایشان
از 27 سال پیش تاکنون مشغول کار تدوین و
ارائه مسندها هستند. شروع کار با مسند
امام رضا(ع) بوده و تاکنون مسند یازده
معصوم را ارائه کرده‌اند. مسند
امیرالمؤمنین(ع) و مسند حضرت مهدی(ع) هنوز
باقی مانده و این بخش، قطعاً احادیث و
مجلدات بسیاری زیادی را به خود اختصاص
خواهد داد.




 
مجموعه
مسانید اهل بیت تاکنون 43 جلد است که 61
هزار حدیث را در خود جای داده است. در هر
یک از مسندهای مربوط به ائمه و اهل‌بیت(ع)
سه بخش وجود دارد:




 
بخش
اول، احادیثی که مربوط به زندگی و شخصیت
آن معصوم است.




 
بخش
دوم، احادیثی که آن معصوم در موضوعات
مختلف بی
ان کرده‌اند.




 
بخش
سوم، راویانی که به صورت مستقیم از آن
معصوم نقل حدیث کرده‌اند.




 
با
توجه به این آشنایی اجمالی با مجموعه
مسانید اهل‌بیت(ع)، فوائد و کاربردهای
مسندنویسی را مختصراً برمی‌شمارم تا ارزش
و کارایی این طرح بزرگ و پروژه عظیم روشن
شود.




 
هفت
اثر و فایده مهم مسندنگاری این موارد است:




 
اولین
نکته این که شرایط و خصوصیات دوران زندگی
هر امام که بر اساس آن، احیاناً گفته‌ها و
کردارها و تأییدهای خاصی داشته‌اند، با
مطالعه مجموعه روایات و آن چه منقولات
مربوط به یک امام است به دست می‌آید.
قطعاً شرایط زندگی در دوران امام علی(ع)
با شرایطی که امام صادق(ع) در آن زندگی
می‌کردند و با شرایط امام حسن عسگری(ع)
کاملاً متفاوت است. شناخت مراد احادیث
وابسته است به این که کلمات این ائمه را
در فضا و شرایط خودش درک کنیم.




 
دوم،
جریان‌شناسی اندیشه‌های معاصر ائمه(ع) در
هر عصر است. شناخت مسائل و اندیشه‌هایی که
در طول سه قرن حضور ائمه(ع) در جامعه
مسلمین پیش آمده که در هر زمان نیاز به
برخورد مناسب با آنها بوده است، از این
مسندها قابل دسترسی است.




 
سوم،
شناخت نقل به معناها. شناخت واقعیت مسئله
از روایات و گفته‌های مختلفی که از امام
نقل شده، می‌تواند حاصل این مسندها باشد.




 
چهارم،
شناخت تقطیع احادیث و در واقع، پاره پاره
شدن احادیث که بر اساس تبویب موضوعی یک
ضرورت بود، یک حاصل دیگر است.




 
پنجم،
تاریخ‌گذاری احادیث و شناخت نقد یا تبیین
حدیثی نسبت به حدیث دیگر یا انواع
استفاده‌های دیگر که بر مسند مترتب است.




 
ششم،
امکان تدوین تاریخ اهل‌بیت(ع) بر اساس
احادیث و نه بر اساس گفته‌های مورخین که
احیاناً با تساهل نیز همراه بوده است.




 
هفتم،
امکان تدوین رجال جدیدی که می‌خواهد
راویان واقعی احادیث را معرفی کند. در
مقایسه راویان اهل‌بیت(ع) که استاد عطاردی
استخراج کردند با رجال طوسی، تعداد بسیاری
از راویان وجود دارند که در کتب رجالی ما
نیستند و شناختشان بر اساس مسند به راحتی
امکان‌پذیر است.




 
با
دعا برای طول عمر استاد


 




 
تمدن
اسلامی و جهان‌آگاهی





حجة الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی




بزرگداشت حضرت استاد حجةالاسلام و
المسلمین جناب آقای عطاردی، بزرگداشت یک
فرد نیست؛ آن هم فرد متواضعی که هیچ‌گاه
انتظار تقدیر نداشته و بی‌‌نگاه
به

انعکاسی که آثار او خواهد داشت، آنها را
خلق کرده است؛ بلکه بزرگداشت فضیلت،
آگاهی، تحقیق، پشتکار مثال زدنی و
آفرینندگی است.




تنوع و کثرت آثار استاد به گونه‌ای است که
اگر متحقق نشده بود، اگر نگوییم محال،
بسیار دشوار بود؛ یعنی اگر انسان نداند،
حتماً می‌‌گوید: یک مؤسسه ب
زرگ با
بودجه‌های کلان و تعداد انبوهی از
دانش‌پژوهان، پدیدآورنده این آثارند؛ در
حالی که همه این آثار را یک فرد با
امکانات بسیار نازل پدید آورده است. این
یکی از شگفتی‌های کار استاد است.



کار کردن در یک رشته و زبانی که پیدا
می‌کند، خیلی فرق دارد با عرضه آثار متنوع
و متعدد در رشته‌ها و شاخه‌ها و شعبه‌های
گوناگون و نیز به لحاظ روش کار: تأ
لیف،
تصنیف، ت
تبع، تحقیق و ترجمه. آنچه مهم است
این است که: استاد در عین وفاداری نسبت به
بینشی که از اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع)
گرفته و تعهد به معارف شیعی، سعی کرده در
حوزه‌ای
تحقیق كند که خاستگاه فرهنگ
اسلامی در طول تاریخ یا بستر بدو آن بوده
است؛ یعنی تاریخ، جغرافیا و ادب.




امتیاز تمدن اسلامی نسبت به سایر تمدن‌ها
این است که تنها تمدنی است که حول محور یک
متن شکل گرفته است. البته هر تمدنی به قول
امروزی‌ها یک گفتمان محوری دارد که این
گفتمان هم ترجمه یک لغت فرنگی است که شاید
اگر بخواهیم برای اهل علم مأنوس‌تر شود،
با
ید در مقابل آن کلمه حدیث
را به کار
ببریم؛ نه به معنای مصطلح حوزه‌های

ما،
حدیث اهل دل، حدیث اهل دنیا، حدیث اهل
علم.





در درون یک تمدن، یک گفتمان اصلی و
گفتمان‌های فرعی گوناگون وجود دارد که
بسته به سعه، قدرت و ظرفیت آن تمدن، شاهد
تنوع این حدیث‌ها، گفتمان‌ها و رویکردهای
مختلف هستیم. چنان که در اسلام دیدیم؛
یعنی تنوع گفتمان‌ها و حدیث‌ها در درون یک
فرهنگ واحد، از شگفتی‌های تمدن اسلامی
است؛ گرچه همه این گفتمان‌ها به نحوی خود
را به یک متن که عبارت است از قرآن کریم
ارجاع می‌دهند و به آن متعهدند. در تمدن
اسلامی نوعی وحدت بر اساس فرهنگ در اوج
شکوفایی تمدن اسلامی و حتی بعد از آن
می‌بینیم؛ چنان که ملاک وحدت، دیگر نه
نژاد است و نه طایفه و نه خون یا اموری
نظیر اینها که در جوامع دیگر ملاک نوعی
وحدت است. بلکه وحدت بر اساس فرهنگ است.
به همین دلیل می‌بینید که به سادگی، یک
فقیه مصری در خراسان، مفتی و یک عالم طوسی
در بغداد، قاضی القضات می‌شود.




علی‌رغم آن همه ستیزهایی که در دنیای
سیاست ایجاد شد و متأسفانه سیاست هم کوشید
تا فرهنگ را برای نفی و دفع حریف و اثبات
و تثبیت خویش، ابزار دست کند، ولی در عین
حال ما یک نوع وحدت فرهنگی در عین وجود
گرایش‌ها و رویکردهای مختلف در درون این
فرهنگ می‌بینیم.




من معتقدم یکی از جنبه‌های مشترک آثار
جناب آقای عطاردی در همه حوزه‌ها این است
که ما را به بستر این فرهنگ گران‌سنگ که
جان‌مایه ماست (یا باید باشد) آشنا
می‌کند.




اگر این جان‌مایه که در فرهنگ ریشه دارد،
یعنی این جان‌آگاهی که در آثار بزرگانی
نظیر استاد عطاردی می‌بینیم، همراه با یک
نوع جهان‌آگاهی شود، باز

هم این ملت و این
امت، می‌تواند حول محور قرآن کریم،
تمدن‌آفرین باشد.




چه بخواهیم و چه نخواهیم، تمدن گذشته رفته
است و جز آثار و مظاهری از آن باقی نمانده
است و امروز تمدن غالب، متأسفانه تمدن
دیگری است. امت اسلامی هم می‌تواند حول
محور قرآن، آفریننده تمدن جدیدی باشد که
در عین وفاداری به پایه‌ها و اصول، بتواند
فضایی را پدید بیاورد که انسان، آزادی را
در کنار اخلاق؛ حق و حرمت
انسان و به خصوص
حق حاکمیت انسان بر سرنوشت خود را در کنار
تکلیف و بندگی خدا و توسعه و پیشرفت را ـ
که لازمه اقتدار و حتی موجودیت در دنیای
امروز است ـ در کنار قناعت و پرهیز از
دنیازدگی تجربه کند.




اگر آن جان‌آگاهی و انس با میراث گران‌سنگ
اسلامی، فرهنگی و بخصوص معارف اسلامی و
بالأخص معارفی که از سوی اهل بیت عصمت و
طهارت(ع) به ما رسیده است با جهان‌آگاهی
همراه شود، ما می‌توانیم وضع و حالت دیگری
داشته باشیم.




جهان‌آگاهی یعنی درک پرسش‌های زمانه. اگر
ما به خاطر ندانستن پرسش‌های زمانه، منکر
آنها بشویم، هیچ‌گاه درصدد حل آنها
برنخواهیم آمد یا دچار نوعی غرور کاذب
خواهیم شد که حل همه مشکلات در دست ماست و
به سراغ پدید آوردن داده‌های دیگر که
بتواند هم پرسش‌ها را بشناسد و هم به آنها
پاسخ گوید، نخواهیم رفت.




امیدواریم که خداوند به همه ما توفیق دهد
که با آشنایی با آن میراث و قدردانی از
استاد عطاردی، با استفاده از زحمات و
تلاش‌هایی که برای ایجاد جان‌آگاهی در امت
اسلامی متحمل شده‌اند و توأم شدن این
جان‌آگاهی با جهان‌آگاهی، شاهد باشیم که
باز بتوانیم حق اسلام را که یعلو ولا یعلا
علیه ادا بکنیم و اعلا و اعتلای اسلام به
این است که حقایق ارزنده و بنیادین آن، در
جهان بتواند انسان  را از تنگناهای مختلف
مادی و معنوی نجات دهد و چنین باد.


 





در حاشیه




ـ مراسم بزرگداشت استاد عطاردى با حضور
شخصیت‏هاى برجسته علمى، فرهنگى، سیاسى و
مذهبى برگزار شد. حجة الاسلام سید  محمّد
خاتمى، آیت الله سبحانى، آیت الله رى
شهرى، مهندس میرحسین موسوى، احمد مسجد
جامعى

و آیت الله استادى وبرخی از وزرا و
نمایندگان مجلس شورای اسلامی از جمله
حاضران در این مراسم بودند.




ـ در پایان همایش از كتاب‏



گرامی‌نامه استاد
عطاردی

كه به مناسبت برگزاری این همایش تهیه شده
بود، رونمایى و به ایشان اهدا شد. همچنین
این مجموعه دو جلدی پس از رونمایی در
اختیار حاضران قرار گرفت.




نهادهاى علمى شركت كننده در این همایش با
اهداى تقدیر نامه‏اى به استاد عطاردى از
مقام علمى و شاخص وى تجلیل كردند. هجده
لوح یادبود این مراسم توسط سید محمّد
خاتمى، رئیس جمهور سابق، آیة الله جعفر
سبحانى، استاد حوزه و دانشگاه وآیة الله
رى‌شهرى، تولیت آستان حضرت عبد العظیم
حسنى(ع) به استاد عطاردى اهدا شد.




ـ دوازده مؤسسه تحقیقى، علمى و فرهنگى از
جمله مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانى،
سازمان حوزه‏ها و مدارس علمیه خارج از
كشور، مجمع التقریب بین المذاهب
الاسلامیه، كتاب‌خانه‏هاى تخصصى وابسته به
دفتر حضرت آیة الله العظمى سیستانى، آستان
مقدس حضرت عبد العظیم(ع)، سازمان اوقاف،
مؤسسه



علمى ـ فرهنگى دار الحدیث، مؤسسه معارف
اسلامى امام رضا(ع)، سازمان فرهنگى هنرى
شهردارى تهران، مركز بین المللى گفتگوى
تمدن‏ها و فرهنگ‏ها، سازمان میراث فرهنگى،
صنایع دستى و گردشگرى و مجمع جهانى اهل
بیت از جمله برگزار كنندگان این مراسم
بودند.




ـ لوح تقدیرى نیز از سوى سازمان مدارس و
حوزه‏هاى علمیه خارج از كشور به مرحومه
شیرین عطاردى مادر استاد عطاردى اهدا شد
كه در زمان قرائت متن این لوح براى حضار،
استاد عطاردى به یاد مادر خود اشك ریخت.




لوح دیگرى نیز به فاطمه رجایى همسر استاد
تقدیم شد.



 











تعداد بازدید : 11652
صفحه از 12
پرینت  ارسال به