110 نکته حدیثی

110 نکته حدیثی

صد و ده نكته حديثي

 

 

فهرست مطالب

مقدمه 

1 . حديث 

2 . رابطه حديث با قرآن 

3 . تدوين حديث 

4 . خبر متواتر و واحد 

5 . شروط راوى 

6 .حديث صحيح 

7 . حديث حَسَن 

8 . حديث موثَّق 

9 . حديث ضعيف 

10 . علم رجال حديث 

11 . فقه الحديث 

12 . غريب الحديث 

13 . جوامع حديثى 

14 . كتب اربعه 

15 . جوامع ثانويه 

16 . مهم‏ترين كتاب حديثى شيعه 

17 . بزرگ‏ترين كتاب حديثى شيعه 

18 . كتابهاى شرح حديث 

19 . احتجاجات و مناظرات معصومان: 

20 . صِحاح ستّه 

21 . صحيفه علويّة 

22 . كتاب على عليه ‏السلام 

23 . مصحف فاطمه عليهاالسلام 

24 . نهج ‏البلاغه 

25 . صحيفه سجاديه 

26 . معجمهاى كتب حديثى 

27 . سند 

28 . اصول اربعمأة 

29 . كلمات قصار 

30 . «چهل حديث» نويسى 

31 . اصحاب اجماع 

32 . حديث قدسى و حديث نبوى 

33 . جعل حديث 

34 . اخبار علاجيه 

35 . اخبار من بلغ 

36 . تفاوت حديث ضعيف با حديث جعلى 

37 . نوادر 

38 . زنان محدّث و راوى 

39 . رابطه حديث و فقه 

40 . كلام نقلى 

41 . حديث و سيره 

42 . حديث و روانشناسى 

43 . احاديث پزشكى 

44 . تفاسير روايى 

45 . تفسير امام حسن عسكرى عليه ‏السلام 

46 . حديث كسا 

47 . حديث تشبيه 

48 . حديث سلسلة الذهب 

49 . حديث اربعمأة 

50 . «امالى» نويسى 

51 . مسند نويسى 

52 . مَلاحم 

53 . امثال حديث 

54 . خطبه بى الف امير مؤمنان عليه ‏السلام 

55 . احاديث عددى 

56 . «اجازه» نويسى 

57 . صلواتيه‏ها 

58 . «دارالحديث»ها 

59 . نسخه‏ هاى خطى حديثى 

60 . نرم افزارهاى حديثى 

61 . اصحاب نور 

62 . حاملان نور 

63 . صحيفه‏هاى نور 

64 . تأثير حديث در شعر شاعران پارسى 

65 . تأثير حديث بر مثلهاى پارسى 

66 . پايگاههاى اسلامى ـ حديثى در شبكه جهانى اينترنت 


 

مقدمه

سنّت معصومان عليهم ‏السلام ميراث شريف ايمان و فضيلت براى انسانهاى حقيقت‏طلب است و جامِ جانِ مشتاقان را از شراب جانفزاى معنويّت و حكمت سرشار مى‏كند. حقجويان و خداطلبان هماره در روشناى قدسى سخن معصومان عليهم ‏السلام به پاكيها و نيكيهاى جاويدان راه برده‏اند. بر خوان گسترده «قال المعصوم»، هم فرزانگانْ طعام دانايى خورده‏اند و هم كوتاه‏دستان ريزه‏خوارى كرده‏ اند. و چنين است كه مى‏بينيم سنّت، پس از كلام روحانى وحى، به سان دومين مأخذ دينى مسلمانان سهمى سهمگين در توصيف حقيقت دين و بالندگى و شكوه علوم اسلامى داشته است.

با وجود نياز فزاينده انسان معاصر به معنويّت و اخلاق و نيز به رغم آنكه همگان پذيرفته‏ايم كه احاديث از جمله متون اساسى دين است، اما آنچنان كه سزاوار است به آن اقبال نشده و در عرضه روشنگرانه و فراگير آن به نسل نو تلاشى درخور به ظهور نرسيده است. در زمينه آشنايى با قرآن و اطلاعات قرآنى، علاوه بر پژوهشهاى تخصصى، كتابهاى بسيارى تاكنون در سطح عموم انتشار يافته است. اما در حوزه آشنايى با فرهنگ و اطلاعات حديثى، جز پژوهشهاى تخصصى، به اين مهم كمتر پرداخته شده است.

 

پيشينه

انديشه تدوين چنين مجموعه‏اى به انتشار سالنامه حديثى نور(1) باز مى‏گردد. يكى از ويژگيهاى اين سالنامه، برخوردارى پاره‏اى از اطلاعات حديثى در بخش ضمايم سالنامه بوده است. با انتشار چند دوره سالنامه، مجموعه‏اى از اطلاعات حديثى گردآمد. به دليل زمان‏دار بودن سالنامه و نيز به دليل نيازى كه به تدوين چنين مجموعه‏اى احساس مى‏شد، نسبت به گردآورى و بازنگرى آنها در قالب مجموعه حاضر اقدام گرديد.

 

درباره مجموعه حاضر

مجموعه حاضر جُنگى است درباره حديث و علوم مربوط به آن كه عموم علاقه‏مندان به اين موضوع را به كار مى‏آيد. همچنين درآمدى است براى آشنايى كامل‏تر با معارف اهل بيت عليهم ‏السلام و مى‏تواند پس از برانگيختن اشتياق اوليه مخاطبان، براى پيگيرى و فهم اين معارف، در مرحله پسين آنان را به استفادههايى فراگيرتر رهنمون شود. اميد است در كنار تلاشهاى ديگر براى تصحيح و احياى متون حديثى، اين مجموعه بتواند با شناساندن مفاهيم كلى و برخى اطلاعات حديثى، مدخلى براى ورود براى اين‏گونه مباحث باشد.

نگارش مدخلهاى اين مجموعه، پس از گزينش، به اهتمام همكاران مركز تحقيقات دارالحديث فراهم آمده است. عنوان مدخلها در كنار نام نويسندگان آنها در انتهاى مقدمه آمده است.

يادآورى اين نكته لازم است كه مطالب اين مجموعه، مستقل از يكديگرند و پيوستگى منطقى ميان آنها در نظر نبوده است. براى دست‏يابى به مطالب مورد نظر علاوه بر بهره‏گيرى از فهرست مطالب، مى‏توان از نمايه موضوعى در پايان مجموعه نيز سود جست.

 

ياد و سپاس

در سامان يافتن اين مجموعه از لطف دوستانى كه نام آنان را به نشانه سپاس مى‏آوريم، برخوردار بوده‏ايم. حجج اسلام محمدكاظم رحمان‏ستايش، عبدالهادى مسعودى، سيدكاظم طباطبايى، قاسم جوادى، على نصيرى، هادى خالقى و حميد فرخيان، با مطالعه پيش از انتشار ما را از نظرهاى سودمندشان بهره‏مند ساختند. از همه آنان سپاسگزاريم.

اميد است اين مجموعه بتواند دريچه‏اى كوچك به جهان پرفروغ سخنان خاندان نور عليهم ‏السلام باشد و علاقه‏مندان را با فرهنگ حديثى آشنا سازد.

با تمام تلاشى كه در ارائه بدون نقص اين مجموعه شده، به حتم، خالى از كاستى نيست. اميدواريم با ارائه نظرات، ما را در تكميل اين مجموعه يارى رسانيد.

معاونت اطلاع ‏رسانى


نويسندگان مدخلها

باقريان، محمد: زنان محدّث و راوى، تأثير حديث بر شعر شاعران پارسى

برنجكار، رضا: كلام نقلى

حافظيان، ابوالفضل:كتاب على عليه ‏السلام ، كلمات قصار، چهل حديث ‏نويسى، احاديث عددى، نهج ‏البلاغه، اجازه ‏نويسى، صلواتيه ‏ها

خوش‏نصيب، مرتضى: احاديث پزشكى

رحمان ‏ستايش، محمدكاظم:  اخبار من بلغ، رابطه حديث و فقه

سرخه ‏اى، احسان: نرم‏ افزارهاى حديثى

صدرايى خويى، على: صحيفه علويه، نسخه‏ هاى خطى حديثى

طباطبايى، سيدكاظم: حديث و سيره، غريب‏الحديث

عالم‏زاده نورى، محمد: صحيفه ‏هاى نور

عبدى، حمزه: حديث و روانشناسى

غلامعلى، احمد:  راويان نور، حاملان نور

فرخيان، حميد: جوامع حديثى، كتابهاى شرح حديث، اخبار علاجيه، تفاسير روايى، تفسير امام حسن عسكرى عليه ‏السلام ، حديث اربعمأة، كتب اربعه، جوامع ثانويه، مهم‏ترين كتاب حديثى شيعه، بزرگ‏ترين كتاب حديثى شيعه، صحيفه سجاديه، معجمهاى كتب حديثى، نوادر، ملاحم، حديث سلسلة الذهب، جعل حديث، امالى نويسى

مجيدى نظامى، سيدمهدى: پايگاههاى اسلامى ـ حديثى در شبكه جهانى اينترنت

مسعودى، عبدالهادى: تفاوت حديث ضعيف با حديث جعلى

موسوى، سيدمحسن: تأثير حديث بر مثلهاى پارسى

نصيرى، على: رابطه قرآن و حديث، تدوين حديث

هزار، عليرضا: احتجاجات و مناظرات معصومان عليهم ‏السلام حديث كساء،حديث تشبيه، مسندنويسى، فقه الحديث، حديث قدسى و حديث نبوى، صحاح سته


1 . حديث

در اصطلاح محدثان، به كلامى كه حكايت‏گر سخن، كردار يا تقرير معصوم (پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و اهل بيت عليهم ‏السلام ) است، «حديث» و گاه «خبر» يا «روايت» گفته مى‏شود.(2)

حديث، به‏دليل انتساب آن به معصوم و وحيانى بودن محتواى آن، حجت است. قرآن كريم، به مثابه قانون اساسى اسلام، بيشتر كليات را بيان كرده و تبيين تفاصيل و جزئيات را به روايات واگذار كرده است؛ از اين‏رو روايات، پس از قرآن، مهم‏ترين منبع شناخت دين به شمار مى‏آيد. بدين جهت، مسلمانان به فراگيرى، ثبت و تدوين احاديث، به‏رغم برخى فراز و نشيبها، توجه كرده و مجموعه‏هاى حديثى را شامل هزاران روايت در تمام موضوعات مورد نياز دين‏داران، فراهم آوردند. پس از آن، دانشهاى رجال، تاريخ حديث، مصطلحات حديث، فقه الحديث و... براى حفظ، نشر، فهم و تبيين ميراث روايى پديد آمد.

تدوين هزاران اثر حديثى نشان مى‏دهد كه مسلمانان، از آغاز تاكنون، پس از قرآن، بيشتر به حديث توجه كرده‏ اند. در دوران معاصر نيز انديشمندان مسلمان با نگاهى دوباره به ميراث روايى، كوشش گسترده‏اى را براى بهره جستن هر چه بيشتر از اين منبع عظيم آغاز كردند و با تأسيس دانشگاهها، مراكز تحقيقاتى حديثى و... در اين راه گامهاى مؤثرى برداشتند.

 

2 . رابطه حديث با قرآن

اگر قرآن را به مثابه قانون اساسى اسلام بدانيم، حديث به منزله لوايحى است كه با توجه به قانون اساسى براى تبيين جزئيات و راهكارهاى عملى آن، تصويب مى‏شود. همانطور كه لوايح، در كنار قانون اساسى، نشان‏گر نگرشهاى بنيادين يك نظام سياسى است، مجموعه قرآن و روايات نيز بيان‏گر نظرگاههاى دين در عرصه‏هاى مختلف زندگى است. همان‏گونه كه منشأ اعتبار لفظى و محتوايى قرآن، وحيانى بودن آن است، روايات نيز اعتبار محتوايى خود را از وحى وام مى‏گيرد؛ بدين جهت ميان قرآن و حديث هماهنگى برقرار است و هيچ گاه يكديگر را نقض نمى‏كنند. از اين رو گفته شده است كه حديثِ مخالف قرآن، مردود است و از معصوم صادر نشده است، اما حديث مى‏تواند به صورت مخصّص، مقيّد و... در قرآن تأثير گذارد؛ چه، از اين امور به عنوان جمع عرفى ميان كتاب و سنّت، و نه تناقض، ياد مى‏شود.

 

3 . تدوين حديث

ثبت و نگارش روايات، به عنوان دومين منبع شناخت دين، از آغاز مورد توجه پيشوايان دينى بوده است و در عصر پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله شمارى از مجموعه‏هاى روايى همچون صحيفه على بن ابى طالب عليه ‏السلام و كتاب على عليه ‏السلام فراهم آمد.

پس از رحلت پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله نگارش روايات به مدت يك قرن، تا عصر عمر بن عبدالعزيز، با منع شديد خلفا مواجه شد. برخى از عالمان اهل سنت اين منع را ناشى از نهى پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله از كتابت حديث دنسته‏ اند، و برخى ديگر آن را تدبير خلفا براى عدم خلط حديث با قرآن، مهجور نماندن قرآن و... دنسته‏ اند. اما عالمان شيعه ضمن پاسخ گفتن به اين توجيهات، انگيزه منع را دست‏يابى به اهداف سياسى به منظور مقابله با مكتب اهل بيت عليهم ‏السلام دنسته‏ اند. از دست رفتن بخش عظيمى از ميراث روايى و نفوذ رواياتِ برساخته، از نتايج تلخ اين سياست بوده است.(3)

اهل بيت عليهم ‏السلام ، به رغم منع حاكمان از تدوين حديث، تمام كوشش خود را براى نشر احاديث و ثبت و ماندگارى آنها به‏كار بستند. فراهم آمدن تعدادى از «اصول اربعمأة» در مدت مذكور، كثرت روايات شيعه و نيز پيراسته بودن بيشتر اين روايات در مقايسه با روايات اهل سنّت، گواه اين سخن است. اما اهل سنت در قرن دوم با فرمان عمربن عبدالعزيز تدوين احاديث را آغاز كردند، و در قرن سوم جوامعى چون كتب ستّه را پديد آوردند.

 

4 . خبر متواتر و واحد

حديثى متواتر است كه شمار راويان آن در هر طبقه به حدى باشد كه تبانى آنان بر جعل حديث عادتا محال باشد و افاده علم به صدور مضمون حديث از معصوم كند. خبر متواتر به لفظى و معنوى تقسيم شده است. متواتر لفظى، خبرى است كه همه ناقلان، مضمون آن را بيك لفظ نقل كرده باشند و اين به ندرت محقق شده است. متواتر معنوى، قدر مشترك مضمون چند خبر است و اين معنا فراوان تحقق يافته است.

خبر واحد، حديثى است كه شمار راويان آن در همه يا در يكى از طبقات كمتر از حد تواتر باشد. خبر واحد علم ‏آور نيست و تنها در صورتى كه داراى سند معتبر باشد، حجت است.(4)

 

5 . شروط راوى

عالمان و محدثان شرايطى را براى راوى لازم دانسته‏ اند. اين شرايط عبارتند از: اسلام؛ ايمان (امامى بودن)، بلوغ، عقل، عدالت يا وثاقت و ضبط (نقل درست آنچه كه شنيده). روايت راوى تنها در صورت برخوردار بودن او از تمام اين شرايط، كمال اعتبار را دارد و با فقدان شرط دوم كم اعتبار و با فقدان همه و يا يكى از شرايط ديگر كاملاً بى‏اعتبار خواهد بود.(5)

 

6 . حديث صحيح

از نظر قدماى شيعه به حديثى صحيح گفته مى‏شود كه صدور آن از معصوم قطعى باشد ولو با قراين خارجى، ولى از نظر متأخران حديثى صحيح است كه اولاً : تمامى سلسله سند آن تا معصوم متصل باشد؛ ثانيا : راويان آن در تمام طبقات داراى دو ويژگى وثاقت و امامى بودن باشند.(6)

روايت صحيح در ميان انواع روايات در عالى‏ترين درجه اعتبار و حجيت قرار دارد و با كاسته‏شدن هر يك از اركان دوگانه، از ميزان اعتبار آن كاسته مى‏شود؛ از اين‏رو همگان در پذيرش حديث صحيح اتفاق نظر دارند؛ مگر آن‏كه، جداى از صحت سند، متن آن با معيارهاى پذيرفته شده، همچون قرآن، مخالفت داشته باشد و به هيچ صورت قابل جمع نباشد .

 

7 . حديث حَسَن

«حَسَن» ، حديثى است كه سلسله سند آن متصل و راويانش امامى و ممدوح‏اند به مدحى كه به حدّ وثاقت نرسيده است. اگر بعضى از راويان سلسله سند چنين باشند در صورتى كه مابقى صفت رجال حديث صحيح را دارا باشند به آن نيز حسن گفته مى‏شود، زيرا نتيجه تابع اخسّ رجال است.(7) از اين جهت، حديث حسن از نظر اعتبار پس از روايت صحيح قرار دارد.

 

8 . حديث موثَّق

«موثَّق» ، حديثى است كه، به استثناى شرط امامى بودن ، راويان آن برخوردار از دو ركن پيش گفته در حديث صحيح باشند. بنابراين اگر سلسله سند روايتى به معصوم متصل و راويان آن ثقه باشند در صورتى كه همه يا بعضى از آنها شيعه دوازده امامى نباشند، موثق خواهد بود.(8) حديث موثق از جهت اعتبار، پس از حديث صحيح و حسن، درمرتبه سوم قرار دارد.

 

9 . حديث ضعيف

به حديثى «ضعيف» مى‏گويند كه هيچ يك از تعريفهاى اقسام پيش گفته، يعنى صحيح، حسن و موثق بر آن منطبق نباشد . به عبارت روشن‏تر، حديثى كه سلسله سند آن فاقد اتصال باشد ، يا راويان آن افراد مجهول‏الحال، يا فاسق و دروغگو باشند ، حديث ضعيف خواهد بود.(9)

محدثان، حديث ضعيف را، مردود ، و مفاد آن‏را غيرقابل استناد مى‏دانند، مگر آنكه با قرينه‏اى ـ كه بر صدور آن از معصوم دلالت دارد ـ همراه شود. حديث ضعيف، خود، داراى انواع گوناگونى همچون موقوف، مقطوع، مضمر، مُرسَل، مجعول و... است . به‏ گونه‏اى كه بيشتر تقسيمات حديث در كتاب‏هاى «مصطلح الحديث» ناظر به گونه‏هاى حديث ضعيف است.

 

10 . علم رجال حديث

نقل روايات دينى و تاريخى همراه با اَسناد آنان به مسلمانان اختصاص داشته و منابع دينى و تاريخى ساير اديان و ملل فاقد چنين امتيازى است. به نظر مى‏رسد توصيه‏هاى پى‏درپى پيشوايان دينى به آوردن سند در كنار متن روايات، زمينه‏ساز اين امر بوده است. آمدن نام راويان در آغاز هر روايت، علم رجال را، كه در آن ضمن برشمردن هويت و شخصيت راويان، ميزان عدالت و وثاقت آنان بررسى مى‏شود، پديد آورد. امروزه، به‏رغم گذشت ساليان متمادى از دوران حيات راويان، به كمك منابع رجالى مى‏توان هويت راويان را شناخت و به ميزان وثاقت آنان پى‏برد. بدين ترتيب مى‏توان درباره صحيح يا ضعيف بودن روايات قضاوت كرد.

 

11 . فقه الحديث

مهم‏ترين دانش حديثى، دانش بررسى و فهم مدلولهاى روايات است كه در اصطلاح به آن «فقه الحديث» گفته مى‏شود. فقه‏الحديث را از اين نظر مى‏توان به‏سان دانش تفسير قرآن دانست؛ همان‏گونه كه علوم قرآن به عنوان مقدّمه فهم مدلولهاى آيات به‏كار مى‏آيد، ساير دانشهاى حديثى همچون تاريخ و مصطلحات، مقدمات لازم را براى دركى عميق‏تر از محتواى روايات به‏دست مى‏دهند. از آن‏جا كه روايات دربرگيرنده ژرف‏ترين مباحث در حوزه ‏هاى خداشناسى، هستى‏شناسى، انسان‏شناسى، رهبرشناسى و... هستند، چگونگى راهيافت به اين معارف نيازمند رعايت قواعد و مبانى‏اى است كه در فقه ‏الحديث بررسى مى‏شوند.

 

12 . غريب الحديث

قرآن و همچنين احاديث پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و ائمه عليهم ‏السلام مشتمل بر الفاظى است كه در فرهنگ آن زمان معلوم و مشخص بوده، ولى در طى دوره تطور زبان و لغات براى آيندگان نا مأنوس و يا سختْ فهم شده است. علم غريب ‏الحديث به دنبال آن است كه اين لغات ديرياب و سختْ فهم را براى مخاطبان زمان خود روشن سازد.م(10) نوشته‏هاى غريب‏الحديث شباهت زيادى به فرهنگهاى لغت دارد؛ با اين تفاوت كه دايره آن محدود به لغاتى است كه در احاديث وارد شده است.

النهاية تأليف ابن اثير(متوفاى 606 ق) از جامع‏ترين كتابهاى اهل سنّت در اين موضوع است. مجمع ‏البحرين، تأليف فخرالدين طريحى(متوفاى 1085 ق) نيز از كتابهاى غريب‏الحديث شيعه است(11) كه به «غريب القرآن» نيز پرداخته است. از اين‏رو مؤلف نام آن‏را مجمع ‏البحرين نهاده است.

 

13 . جوامع حديثى

جامع به كتاب حديثى‏اى اطلاق مى‏شود كه دربردارنده احاديث مربوط به همه معارف

دينى، يعنى عقايد، اخلاق، احكام و نيز ابوابى مانند تفسير و

تاريخ باشد.(12) و نيز به كتابهايى گفته مى‏شود كه احاديث در آنها به حسب ابواب فقهى مرتب شده است.(13)

در عصر ائمه متأخر شيعه ـ بخصوص از عصر امام رضا عليه ‏السلام به بعد ـ اصحاب ائمه به جامع ‏نگارى در حديث روى آوردند و آثار متعددى تأليف كردند. تا آنجا كه در عصر غيبت صغرى و كبرى مهمترين كتب جامع حديثى نگاشته شد.

در اصطلاح محدّثان متأخر شيعه، جوامع حديثى به چهار كتاب مهم حديثى كافى، من لا يحضره الفقيه، تهذيب الأحكام و استبصار اطلاق مى‏شود. به اين چهار كتاب «جوامع اوليه» نيز گفته مى‏شود. و به سه كتاب حديثى وافى، وسائل الشيعه، و بحارالانوار «جوامع حديثى متأخر» و «جوامع ثانويه» گفته مى‏شود.

 

14 . كتب اربعه

«كتب اربعه» يا «اصول اربعه» عنوان چهار كتاب مهم حديثى شيعه است. از اين كتابها در اصطلاح عالمان متأخر با عنوان «جوامع حديثى متقدم» يا «جوامع اوليه» نيز ياد شده است. اين چهار كتاب عبارت‏اند از:

1. الكافى، تأليف محمد بن يعقوب كلينى (متوفاى 329ق)؛

2. من لا يحضره الفقيه، تأليف محمدبن على بن بابويه، معروف به شيخ صدوق (متوفاى 381ق)؛

3 و 4. تهذيب الاحكام و الاستبصار فيما اختلف من الاخبار، تأليف محمد بن حسن طوسى، معروف به شيخ الطائفه (متوفاى 460ق).

اين كتابها شامل 46775 حديث است كه كافى با 18543 حديث، مفصل‏ترين، و استبصار با 6437 حديث مختصرترين آنها است.

نزديكى دوران مؤلفان اين چهار كتاب به عصر ائمّه، شخصيت علمى و آگاهى گسترده آنان از احاديث، شيوه تبويب و جامعيت كتابهاى فراهم آمده، ارزش و اعتبارى ويژه، در مقايسه با ساير آثار روايى، به آنها بخشيده است، به گونه‏اى كه عالمان شيعه از آغاز تاكنون شروح بسيارى بر آنها نوشته‏اند.(14)

 

15 . جوامع ثانويه

«جوامع ثانويه» يا «جوامع حديثى متأخر»، عنوانى است كه به سه كتاب حديثى زير اطلاق مى‏شود:

1. الوافى، تأليف محمد محسن فيض كاشانى (متوفاى 1091ق)؛

2. وسائل الشيعه، تأليف محمد بن حسن حُرّ عاملى (متوفاى 1104ق)؛

3. بحارالانوار، تأليف محمد باقر بن محمد تقى مجلسى (متوفاى 1111ق)؛

ويژگى مشترك اين كتابها اين است كه هر سه از مجموعه چند كتاب حديثى فراهم آمده است.

الوافى در برگيرنده روايات كتب اربعه است. مؤلف ضمن حذف روايات مكرر، در ذيل رواياتِ نيازمندِ شرح، توضيحاتى سودمند آورده است. 28 جلد از اين كتاب تاكنون به چاپ رسيده است.

وسائل الشيعه، تنها مشتمل بر احاديث فقهى است و در آن، علاوه بر احاديث كتب اربعه، از ساير كتابهاى حديثى نيز احاديثى آمده، و مؤلف در ذيل پاره‏اى از احاديث توضيحاتى آورده است. اين كتاب در تصحيح جديد در 30 جلد به چاپ رسيده است.

بحارالانوار، كه مفصل‏ترين و جامع‏ترين كتاب حديثى شيعه محسوب مى‏شود، از مجموع دهها كتاب حديثى فراهم آمده است. مؤلف آن در بسيارى از موارد توضيحاتى روشنگر، تحت عنوان «بيان»، در ذيل حديث آورده است. اين كتاب عظيم، احاديث اعتقادى، فقهى، اخلاقى، آداب و سنن تاريخ، جهان ‏شناسى و... را در بردارد و در 110 جلد به چاپ رسيده است.(15)

 

16 . مهم‏ترين كتاب حديثى شيعه

مهم‏ترين كتاب حديثى شيعه الكافى تأليف محمد بن يعقوب كلينى رازى (متوفاى 329ق) است. اين كتاب شامل سه بخش اصول، فروع و روضه است. بخش «اصول»، احاديث اعتقادى واخلاقى را در خود جاى داده است. فروع كافى متضمن احاديث فقهى و روضه، جُنگى است كه احاديث تاريخى، تفسيرى، احتجاجات، خطب و رسائل را در برگرفته است. شمار روايات كافى 16199 است. مؤلف، روايات را در بيست سال از كتب مشهور در عصر خود گرد آورده است.

برخى از ويژگيهاى كافى عبارت است از:

1 . همزمانى تأليف آن با دوران غيبت صغرا؛

2. برخوردارى از احاديث اعتقادى، اخلاقى و فقهى؛

3 . ابتكار و نوآورى مؤلف در تبويب روشمند كتاب و روايات هر باب. اين ميراث ماندگار از زمان تأليف تاكنون مورد توجه عالمان بوده است. مجموعه شروح، حواشى و ترجمه ‏هاى آن به بيش از چهل اثر مى‏رسد.(16)

 

17 . بزرگ‏ترين كتاب حديثى شيعه

بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار ائمة الاطهار در 110 جلد بزرگ‏ترين كتاب حديثى شيعه است كه مى‏توان آن را به مثابه كتابخانه‏اى عظيم از ميراث روايى شيعه دانست. اين كتاب مهم‏ترين اثر عالم بزرگ و محدث سخت‏كوش، محمد باقر مجلسى است كه تأليف آن در چهل سال با يارى گروهى از شاگردان او به پايان رسيد. هدف وى از تأليف اين مجموعه حديثى، احيا و در امان نگاه داشتن آثار حديثى شيعه از خطر نابودى و فراهم آوردن زمينه مناسب براى رويكردى جديد به معارف حديثى بوده است.

 

برخى از ويژگيهاى كتاب چنين است:

1 . جامع بودن؛ اين اثر حوزههاى معارف دينى اعم از عقايد، تاريخ، جهان‏شناسى، اخلاق و فقه را در بردارد.

2 . ارائه آيات مرتبط با موضوع هر باب در آغاز هر باب؛

3 . ارائه توضيحات سودمند تحت عنوان «بيان» در ذيل برخى روايات؛

4 . مؤلف، احاديث را از نسخه‏ هاى صحيحى كه آنها را از كتابخانه‏هاى اقصى نقاط كشورهاى اسلامى گردآورده بود، نقل كرده است؛

5 . در برداشتن اصول و كتابهايى كه تنها از همين طريق به ما رسيده‏اند؛

6 . گنجاندن هجده رساله مستقل در آن.

مرحوم مجلسى براى تأليف اين كتاب از صدها كتاب حديثى، تفسيرى، ادبى، تاريخى و... استفاده كرده است كه رقم آنها به بيش از 600 مى‏رسد.(17)

 

18 . كتابهاى شرح حديث

شناخت و درك عميق احاديث ـ كه در اصطلاح به آن «فقه الحديث» گفته مى‏شود ـ ، نيازى بوده است كه از همان سده نخستين تاريخ اسلام، عالمان مسلمان را در كنار ساير عرصه‏هاى حديث‏پژوهى به تكاپو در اين عرصه واداشت. آنان براى نيل به اين مقصود از جنبه‏ هاى گوناگون ـ مانند شرح لغات، توضيح نكات بلاغى و توضيح مفاد حديث ـ به شرح احاديث پرداختند و آثار گران‏سنگى از خود به يادگار گذاشتند.

از نظر تاريخى، عهد صفويه پر برگ و بارترين دوران تدوين كتب شرح حديث به شمار مى‏آيد، و بخش معتنابهى از ميراث حديثى عالمان شيعى در اين باب در همين دوران نگاشته شده است كه از آن جمله مى‏توان از آثار ذيل نام برد:

1 ـ روضة المتقين، شرح كتاب من لا يحضره الفقيه، محمدتقى مجلسى(مجلسى اوّل)، متوفاى 1070ق.

2 ـ لوامع صاحبقرانى، شرح فارسى كتاب من لا يحضره الفقيه، محمدتقى مجلسى.

3 ـ شرح اصول كافى، ملاصدراى شيرازى متوفاى 1050ق.

4 ـ توضيحات ملامحسن فيض كاشانى (متوفاى 1090ق) ذيل احاديث كتاب وافى.

5 ـ شرح اصول و روضه كافى، محمدصالح مازندرانى متوفاى 1081 يا 1086 ق.

6 ـ مرآة العقول، شرح كتاب كافى، محمدباقر مجلسى.

7 ـ ملاذالاخيار، شرح كتاب تهذيب الاخبار، محمدباقر مجلسى.

شيخ آقابزرگ تهرانى در كتاب «الذريعه»، از 43 شرح و حاشيه بر كتاب كافى، 34 شرح و حاشيه بر تهذيب الاخبار، 26 شرح و حاشيه بر استبصار و 15 حاشيه بر كتاب من لايحضره الفقيه، نام برده است.

اين همه جز موارد بسيارى است كه عالمان به شرح يك حديث يا يك موضوع حديثى يا به شرح اربعينها پرداخته‏اند.

 

19 . احتجاجات و مناظرات معصومان عليهم ‏السلام

احتجاج در لغت به معناى حجت و دليل آوردن است. در دانش منطق، مراد از احتجاج، حجت آوردن به منظور اثبات يا رد و ابطال نظريه و عقيده‏اى است.

در ميان روايات، به احاديث بسيارى برمى‏خوريم كه معصومان عليهم ‏السلام به احتجاج و مناظره پرداخته‏اند. در اين مناظرات كه معمولاً با مخالفان، زنديقان و عالمان اهل كتاب بوده است، موضوعاتى چون، اصول و فروع دين اسلام، خلافت بلا فصل اميرالمؤمنين عليه ‏السلام ، اثبات عصمت و بى‏گناهى سلسله انبياء ، اثبات وجود خداوند، وحدانيت خداوند و... مورد چالش و احتجاج قرار گرفته است. ابو منصور احمد بن على بن ابى‏طالب طبرسى كه از محدثان و دانشوران شيعى قرن ششم هجرى است، غالب اين احتجاجات و مناظرات را در كتابى به نام: الإحتجاج على أهل اللجاج گردآورى كرده است.

معمولاً احتجاجات اهل بيت عليهم ‏السلام به صورت خطبه و نامه انجام مى‏شده است. از مشهورترين خطبه‏هايى كه در اين موضوع گنجانده مى‏شود، خطبه حضرت زهرا عليهاالسلام است و نيز مى‏توان گفت كه براى نخستين بار، پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله در خطبه غدير خم، در سال دهم هجرت با مخاطبان به شكل ضمنى به احتجاج پرداخت. همچنين در ميان توقيعات رسيده از امام عصر عليه ‏السلام هم به تعدادى نامه برمى‏خوريم كه در آنها به روش احتجاج و مناظره سخن گفته شده است.

در احتجاجات و مناظرات اهل بيت عليهم ‏السلام كه در حكم روايت و حديث به شمار مى‏روند، چندان به بحث سندى پرداخته نمى‏شود ؛ زيرا قوت و استحكام متن، خود ارزشمندى و صحت صدور حديث احتجاجى و مناظره‏اى را روشن مى‏سازد.

گفتنى است كه سيره احتجاج نه فقط در زبان معصومان عليهم ‏السلام بلكه در ميان صحابيان آنان هم رواج داشته است. هشام بن حكم و مؤمن طاق، دو نفر از اصحاب امام صادق عليه ‏السلام بودند كه در احتجاج و مناظره با معاندان بسيار نامبردار و توانا بوده‏اند.

در ميان عالمان شيعه كه پس از غيبت صغرى آمده‏اند هم مى‏توان به موارد بسيارى اشاره كرد؛ در آثار كسانى مانند شيخ مفيد، سيد مرتضى، علامه حلّى، و بسيارى ديگر، مناظرات فراوانى ديده مى‏شود كه در موضوعات گوناگون به ويژه امامت، به احتجاج و مناظره با مخالفان پرداخته ‏اند.

 

20 . صِحاح ستّه

به شش عنوان از كتابهاى حديثى اهل سنّت، از اين جهت كه روايات آنها در مقايسه با ساير جوامع حديثى از اعتبار و سنديت بيشترى برخوردارند، «صحاح ستّه»، اطلاق شده است كه به ترتيب اعتبار عبارت اند از:

1 . صحيح بخارى، تأليف محمد بن اسماعيل بخارى (متوفاى 256ق)؛

2 . صحيح مسلم، تأليف مسلم بن حجّاج قشيرى نيشابورى (متوفاى 261ق)؛

3 . سنن ابى داوود، تأليف سليمان بن اشعث سجستانى (متوفاى 275ق)؛

4 . سنن نسائى، تأليف احمد بن شعيب نسائى(متوفاى 303ق).

5 . سنن تِرْمِذى، تأليف محمد بن عيسى ترمذى (متوفاى 279ق)؛

6 . سنن ابن ماجَه، تأليف محمد بن يزيد بن ماجه قزوينى (متوفاى 273ق)؛

از آن‏جا كه سنن ابن ماجه در نگاه برخى عالمان اهل سنّت از نظر اعتبار و ارزش با پنج كتاب ديگر همتراز نيست، برخى به جاى آن مُوَطَّأ مالك بن انس (متوفاى 179ق) و برخى ديگر مُسْنَد دارمى (متوفاى 255 ق) را از صحاح ستّه به شمار آورده‏اند. به مجموعه كتابهاى شش‏گانه ياد شده، به علاوه موطّأ مالك و مسند دارمى و مسند احمد بن حنبل (متوفاى241ق)، «جوامع حديثى اوليه اهل سنّت» يا «كتب تسعه» اطلاق شده است.(18)

 

21 . صحيفه علويّة

در اين كتاب دعاهاى مشهور حضرت على عليه ‏السلام جمع‏آورى شده است. گردآورنده اين اثر شيخ عبداللّه‏ فرزند شيخ صالح سماهيجى(م 1135 ق) است. وى علاوه بر اين كتاب چند اثر ديگر در حديث و علوم حديث و فقه دارد،(19) ولى هيچ يك از آثار سماهيجى به اندازه صحيفه علويه شهرت نيافته است.

سماهيجى در اين كتاب دعاهايى را از امام على عليه ‏السلام گردآورده كه در كتابهاى معتبر و مشهور، موجود بوده است. او اسناد احاديث را حذف نموده و همچنين از ذكر نام مآخذ خود اجتناب كرده است. البته سماهيجى براى رفع اين نقص، سند هر دعا را در حاشيه متذكر شده ؛ ولى حواشى او در چاپهاى اين كتاب نيامده است. سماهيجى در اين كتاب 156 دعا از اميرالمؤمنين عليه ‏السلام گرد آورده است.(20)

امتياز خاص كتاب صحيفه علويّه، بر ديگر كتابهاى دعا در آن است كه تا زمان سماهيجى، غير از صحيفه امام سجاد عليه ‏السلام ، كه مختص دعاهاى ايشان است،(21) كتابى مختص دعاهاى يك امام، در دست نبوده است و ساير كتابهاى دعا، اغلب بر اساس اعمال ايام سال يا زيارات ائمه عليه ‏السلام از همه ايشان دعا نقل كرده‏ اند ؛ ولى سماهيجى، در صحيفه علويّه، فقط دعاهاى امام على عليه ‏السلام را گردآورده كه تا آن زمان چنين شيوه‏اى در ميان علماى شيعه رايج نبوده است.

صحيفه علويه بارها در ايران و ساير كشورها چاپ شده است و در طبع هيچ يك، نسخه معتبرى، اساس تصحيح نبوده است. همچنين چندين‏بار به فارسى ترجمه شده و تكمله‏هاى متعددى بر آن نوشته شده است.

 

22 . كتاب على عليه ‏السلام

كهن‏ترين مجموعه حديثى، بلكه اوّلين تأليف نگاشته شده در جهان اسلام كتاب على عليه ‏السلام است كه مولاى متقيان حضرت على بن ابى‏طالب عليه ‏السلام به خامه مبارك خود نگاشتند. از اين مجموعه در روايتهاى گوناگون به نام «كتاب‏على» و يا «جامعه» ياد شده و خصوصيات ذيل در توصيف آن بيان شده است:

1 ـ كتاب على عليه‏ السلام مجموعه‏اى گردآمده از احاديث به املاى رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله است؛

2 ـ اين كتاب به شكل طومار و بالغ بر هفتاد ذراع بوده است؛

3 ـ در اين كتاب كليه احكام فقهى از طهارت تا ديات آمده و به جزئى‏ترين فروع اشاره شده است.

4 ـ در اين كتاب افزون بر مطالب فقهى، اصول معارف و اخلاق آمده و نيز ساير معارف دينى ديگرى كه انسانها تا روز قيامت بدان احتياج دارند.

5 ـ كتاب على عليه ‏السلام در نزد جانشينان او يكى پس از ديگرى بوده است ؛ چنان‏كه رواياتِ حاكى از وجود آن در نزد امام سجاد، امام جعفر صادق و امام موسى كاظم عليهم ‏السلام موجود است.(22)

 

23 . مصحف فاطمه عليهاالسلام

طبق روايات فراوانِ نقل شده از اهل بيت عليهم ‏السلام پس از رحلت رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله فاطمه عليهاالسلام دچار اندوه شديدى شد. فرشته‏اى به فرمان الهى براى آرام ساختن و تسلا دادن، نزد آن حضرت مى‏آمد و حوادث آينده امت اسلامى، به ويژه رخدادهاى مربوط به فرزندان فاطمه عليهاالسلام را، به ايشان مى‏گفت. فاطمه عليهاالسلام بنا به درخواست حضرت امير عليه ‏السلام ، آن حضرت را به هنگام نزول فرشته براى نوشتن مطالب مزبور صدا مى‏زد و بدين‏ترتيب مصحف فاطمه عليهاالسلام ، كه طبق روايات اينك نزد امام زمان(عج) است، فراهم آمد. ائمه عليهم ‏السلام گاه در پاسخ به پرسشهاى ياران خود در زمينه فرجام كار برخى قيامها در مخالفت با خلفا، با استناد به مصحف فاطمه عليهاالسلام اين قيامها را ناكام معرفى مى‏كردند.(23)

 

24 . نهج ‏البلاغه

نهج ‏البلاغه (به معناى راه رسا سخن گفتن، يا روش بجا سخن گفتن) نامى است كه سيد رضى(متوفى 406 ه) به مجموعه‏اى كه خود از سخنان مولاى متقيان على عليه ‏السلام گردآورده، نهاده است. نهج‏ البلاغه، كتابى است در برگيرنده حكمتهاى متعالى، مواعظ نورانى، نظام تربيتى، آيين حكومت‏دارى، سنتهاى تاريخى و عرفان حقيقى؛ صحيفه‏اى است براى ساختن فرد و جامعه و منبعى است براى شناخت معارف دينى.

 

اين كتاب در سه بخش فراهم آمده است:

1. خطبه‏ ها و كلمات اميرالمؤمنين، شامل 241 خطبه و كلام است. طولانى‏ترين خطبه، خطبه 192 با عنوان «قاصعه» است.

2. نامه ‏ها، شامل 79 نامه، وصيت، سفارش، فرمان، دعا و پيمان‏نامه است. فرمان امام عليه ‏السلام به مالك اشتر طولانى‏ترين نامه اين بخش است.

3. حكمتها، شامل 480 جمله كوتاه حكمت‏آميز. حكمت شماره 147 با حدود 2 صفحه بلندترين حكمت به شمار مى‏رود.

انديشه‏وران شيعه و اهل سنّت از ديرباز به نهج‏ البلاغه توجه داشته‏اند و آن را موضوع كارهاى علمى گران‏سنگى از قبيل شرح نويسى، تصحيح، مستندسازى گفتار امام عليه ‏السلام ، استدراك بخشهاى ديگر سخنان امام عليه ‏السلام و ترجمه قرارداده‏اند. از ميان شرحهاى مهم نهج‏ البلاغه مى‏توان از شرح ابن ابى‏الحديد، شرح ابن ميثم بحرانى، شرح علاّمه خويى، و از ميان ترجمه ‏هاى رايج مى‏توان از ترجمه دكتر جعفر شهيدى، آيتى و فيض‏الاسلام نام برد.(24)

 

25 . صحيفه سجاديه

«صحيفه سجاديه» كه به آن «زبور آل محمد» و «انجيل اهل بيت» نيز مى‏گويند، مجموعه‏اى از دعاهاى امام سجاد عليه ‏السلام است كه به وسيله آن حضرت انشاء و توسط امام باقر عليه ‏السلام و زيد بن على نگارش يافته است. در اين اثر گران‏سنگ، خواننده در لابه‏لاى دعاها با دريايى از معارف دينى، و مسائل سياسى و اجتماعى روبه‏رو است. صحيفه سجاديه در اصل در برگيرنده هفتاد و پنج دعا بوده است، امّا متأسفانه تنها پنجاه و چهار دعا در صحيفه‏هاى موجود به دست ما رسيده است.

برخى محدثان با گردآورى شمار ديگرى از دعاهاى امام سجاد عليه ‏السلام عدد دعاها را دوباره به هفتاد و پنج رسانده‏اند و مجموعه‏هاى جديدى را پديدآورده‏اند كه عبارت‏اند از:

1. صحيفه سجاديه ثانيه؛ محمد بن حسن حرّ عاملى (متوفاى 1104ق)؛

2. صحيفه سجاديه ثالثه؛ ميرزا عبداللّه‏ افندى (متوفاى 1130ق)؛

3. صحيفه سجاديه رابعه؛ ميرزا حسين نورى (متوفاى 1320ق)؛

4. صحيفه سجاديه خامسه؛ سيد محسن امين (متوفاى 1372ق)؛

5. صحيفه سجاديه سادسه؛ محمد صالح مازندرانى (متوفاى 1350ش).

جامع‏ترين صحيفه سجاديه، صحيفه سجاديه كامله است كه توسط آية‏اللّه‏ سيد محمدعلى ابطحى فراهم آمده و مجموع كتابهاى پيشين است. گفتنى است تاكنون شرح و تعليقه‏هاى بسيارى بر صحيفه سجاديه نگاشته شده و نيز ترجمه ‏هاى متعددى از آن فراهم آمده است.(25)

 

26 . معجمهاى الفاظ كتب

كتابهايى كه در برگيرنده الفاظ و مفردات احاديث، به ترتيب حروف الفبا، باشند، «معجم» ناميده مى‏شود. تاكنون معجمهاى لفظى متعددى براى كتابهاى حديثى تدوين شده است كه برخى از آنها عبارت‏اند از:

1. المعجم المفهرس لالفاظ احاديث الكتب الاربعه، بحارالانوار، وسائل و مستدرك الوسائل، زير نظر على‏رضا برازش؛

2. معجم المفهرس لالفاظ احاديث بحارالانوار، مركز پژوهشهاى اسلامى دفتر تبليغات اسلامى.

 

27 . سند

حديث مشتمل بر دو بخش است: الف ـ متن حديث كه كلام معصومان عليهم ‏السلام است، ب ـ سند حديث كه مراد از آن سلسله راويانى است كه حديث را از معصوم نقل كرده‏ اند، و از آن جهت آن را «سند» مى‏نامند كه تكيه‏گاه شنونده در اعتماد بر متن حديث است.(26) تقسيم حديث به صحيح، حَسَن، موثّق وضعيف به اعتبار احوال راويان واقع در سند از جهت اتصاف به ايمان و عدالت و عدم اين دو مى‏باشد.(27)

 

28 . اصول اربعمأة

گروهى از اصحاب ائمه عليهم ‏السلام از دوران حضرت امير عليه ‏السلام تا دوران امام حسن عسكرى عليه ‏السلام ، به ويژه در عصر امام باقر و صادق عليهماالسلام ، روايات ائمه عليهم ‏السلام را در مجموعه‏هايى گردآورى كرده‏ اند كه بعدها تعدادى از آنها را «اصل» ناميدند. شمار اين اصول به چهارصد مى‏رسد و به همين دليل آنها را اصطلاحا «اصول اربعمأة» مى‏نامند. بعدها از اين مجموعه‏هاى روايى، به عنوان دست‏مايه‏هاى اوليه براى تدوين كتب اربعه شيعه استفاده شد. نقل مستقيم سخنان ائمه عليهم ‏السلام ، بر نگرفتن از كتابهاى روايى ديگر، اعتبار قابل توجه روايات آنها از نگاه محدثان و... از جمله ويژگيهاى «اصول اربعمأة» است. متأسفانه اغلب اصول به تدريج از بين رفته و فقط چندتايى از آنها باقى مانده است.

 

29 . كلمات قصار

برخى عبارات، با وجود كوتاهى، دنيايى از مفهوم را در بردارند. به اين عبارات، كه گاه به‏دليل رسايى و زيبايى به عنوان مَثَل از آنها استفاده مى‏شود، «كلمات قصار» گفته مى‏شود. كلمات قصار پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و ائمه اطهار عليهم ‏السلام بسيار است، كتابهاى «الجامع الصغير» و «نهج‏الفصاحه» دربردارنده نمونه‏هايى از سخنان كوتاه و گهربار پيامبر گرامى اسلام است.

كلمات كوتاه امير بيان، حضرت على عليه ‏السلام ، در برخى مجموعه‏هاى حديثى گردآمده است. «جاحظ» از نخستين كسانى است كه صد كلمه نغز از كلمات آن حضرت را در دفترى گردآورده است. او مى‏گويد: هر كلمه در بردارنده هزار كلمه نيكوى عرب است. «شريف رضى» در بخش سوم از بخشهاى سه‏گانه نهج‏ البلاغه، حدود پانصد كلمه قصار را گردآورده است. قاضى قضاعى دُستورُ مَعالِمِ الحِكَمْ وَ مأثُورُ مَكارِمِ الشِّيَم، عبدالواحد آمدى غُرَرُ الحِكَمْ وَ دُرَرُ الكَلِمْ، واسطى عُيُونُ الْحِكَمِ وَالمَواعِظ و طبرسى نَثرُ اللآلى را در تنظيم و ترتيب كلمات قصار آن حضرت سامان داده‏اند. آهنگ كلى اين كلمات، بيان نصيحت و اندرز و تشويق به اكتساب فضايل اخلاقى و اجتناب از فرو افتادن در رذايل اخلاقى است.

 

30 . «چهل حديث» نويسى

نگارش «اربعين حديث» از قرنهاى نخستين تاريخ اسلام آغاز شده است. اين سنّت برخاسته از اين فرمايش پيامبر گرامى اسلام صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله است:

مَنْ حَفِظَ مِنْ اُمَّتى اَربَعينَ حَديثا مِمّا يَحتاجُونَ اِلِيْهِ مِنْ اَمْرِ دينِهِمْ، بَعَثَهُ اللّه‏ُ يَومَ القيامَةِ فَقيها عالِما؛

هر كه از امت من چهل حديث را كه در كار دين به آن نياز مى‏افتد، حفظ كند، خداى متعال او را در روز قيامت فقيه و عالم محشور مى‏كند.

دانشمندان مسلمان، بر مبناى حديث فوق، نگارش چهل حديث را يكى از راه‏هاى ترويج كلمات گهربار معصومان عليهم ‏السلام دنسته‏ اند و صدها «اربعين حديث» را در ده‏ها موضوع متنوع عرفانى، اخلاقى، اعتقادى، اجتماعى، عبادى و... از خود به يادگار گذاشتند؛ براى نمونه تنها در موضوع فضايل و مناقب حضرت على عليه ‏السلام حدود هفتاد رساله «چهل حديث» تأليف شده است.

از مجموعه «اربعين»هاى نگاشته شده، به عنوان «اربعونيات» يا «اربعينات» ياد مى‏شود. بنا به قولى عبداللّه‏ بن مبارك (متوفى 181 ق) از نخستين تدوين كنندگان اربعين بوده است. پس از او جماعت بسيارى از عالمان، «اربعين» تأليف كرده‏ اند؛ از جمله فضل‏اللّه‏ بن على راوندى، منتجب‏الدين رازى، ابن شهر آشوب مازندرانى، شهيد اوّل و شهيد ثانى، شيخ بهايى و پدرش، علامه مجلسى و پدرش، قاضى سعيد قمى و حضرت امام خمينى قدس‏سره .

برخى «اربعين»ها همراه با ترجمه يا شرح حديث است و در مواردى مضمون حديث توسط شاعران خوش‏ذوق به نظم كشيده شده است. برخى «اربعين» نويسان چهل حديث را از چهل استاد مختلف در يك رساله گردآورده، نام كتاب خود را «الاربعين عن الاربعين من الاربعين» نهاده‏ اند.

 

31 . اصحاب اجماع

گروهى از اصحاب ائمه عليهم ‏السلام ، به دليل ملازمت پيوسته با اهل بيت عليهم ‏السلام ، فراوانى نقل روايات، برخوردارى از عدالت و ستايشِ اهل بيت عليهم ‏السلام و... از چنان جايگاه بلندى برخوردار شده‏اند كه عالمان و محدثان شيعه، روايتى را كه نام يك تن از آنان در سندش واقع شده مطلقا معتبر و پذيرفتنى دنسته‏ اند ولو آنكه راوى ما بعد از وى مجهول و يا ضعيف باشد مشروط بر اينكه سند حديث تا وى صحيح باشد. اين راويان را كه «اصحاب اجماع» مى‏نامند عبارت‏اند از:

1. زُرارة بن أعين؛ 2. معروف بن خَرَّبوذ؛

3. بُرَيد بن معاويه عجلى؛

4. ابو بصير اسدى (يا ابو بصير مرادى)؛

5. فضيل بن يسار؛

6. محمد بن مسلم طايى؛

7. جميل بن درّاج؛

8. عبداللّه‏ بن مُسكان؛

9. عبداللّه‏ بن بُكير؛

10. حمّاد بن عثمان؛

11. حمّاد بن عيسى؛

12. أبان بن عثمان؛

13. يونس بن عبدالرحمن؛

14. صفوان بن يحيى بيّاع سابرى؛

15. محمد بن أبى عمير؛

16. عبداللّه‏ بن مُغيرة؛

17. حسن بن محبوب؛

18. احمد بن محمد بن أبى نصر بزنطى.

شش نفر نخست از اصحاب امام باقر و امام صادق عليهماالسلام ، شش نفر دوم فقط از اصحاب امام صادق عليه ‏السلام ، و شش نفر سوم از اصحاب امام كاظم و امام رضا عليهماالسلام هستند.(28)

 

32 . حديث قدسى و تفاوت آن با قرآن

حديث قدسى حديثى است كه مضمون آن در خواب يا به وسيله الهام به پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله القا شود و آن حضرت با لفظ خود آن را بيان كند. حديث قدسى از جهات ذيل با قرآن متفاوت است: 1. مشتمل بر اعجاز نيست 2. در نماز به عنوان قرائت كاربرد ندارد. 3. مسّ آن بدون طهارت جايز است.(29)

 

33 . جعل حديث

جعل حديث و نسبت دادن سخن دروغ به معصوم عليه ‏السلام از سوى معاندان و بيماردلان از مصايبى بوده كه از دوران حيات رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله پديدار گشته است. اميرمؤمنان عليه ‏السلام در روايتى فرموده‏اند: «در زمان حيات پيامبر آن‏قدر به رسول خدا دروغ بستند كه آن حضرت در خطبه‏اى فرمود: اى مردم! دروغ بستن به من بسيار شده، هر كس به عمد دروغى به من نسبت دهد، بايد در دوزخ جايگاهى براى خود فراهم آورد»(30).

جعل حديث پس از رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله نيز با انگيزه‏هاى گوناگون دنبال شد كه از آن ميان مى‏توان به دو عامل مؤثر اشاره كرد:

1. دشمنى حكومت اموى و عباسى با خاندان نبوت كه به جعل احاديثى در فضيلت برخى از خلفا انجاميد؛

2. ظهور فرقه‏هاى فقهى و كلامى كه براى اثبات عقيده خود و انكار ديدگاه ساير فِرَق، گاه به جعل احاديث روى مى‏آوردند.(31) ادامه اين كژروى و گسترش رواياتِ برساخته، بنيان گذارىِ قواعدى را ضرورى ساخت كه به پديد آمدن دو علم رجال و درايه انجاميد.

 

34 . اخبار علاجيه

از آنجا كه امامان معصوم عليهم ‏السلام همگى نور واحدند و على‏القاعده نبايد تعارض و اختلافى در ميان سخنان آنان باشد، وجود پاره‏اى از احاديث متعارض موجب شده تا ريشه‏هاى اين اختلاف و وجه جمع ميان آنها مورد بررسى قرار گيرد. از اين‏رو يكى از مسائل مهم در عرصه حديث‏پژوهى، شناخت اسباب پيدايش اختلاف و راه جمع نمودن و حل آنهاست.

اختلاف احاديث و ناسازگارى ميان مضامين پاره‏اى از آنها و راه علاج اين ناسازگارى از نخستين دوران تدوين دانش حديث مطرح بوده است. اصحاب و شاگردان امامان عليهم ‏السلام براى آموختن چگونگى برطرف كردن ناسازگارى ميان ظاهر احاديث، پرسشهايى را با آنان مطرح مى‏كردند، و امامان عليهم ‏السلام ضمن پاسخ، معيارهايى را براى گشودن اين معضل به آنان تعليم مى‏دادند. به مجموعه اين روايات كه حاوى ملاكها و آموزشهايى از سوى امامان عليهم ‏السلام براى حل ناسازگارى ميان پاره‏اى از روايات‏اند، اخبار علاجيه گفته مى‏شود.(32)

بسيارى از حديث‏پژوهان، بحثهاى نظرى و تطبيق اين موضوع را در عنوان مختلف الحديث طرح كرده‏ اند. فقيهان در علم اصول فقه، اين روايات را در بحث تعادل و تراجيح بررسى مى‏كنند. اين مسأله موجب بازشدن عرصه‏اى جديد در حديث‏پژوهى شد كه معرفة مختلف الحديث ناميده مى‏شود.

 

35 . اخبار من بلغ

مجموعه‏ اى از روايات موجود است كه با عنوان اخبار من بلغ از امام صادق عليه ‏السلام نقل شده است ؛ مانند:

«من بلغه عن النبىّ صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله شيء من الثواب فعمله كان اجر ذلك له و ان كان رسول اللّه‏ صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله لم يقله؛ كسى كه از پيامبر خبر عمل ثوابى به او برسد و آن كار را انجام دهد، آن ثواب براى او خواهد بود؛ اگر چه رسول خدا آن را نگفته باشد».(33)

اين روايات در بسيارى از منابع شيعى و برخى منابع اهل سنّت نقل شده است . برخى از اسناد اين روايات صحيح است و علامه مجلسى آن را اسناد مختلف مشهور ميان شيعه و اهل سنّت با دانسته است .(34)

ظاهر اين روايات ، خبر از فضل خداوند نسبت به بندگانش مى‏دهد كه بدون در نظر گرفتن حكم واقعى عمل ، هر عملى را كه مؤمن به اعتماد فضل او انجام دهد بى‏ثواب نخواهد گذارد . اين بيان ، ترديد بندگان را در اعتبار و صحت خبرى كه به آنها رسيده است برطرف مى‏كند و ايشان را به فضل الهى اميدوار مى‏كند . با اين حال ، بنده خدا با قلبى مطمئن به فضل و رحمت خداوند مى‏تواند عمل را به‏جا آورد .

برخى فقيهان غالبا به استناد اين روايات و برخى ادله ديگر فقهى ، قاعده‏اى را به عنوان تسامح در ادله سنن ، بنا نهاده‏اند كه براساس اين قاعده در دليل مستحبات و احكام غير الزامى، نوعى تسامح اعمال مى‏شود. بر اين اساس دقتهاى متداول در احكام الزامى و اعتبار مستند اينگونه اعمال ، در مورد مستحبات و فضايل اعمال به كار نمى‏رود ؛ و حتى به روايات ضعيف در اين موضوعات به ديد قبول نگريسته مى‏شود .

گفتنى است بسيارى فقيهان معاصر اين قاعده را نپذيرفته‏اند و مفهوم روايت را تنها اعطاى ثواب و تفضل الهى مى‏دانند و حكم استحباب را نيز همچون ساير احكام الهى جاى تسامح نمى‏دانند .

 

36 . انواع راويان و تفاوت حديث ضعيف با جعلى

در يك تقسيم كلّى راويان احاديث به سه گروه قابل تقسيم‏اند: 1 ـ راويان راستگو و مورد اعتمادْ در نقل درست احاديثى كه شنيده‏اند ؛ 2 ـ راويان ناشناخته و يا غير قابل اطمينان ؛ 3 ـ راويان دروغ‏پرواز و حديث‏ساز.

گروه نخست مورد اعتماد و احاديث آنها حجت است. آنچه نقل مى‏كنند به معصوم عليه ‏السلام نسبت داده مى‏شود و مورد پذيرش قرار مى‏گيرد.

گروه دوم، راويانى معمولى هستند كه ممكن است به سبب كم‏اطلاعى و يا كم دقتى، حديثى را به درستى نقل نكنند و يا معناى ناموجهى را به معصوم عليه ‏السلام نسبت دهند. اما خود، حديثى را به دروغ نمى‏سازند و بر معصوم عليه ‏السلام افترا نمى‏بندند. احاديث اين دسته ضعيف خوانده مى‏شود و قابل اعتماد نيست و به تنهايى اعتبار لازم را براى استناد در مقام عمل ندارند. اما اين به معناى جعلى و ساختگى بودن اين احاديث نيست و حتى در موارد بسيارى حديث آنان به وسيله قرينه‏ها و نشانه‏هاى ديگر ـ مانند موافقت با عقل و قرآن و احاديث ديگران ـ حجيّت و اعتبار مى‏يابد. گفتنى است گاه ضعف روايت به سبب عدم اتصال حلقه‏هاى راويان به يكديگر است كه آن نيز در برخى موارد قابل حل است.

دسته سوم، كه به دروغ حديث مى‏سازند و آن را با احاديث ديگر محدثان در مى‏آميزند، تعدادشان اندك است. حديث شناسان، بسيارى از اين گروه و احاديث آنان را معرفى كرده‏ اند. روايات اين دسته، جعلى و يا موضوع ناميده مى‏شود و به هيچ روى قابل استناد نيستند، و حتى نقل آنها نيز جايز نمى‏باشد مگر با اشاره به جعلى بودن آنها.(35)

 

37 . نوادر

عنوان عامى است كه در آن احاديث متفرقى كه بواسطه كمى و قلّت، تحت عنوان بابى قرار نمى‏گيرد، جمع‏آورى شده است.(36) گاه مراد از نوادر، احاديثى است كه راوى معتبر آنها را بر خلاف روايات مشهور، از راويان ديگر نقل كرده است،(37) و گاه مراد از نوادر، احاديثى است كه كمتر روايت شده و كمتر به آنها عمل شده است. (38)برخى از محدّثان با جمع آورى اين گونه احاديث، كتابهايى را تحت عنوان «نوادر» فراهم آورده‏اند؛ مانند النوادر، تأليف فضل بن على راوندى و نوادر الاخبار، تأليف محمدمحسن فيض كاشانى.

 

38 . زنان محدّث و راوى

وجوب فراگيرى دانش در اسلام بر هر مرد و زنى،(39) با وجود سفارشاتى در زمينه يادگيرى، نقل و پيروى حديث ـ مانند بهشتى(40) بودن ناقل حديث يا معيار منزلت افراد به ميزان نقل احاديث(41) ـ انگيزه مهمى شد تا زنان بسيارى همانند مردان به آموختن و نقل روايت روى آوردند كه آنان به عنوان «محدثات» يا «راويات حديث» شناخته شدند ؛ يعنى زنان حديث‏دان و حديث‏گو و حديث فهم. برخى از زنان محدّث در عصر ائمه عليهم ‏السلام مى‏زيستند ؛ مانند ام علاء انصارى، حَبابه والبيه، ام اسحاق بنت سليمان، زينب كبرى، فاطمه معصومه و فاطمه بنت هيثم، و برخى ديگر نيز در عصر پس از زمان معصومان زندگى مى‏كردند ؛ مانند ست الفقهاء، دختر سيد مرتضى و شَهده دختر صاحب.

 

39 . رابطه حديث و فقه

تمامى مسلمانان، به اتفاق، سنّت (كلام، كردار و تقرير معصوم) را دومين منبع براى استنباط احكام شرعى و فقهى مى‏دانند. از ديدگاه فقيهان، احاديث به خاطر آنكه حكايت‏گر سنّت‏اند نقش اساسى در شناخت احكام شرعى دارند ؛ چه آن‏كه مسائل فقهى را به صورت كلى به دو دسته منصوص و غير منصوص تقسيم مى‏كنند. در بخش منصوص غالبا مسائلى مطرح است كه به گونه‏اى در روايات بيان شده است و در مسائل غير منصوص نيز مبناى استنباط احكام، اصول و قواعدى است كه در بسيارى از موارد از روايات برگرفته شده‏اند . بر اين اساس حديث به سه شكل در فقه شيعه كاربرد دارد :

1 ـ به صورت مستقيم دلالت بر حكم شرعى مى‏كند .

2 ـ در مسائل غير منصوص مستند قاعده اصولى براى استنباط حكم است .

3 ـ مستند بسيارى از قواعد فقهى است كه در ابواب مختلف فقه به كار مى‏روند .

بنابراين كاركرد فقيهان در حوزه حديث ، إعمال دقت و توان خودشان در شناخت اعتبار حديث و پس از آن دقت در محتواى آن ـ يعنى فقه الحديث ـ مى‏باشد .

بخش مهمى از مباحث اصول فقه اختصاص به مباحث الفاظ دارد كه شيوه‏هاى مختلف دلالت نصوص و روايات و شيوه استفاده از آنها را تبيين مى‏نمايد . با توجه به اين نقش مهم براى حديث در فقه شيعه است كه در مقدمات و شرايط اجتهاد ، غالب علوم و دانشهايى كه در حوزه تعيين اعتبار و شيوه دقيق‏تر استفاده از روايات مؤثر هستند ، بر شمرده شده‏اند .

جمعى از عالمان شيعى در استناد به حديث در فقه و بهره‏گيرى از آن، به افراط گرائيده‏اند . ايشان ارزشيابى احاديث موجود در جوامع روايى چهارگانه شيعى را لازم نمى‏دانند و در پذيرش روايات نوعى تسامح را إعمال مى‏كنند . اين گروه به عنوان اخبارى شناخته شده‏اند و در مسائل غير منصوص غالبا احتياط را لازم مى‏دانند . در ميان اهل سنت نيز گروهى كه حشويه ناميده مى‏شوند ـ وخود آنها نيز مذاهبى دارند ـ اين اعتقاد را داشته و دارند . از ديدگاه اخباريان و حشويه، اساس شريعت و فقه ـ و بلكه دين ـ را قرآن و حديث تشكيل مى‏دهد و راه رسيدن به علم قرآن نيز روايات ناظر به آن است . از اين‏رو تنها تمسك به اخبار را در شناخت دين و شريعت اساس قرارداده‏اند .

 

40 . كلام نقلى

علم كلام دانشى است كه درباره اعتقادات دينى، به شيوه عقلى ـ نقلى بحث مى‏كند و به تبيين و اثبات عقايد دينى مى‏پردازد و ضمن پاسخ‏گويى به شبهات و اعتراضات مخالفان، از اين عقايد دفاع مى‏كند.

اين علم در ميان پيروان اديان مختلف وجود داشته است، اما تنها در ميان مسلمانان نام كلام بر اين علم نهاده شده است. هرچند سرآغاز انديشه‏ها و فرقه‏هاى كلامى به سده نخست هجرى بازمى گردد، امّا تعبير «علم كلام» در سده دوم رايج بوده است.

از آنجا كه در علم كلام از دو روش عقلى و روش نقلى استفاده مى‏شود، گاه اين علم را به دو قسمت كلام عقلى و كلام نقلى تقسيم مى‏كنند. متكلمان گزاره‏هاى اعتقادى را به دو بخش كلّى تقسيم مى‏كنند: در بخش نخست، عقايدى مانند وجود خدا و نبوت پيامبران الهى قرار دارد. در اين بخش از روش عقلى استفاده مى‏شود. بخش دوم شامل معارفى است كه پس از اثبات خداوند و نبوت خاصه پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله مطرح مى‏شود. در اين بخش گذشته از عقل، از نقل ـ يعنى آيات و احاديث ـ نيز مى‏توان بهره گرفت. مباحث دسته نخست و نيز استدلالهاى عقلى كه در اثبات گزاره‏هاى دسته دوم ارائه مى‏شود، به كلام عقلى، مشهور است و مباحث و دلايل نقلى در بخش دوّم، كلام نقلى ناميده مى‏شوند.

بدين سان در كلام نقلى به استنباط معارف موجود در كتاب و سنّت، تبيين و تنظيم اين معارف و اثبات انتساب اين معارف به قرآن و احاديث پرداخته مى‏شود و حاصل آن مجموعه‏اى منسجم و هماهنگ از عقايد روشن اسلامى است. مهمترين آثارى كه در كلام نقلى نگاشته شده عبارت‏اند از: اعتقادات شيخ صدوق و اعتقادات علامه مجلسى.

 

41 . حديث و سيره

پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و ائمه عليهم ‏السلام اسوه و سرمشق مسلمانان‏اند. شناخت زندگى آنان و فهم ويژگيها، اقوال، افعال، عمل و عكس‏ العملهاى آنان در شرايط مختلف و با افراد مختلف و... براى ما لازم و ضرورى است. بديهى است كه اقوال و افعال نقل شده از معصومان در صورتى قابل استناداند كه از طُرق مطمئن و قابل اعتماد اخذ شده باشند. از اين‏رو احاديث صحيح بهترين طريق براى دستيابى به سيره معصومان عليهم ‏السلام است.

محدثان بزرگوار، از آغاز بعثت پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله تا پايان غيبت صغرى، سعى در گردآورى و نقل اقوال و افعال معصومان عليهم ‏السلام داشته‏اند. اين همه در جوامع حديثى و يا تك نگاريهايى درباره معصومان عليهم ‏السلام گزارش شده است. اهميت و تأثيرگذارى سيره آن بزرگوارانكمتر از احكام فقهى نيست. بنابراين همان‏گونه كه احاديث فقهى مورد دقت و توجه قرار مى‏گيرند، احاديث تاريخى نيز بايد مورد تأمل و توجه قرار گيرد.

بسيارى از محدثان و مورخان، احاديث مربوط به سيره معصومان را گردآورى كرده‏ اند. كتابهاى عيون اخبار الرضا(شيخ صدوق)، الارشاد (شيخ مفيد)، اعلام الورى(شيخ طبرسى)، مناقب (ابن شهرآشوب) و كشف الغمّه (اربلى) از اين گروه هستند.

جامع‏ترين اثرى كه زندگى ائمه عليه ‏السلام را از متون حديثى و تاريخى گردآورى كرده است، كتاب بحارالانوار است. مجلدات 11 تا 53 اين مجموعه سترگ به زندگى پيامبران و ائمه عليهم ‏السلام پرداخته است.

 

42 . حديث و روانشناسى

در ميان روايات اهل بيت عليهم ‏السلام احاديثى وجود دارد كه به برخى از ويژگيهاى روانشناختى انسان و يا برخى صفات، رفتار و كشاننده‏هاى روانى او نظر دارد. اين روايات، در چند دسته طبقه‏بندى مى‏شوند: الف ـ تبيين ماهيت ابعاد روان انسان، ب ـ توصيف ويژگيها، ج ـ ارزش‏گذارى، د ـ كنترل، درمان و يا پيشگيرى. از اين‏رو روانشناسى و حديث مى‏توانند با يكديگر تعامل داشته باشند. بدين شكل كه روانشناسى، موضوعات و فرضيه‏هاى خود را از موضوعات حديثى وام بگيرد ؛ مانند «رابطه توكل به خدا و مقاومت در برابر استرسها» يا «رابطه صله رحم و دلبستگى» و...

همچنين روانشناسى مى‏تواند فرايند فهم و استنباط احاديث را با طرح مسائل و مشكلات جديد، به‏سوى حركت تكاملى سوق دهد ؛ چرا كه تجربه نشان داده است در بسيارى از موارد نكاتى در روايات وجود دارد كه در شرايط عادى و ذهن بى‏پرسش، نمى‏توان به ظرايف و نكته‏هاى لطيف روايت دست يافت ؛ در صورتى كه اگر پرسشگرانه به اين احاديث نگريسته شود، مى‏توان استفاده‏هاى فراوان‏ترى از آنها برد.

 

43 . احاديث پزشكى

نظر به نقش شايانى كه «سلامت جسم و روان» در رشد و تكامل مادى و معنوى جوامع انسانى ايفا مى‏كند، دانش پزشكى در آموزه‏هاى دينى ما جايگاه خاصى را به خود اختصاص داده است. تأليف كتابهايى با عنوان طب النبى صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله ، طب الامام الصادق عليه ‏السلام ، طب الامام الرضا عليه ‏السلام و دهها كتاب ديگر مؤيّد همين ادعاست.

تغذيه سالم، چگونگى و ميزان غذا خوردن، خواص خوراكيها، بررسى دستگاههاى مختلف بدن و شناساندن عوامل اصلى بيمارى‏زا در هر يك، بهداشت و راههاى پيشگيرى از آن بيماريها، شيوههاى درمان و معرفى داروهاى طبيعى مناسب از جمله مباحث طرح شده در روايات اسلامى است.

فراتر از تأليف كتابهايى كه بتواند اين گنجينه ارزشمند را در قالب دسته‏بندى و تنظيمى نوين به دانش‏پژوهان عرضه كند ـ كارى كه هم اكنون از سوى برخى پژوهشگران حوزه حديث در حال انجام است ـ انضمام يافته‏هاى تجربى محققانِ عرصه پزشكى به اين مجموعه مى‏تواند فروزندگى سخنان گهربار معصومين عليهم ‏السلام را چشمگيرتر نمايد. تلاشى كه تاكنون كمتر به وقوع پيوسته است.

 

44 . تفاسير روايى

از جمله تأثيرات قرآن بر گسترش دانش و فرهنگ در ميان مسلمانان، كوشش و تكاپويى بوده است كه آنان براى فهم معارف اين معجزه جاودانه از خود نشان مى‏داده‏اند. همين امر انگيزه‏اى بود تا كسانى كه سخن رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله را درباره عدم جدايى اهل بيت و قرآن، با گوش جان نيوشيده بودند، براى نيل به اين مقصود به امامان معصوم عليهم ‏السلام روى آورند و پاسخ پرسشهاى قرآنى خود را از آن حضرات بخواهند.

مجموع پاسخهاى امامان به تشنگان معارف قرآن و نيز سخنانى كه خود در مناسبتهاى مختلف به قصد تبيين مفاهيم ثقل اكبر به ياران خود مى‏فرمودند، بخش معتنابهى از ميراث حديثى ما را تشكيل مى‏دهند. از سوى ديگر جهاد فرهنگى محدثان براى گردآورى و تبويب نظام‏مند احاديث عموما و روايات تفسيرى خصوصا، كه از عصر امامان آغاز شده بود، آثار و تأليفات گران‏سنگى براى پسينيان به يادگار گذارد كه تحت عناوين تفسير مأثور يا تفسير روايى شهرت يافتند. مهم‏ترين اين تفاسير عبارت‏اند از:

1 . تفسير أبان بن تغلب از اصحاب امام باقر و امام صادق عليهم ‏السلام ، متوفاى 141 ق؛

2 . تفسير على بن مهزيار اهوازى، از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادى عليهم ‏السلام ؛

3 . تفسير عياشى سمرقندى، متوفاى اواخر قرن سوم؛

4 . تفسير على بن ابراهيم قمى، متوفاى اوايل قرن چهارم؛

5 . تفسير الصافى، ملا محسن فيض كاشانى، متوفاى 1091؛

6 . تفسير البرهان، سيد هاشم حسينى بحرانى، متوفاى 1107 ق؛

7 . تفسير نورالثقلين، عبد على بن جمعه حويزى، متوفاى 1112.

روايات تفسيرى، برخى در تبيين معانى آيات قرآنى وارد شده كه در معناى اصطلاحى تفسير است و برخى نيز در تأويل و تعيين مصاديق آيات وارد شده است. بر اساس روايات تأويلى، مراد آيات قرآنى بيان شده است.

 

45 . تفسير امام حسن عسكرى عليه ‏السلام

تفسير روايى معروف به «تفسير امام حسن عسكرى عليه ‏السلام » از جمله آثار منسوب به امامان است. به گفته برخى اين ميراث حديثى، املاى امام حسن عسگرى عليه ‏السلام است كه در مدت هفت سال براى دو تن از شيعيان به نامهاى ابويعقوب يوسف بن محمد بن زياد و ابوالحسن على بن محمد بن سيّار املا كرده است. و شيخ صدوق آن را به واسطه محمد بن قاسم استرآبادى از اين دو ، روايت كرده است. اين اثر تنها روايات تفسيرى ذيل سوره حمد و بقره را دربر دارد. و مجموع آنها در يك جلد به چاپ رسيده است.

مهم‏ترين موضوع درباره اين تفسير، صحت يا عدم صحت انتساب آن به امام عسكرى عليه ‏السلام است، كه از ديرباز مورد اختلاف عالمان بوده است. دليل منكرانِ نسبت اين كتاب به امام عسكرى عليه ‏السلام مجهول الحال بودن سه راوى مذكور و وجود پاره‏اى از روايات با مضمون ناصواب در آن است.(42) موافقان انتساب كتاب به امام عليه ‏السلام اغلب اخبارى مسلك مى‏باشند كه با ديده تساهل خود كتاب‏هاى زيادى از اين قبيل را صحيح دنسته‏ اند. برخى هم، از مجموع روايات اين كتاب، تنها رواياتى را مقبول مى‏دانند كه مضمون آنها به وسيله ديگر روايات تأييد شده باشد.

 

46 . حديث كسا

از احاديث مشهور ميان عامه و خاصه «حديث كسا» است. اين حديث در كتابهاى شيعه و اهل سنّت به طُرُق و اسانيد مختلف آمده(43) و خاستگاه پيدايش اصطلاحاتى چون «اصحاب كسا»، «آل عبا» و... شده است.

اصل حديث چنين است: روزى پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله ، حضرت امير، فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين عليهم ‏السلام ، در منزل حضرت فاطمه عليهاالسلام يا اُمِّ سَلَمِه گرد آمدند. پيامبر بالاپوشى بر سر خود و آن چهار تن افكند. و چنين دعا كرد: «خدايا! اينان اهل بيت و نزديكان من‏اند؛ هر پليدى را از ايشان بزداى و آنان را (از هر عيب و گناه) پاك گردان».(44) پس از آن جبرئيل فرود آمد و آيه تطهير (آيه سى و سوم سوره احزاب) را فرود آورد.

برخى از دانشمندان شيعه درباره أسناد حديث كسا و اثبات اعتبار آن رساله‏هايى فراهم آورده‏اند و نيز شرح‏هايى بر آن نوشته‏اند. همچنين شمارى از شاعران نامدار عرب و فارس، مضمون حديث كسا را به نظم درآورده‏اند.

 

47 . حديث تشبيه

از جمله فضائل اميرمؤمنان على عليه ‏السلام ، كه نشان از برترى ايشان بر ساير اصحاب دارد، اين است كه رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله او را همسان ساير انبيا معرفى كرد.اين حديث چنين است: «هر كس كه بخواهد به آدم در علمش و به نوح در تسيلم بودنش و به ابراهيم در بردبارى‏اش و به موسى در زيركى‏اش و به داود در تقوايش بنگرد، بايد به اين [مرد كه از راه مى‏رسد [نگاه كند. [راوى مى‏گويد]: پس نگاه كرديم، ناگاه على را ديديم كه روى مى‏آورد».(45) اين حديث به صورتهاى ديگر نيز نقل شده است.(46)

 

48 . حديث سلسلة الذهب

در تاريخ تدوين حديث، پاره‏اى از احاديث با نامى خاص شهرت يافته‏اند. از جمله اين احاديث، حديث «سلسلة الذهب» است. اين حديث از امام رضا عليه ‏السلام از پدرانش عليهم ‏السلام از اميرمؤمنان عليه ‏السلام از رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله از جبرئيل روايت شده، كه به جهت شرافت سند به اين نام ناميده شده است. چكيده حديث چنين است: هنگامى كه امام رضا عليه ‏السلام در راه عزيمت به طوس به نيشابور رسيدند، محدثان اين شهر از آن حضرت خواستند كه براى آنها حديثى بگويد. حضرت در پاسخ آنها فرمودند: «... خداوند مى‏فرمايد: «لا اله إلاّ اللّه‏» دژ من است، هر كه به دژ من درآيد از عذاب من ايمنى مى‏يابد». سپس در ادامه و در هنگام حركت كاروان فرمود: «به شروط آن و من از جمله شروط آنم».(47)

 

49 . حديث اربعمأئة

حديث اربعمأة (پندهاى چهارصدگانه) عنوانى است براى حديثى منقول از امير مؤمنان عليه ‏السلام كه آن حضرت در يك مجلس براى گروهى از ياران خود بيان فرمود.

اين حديث بيانگر وجوهى از روابط آدمى با خود، خدا و اجتماع است ؛ از نهاد خانواده ـ پدر، مادر، همسر و فرزندان ـ گرفته تا ديگر نهادهاى اجتماعى. همچنين اين حديث مجموعه‏اى از آداب و سنّتهاى دينى را از حجامت گرفته تا آماده شدن انسان براى سفر آخرت، در بردارد.

اين حديث شريف از جمله در اين كتابها آمده است: 1 ـ خصال صدوق، باب احاديث صدگانه و مافوق آن، حديث دهم. 2 ـ تحف العقول، باب روايات امير مؤمنان عليهم ‏السلام .

برخى مضامين اين حديث چنين است:

«السواك مرضاة للرّب، و مطيبة للفم ؛ مسواك كردن مايه خشنودى پروردگار و خوشبوكننده دهان است.»

«قيامُ اللَّيل مصحّة للبدن و رضى للرّب ؛ عبادت شبانه سبب تندرستى و خشنودى پروردگار است.»

«ادّوا الامانات ولو إلى قتلة الانبياء ؛ امانت را به صاحبش برگردانيد، اگرچه قاتل پيامبر باشد.»

«تزاوروا و تعاطفوا و تبادلوا ؛ به ديدار يكديگر برويد، با هم مهربان باشيد و به يكديگر ببخشيد.»

 

50 . «امالى» نويسى

«امالى» عنوان كتاب‏هاى حديثى است كه محتواى آنها توسط استاد در مجالس درس از حفظ و يا از روى كتاب براى مستمعان ديكته مى‏شده است. از آن‏جا كه ترتيب محتواى اين كتاب‏ها اغلب مطابق با مجالس‏هاى مزبور است به آنها «مجالس» نيز اطلاق مى‏شود. (48)از رهگذر چنين مجالسى مجموعه‏اى از احاديث فراهم آمده است كه بخشى از ميراث عظيم حديثى را تشكيل مى‏دهد. امالى شيخ صدوق، امالى شيخ مفيد و امالى شيخ طوسى از نمونه‏هاى فراهم آمده از اين دست هستند.

 

51 . مُسنَد نويسى

«مُسند» به كتابى گفته مى‏شود كه در آن احاديث هر صحابى در موضوعات متعدد، جدا از احاديث ساير صحابيان، در ذيل نام وى ذكر شده است.(49) نظير آن‏كه تمام روايات از طريق جابربن عبداللّه‏ انصارى از پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله در فصلى مستقل آورده شود. برخى كتابهاى مسند براساس ترتيب الفبايىِ اسامى صحابه و برخى بر اساس سابقه صحابه در صدر اسلام فراهم آمده‏اند؛ چنانكه در برخى مسندها تنها احاديث يك راوى آمده است؛ نظير مسند على بن ابى طالب عليه ‏السلام . معروف‏ترين كتاب در اين زمينه مسند احمد بن حنبل است.

 

52 . مَلاحم

«ملاحِم» جمع «ملحمه» به معناى حوادث و وقايع عظيم است. به رواياتى كه از جنگها و فتنه‏هاى آخرالزمان، ظهور حاكمان و تغيير دولتها و علايم ظهور حضرت مهدى عليه ‏السلام سخن به ميان آورده‏اند، «اخبار ملاحم» گفته مى‏شود. برخى عالمان اين اخبار را در تأليفى مستقل گرد آورده‏اند؛ نظير فتن ابن حمّاد (متوفاى 228 ق) و المَلاحِمُ و الفِتَن تأليف سيد بن طاووس (متوفاى 664ق).

 

53 . امثال حديث

نظر به تأثير فوق‏العاده مَثَلها در سرعت پذيرش حقايق و مجسم كردن معانى، در احاديث معصومان عليهم ‏السلام تمثيلات بسيار به‏كار رفته است كه هر يك از آنها سرشار از پندها و حكمتهاى گران‏بها است. جمعى از عالمان به فراهم آوردن و تبويب اين گونه احاديث تمثيليه همت گماشته ‏اند و عده‏اى در اين باره تأليفات مستقل سامان داده‏اند؛ مانند : 1. انوار الربيع، تأليف سيد على‏خان مدنى. اين كتاب مَثَلهايى از پيامبر و اميرمؤمنان عليهماالسلام را جمع‏آورى كرده است؛ 2. مجمع الامثال، تأليف ميدانى. اين كتاب در فصلى مستقل، برخى از احاديث نبوى را كه صورت ضرب المثل داشته، گرد آورده است؛ 3. الامثال والحكم المستخرجة من نهج‏البلاغة، تأليف حجة الإسلام محمّد غروى.

 

54 . خطبه بى الف امير مؤمنان عليه‏ السلام

روزى اصحاب پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله در اين باره كه از ميان حروف هجا كدام حرف داراى بيشترين كاربرد است با يكديگر گفت و گو مى‏كردند و سرانجام حرف الف را پركاربردترين حرف الفبا دانستند. در اين هنگام حضرت امير عليه ‏السلام به جمع آنان پيوست و بى‏آن‏كه از قبل خود را آماده كرده باشد، خطبه‏اى مبسوط ايراد كرد كه در آن حتى يك حرف الف به كار نرفته بود. اين امر، كه نشان‏گر علم و توانايى وافر امام عليه ‏السلام در زمينه‏هاى مختلف است، باعث شگفتى فراوان حاضران شد.

 

55 . احاديث عددى

در بسيارى از روايات، معارف دينى و فضايل و رذايل اخلاقى و احكام با بر شمردن تعداد آنها تبيين شده است. از اين‏رو مى‏توان آنها را «احاديث عددى» نام نهاد. به عنوان مثال در روايت آمده كه امنيت و سلامت دو نعمت ناشناخته‏اند، و مال جز با پنج خصلت انباشته نمى‏شود: بخل شديد، آرزوى دراز، حرص زياد، قطع پيوند خويشاوندى و ترجيح دنيا بر آخرت، يا آن كه درباره حضرت على عليه ‏السلام هشتاد آيه فرود آمده است. جامع‏ترين كتاب در اين زمينه خصال شيخ صدوق است كه در آن روايات بر اساس يك تا صد خصلت تنظيم شده است.

 

56 . «اجازه» نويسى

اجازه، كلام يا نوشتارى است از سوى استاد كه در آن به شاگرد، اجازه نقل روايات كتاب خود و يا كتاب ديگرى را مى‏دهد. عالمان حديث، «اجازه» را يكى از مهم‏ترين راههاى تحمل (فراگيرى و دريافت) حديث دانسته و به عنوان پشتوانه صحّت نقل احاديث (از جهت اتصال سلسله إسناد)، به اخذ و مبادله آن همت گماشته‏اند.

اجازه نامه‏ها بخشى از ميراث حديثى است كه در سده‏هاى نخست هجرى، نقش مهمى در انتساب روايات به راويان و كتابهاى حديثى به مؤلفينشان ايفا كرده‏ اند. بعدها با تدوين و نشر مجامع حديثى و شهرت انتساب كتابهاى حديثى به مؤلفينشان، اجازه، بيشتر، جنبه تشريفى يافت. اجازه‏هاى حديث، گاه مختصر و گاه در حد رساله و كتابى سودمند، آميزه‏اى از تاريخ، ادبيات، حديث و فرهنگ عمومى جوامع اسلامى به شمار مى‏روند. اجازه‏نامه‏ها، نشان‏گر موارد اهتمام محدثان و حاوى بهترين اطلاعات كتاب‏شناختى گذشتگان هستند و راه دست يابى به شرح احوال و تاريخ زندگى و زندگى‏نامه علمى دانشمندان را هموار مى‏كنند.

براى اجازه نامه ‏هاى حديثى فريقين، فهرستهاى متعددى فراهم شده است. شمار زيادى از اجازه نامه‏هاى عالمان شيعه در جلدهاى پايانى بحارالانوار آمده است.

 

57 . صلواتيه‏ ها

صلوات و درود فرستادن بر پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و اهل بيت ايشان عليهم ‏السلام از چنان جايگاه ويژه‏اى برخوردار است كه در تشهد همه نمازها پيش‏بينى شده و خداوند با تأكيد بر اين نكته در قرآن چنين فرموده است:

اِنّ اللّه‏َ وَ ملائِكتَهُ يُصَلُّونَ عَلى النَّبىّ يا أيهّا الّذينَ آمَنوا صَلُّوا عَلَيهِ وَ سَلِّمُوا تَسليما؛(50) خدا و فرشتگان بر پيامبر درود مى‏فرستند. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، بر او درود فرستيد و به فرمانش گردن نهيد.

در بسيارى از روايات نيز صلوات جزء آداب دعا، بلكه از زمينه‏هاى مؤثر در پذيرش آن برشمرده شده است.

انديشه‏وران شيعه در تبيين جايگاه صلوات و آثار و اذكار مخصوص به آن، نگاشته‏هايى را فراهم آورده‏اند كه به مجموعه آنها «صلواتيه‏ها» گفته مى‏شود. يكى از مشهورترين صلواتيه‏ها كتاب انشاء الصلوات و التحيات منسوب به خواجه نصيرالدين طوسى است كه بارها انتشار يافته است.

 

58 . «دارالحديث»ها

يكى از سودمندترين و ماندگارترين سنّتهايى كه در عصر شُكوه تمدن اسلامى پايه‏ريزى شد، تأسيس نهادهاى علمى ـ آموزشى بود. «بيت‏الحكمه»ها، «دارالعلم»ها، «دارالقرآن»ها، مدارس دينى (چون نظاميه و مُستَنصِريه) و جامعهاى آموزشى (چون اَزهَر، زيتونه و قَرَويّين)، همگى، زاده چنين سنّتى هستند. بر اين شمار، بايد «دارالحديث»ها را هم افزود كه قدمت برخى از آنها به هشت قرن مى‏رسد.

دارالحديث در اصطلاح به مؤسسات و مراكزى قابل اطلاق است كه از سده چهارم هجرى به بعد، عهده‏دار نشر حديث و معارف دينى از طريق حديث بودند. به عنوان نمونه دارالحديث اشرفيه دمشق كه به دستور موسى بن عادل (م 635ق)، از سلاطين ايوبى و مشهور به «الأشرف»، بنا نهاده شد، همچنان پابرجاست. دارالحديث كامليّه نيز، كه به دستور محمد بن عادل(م 635ق) از سلاطين ايوبى و مشهور به «الكامل»، در قاهره بنا شد، همچنان داير و محل تعليم قرآن و حديث است.

مؤسسه فرهنگى دارالحديث تنها «دارالحديث» شيعه در جهان معاصر است كه با هدف شناخت، تعليم و ترويج حديث (سنّت) پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و اهل بيت عليهم ‏السلام فعاليت مى‏كند. دو ركن اصلى اين مؤسسه «پژوهشكده علوم حديث» و «دانشكده علوم حديث» است.

 

59 . نسخه‏ هاى خطى حديثى(51)

نسخه‏ هاى خطى اسناد و سابقه علمى و فرهنگى تمدن اسلامى به شمار مى‏روند. در ميان نسخه‏ هاى خطى كه امروزه به دست ما رسيده، قرآن كريم مقام نخست را دارد و كهن‏ترين و زيباترين و نفيس‏ترين نسخه‏ هاى موجود متعلق به كتاب آسمانى قرآن كريم است.

پس از قرآن كريم، كتابهاى حديثى مهم‏ترين نسخه‏ هاى موجود هستند. دانشمندان اسلامى در تحرير اين نسخه‏ها و نگهدارى آنها دقت و اهتمام بسيارى به خرج داده‏اند. امروزه فقط در كتابخانه‏هاى ايران نسخه‏ هاى فهرست شده حدود 25000 نسخه خطى حديثى شناسايى شده است.

اغلب نسخه‏ هاى حديثى در حاشيه، علامت بلاغ دارند كه نشانه مقابله نسخه با نسخه‏ هاى ديگر است. در برخى از آنها نيز نسخه بدل در حاشيه ضبط شده است. همچنين بيشتر اين نسخه‏ها مُعرَب‏اند ؛ يعنى احاديث آنها براى جلوگيرى از خطا و تحريف، اعراب‏گذارى شده است.

براى نمونه در فهرستهاى منتشر شده، نسخه‏ هاى خطى مربوط به چند كتاب مهم حديثى شيعه عبارت‏اند از: نهج‏ البلاغه: 291 نسخه ؛ صحيفه‏ سجاديه: 774 نسخه ؛ الكافى، كلينى:1130 نسخه ؛ من لا يحضره الفقيه: 850 نسخه ؛ تهذيب الأحكام: 724 نسخه ؛ الاستبصار: 361 نسخه.(52)

امروزه نسخه‏ هاى خطى حديثى علاوه بر نماياندن سابقه دينى و فرهنگى شيعيان، در تصحيح كتابهاى حديثى و ارائه متنهاى معتبر نقش اساسى دارند.

 

60 . نرم افزارهاى حديثى

نرم‏افزارهاى حديثى، نرم‏افزارهايى هستند كه امكان دسترسى به متون منابع حديث يا علوم مرتبط با حديث را فراهم مى‏سازند . نرم‏افزارهاى حديثى به معجمهاى موضوعى و لفظى تقسيم مى‏شوند: در گروه نخست از نمايه‏هاى موضوعى براى دسترسى به احاديث و متون موجود در برنامه كمك گرفته مى‏شود و در گروه دوم با استفاده از عبارات و واژه‏ها به متن دست مى‏يابيم.

بيشتر نرم‏افزارهاى موجود حديثى از نوع دوم‏اند. از اين‏رو سعى فراوان شده تا از بهترين روشها براى يافتن متون مورد نظر بهره‏بردارى شود ؛ مانند طراحى شيوه‏هاى جستجوى كارا و تعيين دامنه‏هاى جستجوى مناسب با متن براى جداسازى بخشهاى مختلف منابع. معمولاً در اين نوع نرم‏افزارها براى دسترسى به متن از دو شيوه استفاده مى‏شود:

1 . مستقيم: در اين روش با استفاده از مشخصات متن و خصوصيات چاپ و نشر مى‏توان حديث يا عبارت مورد نظر را مشاهده كرد؛ مانند شماره حديث، شماره جلد و صفحه، استفاده از فهرست مطالب و... .

2 . جستجو: تنوع جستجو در نرم‏افزارهاى حديثى به گونه‏اى است كه پژوهشگران و كاربران اين برنامه‏ها براى استفاده از قابليتهاى ويژه نيازمند آموزش هستند، امّا به طور كلى انواع جستجو در آنها عبارت است از جستجوى كلمه، عبارت و تركيبى . در برخى از نرم‏افزارها، قابليت جستجوى ريشه‏اى نيز مورد استفاده قرار گرفته است.

طراحى و تكنيك توليد نرم‏افزارهاى حديثى همچنان در حال رشد است. امروزه در عرصه طراحى نرم‏افزارهاى حديثى با دو رويكرد گسترش كمى و كيفى به طور همزمان مواجه هستيم: از يك سو تعداد كتب و ميزان متونى كه مورد بهره‏بردارى قرار مى‏گيرند رو به افزايش است و از سوى ديگر قابليت، سرعت و بهره‏گيرى از آخرين پيشرفتهاى رايانه‏اى، امكانات ويژه‏اى را فراهم آورده است.

برخى از مهمترين نرم‏افزارهاى حديثى را به اجمال معرفى مى‏كنيم:

1. دانشنامه جامع نهج‏ البلاغه

ويراست اوّل نرم‏افزار دانشنامه جامع نهج‏ البلاغه شامل متن كامل و اعراب گذارى شده نهج‏ البلاغه به همراه تصاوير قديمى‏ترين نسخه خطى نهج‏ البلاغه، 72 عنوان ترجمه و شرح (به نظم و نثر) كه بالغ بر صدها جلد كتاب مى‏شود. در 7 زبان فارسى، عربى، انگليسى، فرانسوى، ايتاليايى، اسپانيايى و اردو سامان يافته است.

از ويژگيهاى اصلى برنامه، وجود فهرستهاى مختلف از نهج‏ البلاغه است كه در حين نمايش متن، مى‏توان از آنها بهره جست. امكان مقايسه متون ترجمه يا شرح با يكديگر ، ويژگى ديگر اين نرم‏افزار است.

اين برنامه در چند بخش تدوين يافته كه عبارتند از: نمايش، موضوعات، معجم، آيات، احاديث، مصادر، شخصيتها، امثال و امكانات.

الف . نمايش

در اين بخش ، امكان نمايش متن نهج‏ البلاغه از طريق انتخاب خطبه‏ها، نامه‏ها و حكمتها وجود دارد. همچنين امكان نمايش تصاوير نسخه خطى نهج‏ البلاغه كه به تناسب متن در حال نمايش، همان صفحه از نسخه خطى ديده مى‏شود. تصاوير ترجمه به زبان اردو نيز در اين بخش وجود دارد. ضمنا امكان انتخاب و نمايش ترجمه ‏ها و شروح مختلف نيز از خصوصيات اين بخش به شمار مى‏آيد.

از نكات قابل توجّه آن است كه در حين نمايش متن كتاب، مى‏توان موضوعات و مصادر معتبر ديگرى را (غير از نهج‏ البلاغه) كه اين متن را نقل نموده‏اند، مشاهده نمود. همچنين امكان مشاهده موارد زير با رنگى متمايز از متن به همراه توضيحاتى درباره آن ، از ويژگيهاى بخش نمايش است. آيه، لغت، نسخه بدل ، حديث نبوى، اَعلام و ضرب‏المثلها، با انتخاب گزينه مورد نظر، رنگى مى‏شوند و با گزينش هر كلمه يا عبارت ، مى‏توان توضيحات مرتبط با آن را مشاهده كرد.

ب . موضوعات

در اين بخش فهرست موضوعات با ساختار درختى ديده مى‏شود. اين موضوعات بالغ بر 1600 موضوع اصلى و 10000 موضوع فرعى است كه از طريق هر كدام از آنها مى‏توان متن مرتبط را مشاهده و بررسى نمود.

ج . معجم

در اين بخش فهرست كلمات موجود در نهج‏ البلاغه، به همراه بخش كوتاهى از متن و نشانى آن در كتاب ديده مى‏شود. همچنين مى‏توان در اين فهرست جست‏وجوى حرفى انجام داد و فهرست كلماتى كه حروف داده شده در آنها به كار رفته با مشخصات فوق مشاهده نمود. پس از آن مى‏توان يكى از موارد نمايش يافته را گزينش و متن كامل را بررسى كرد.

د . آيات

در اين بخش فهرست نام سور و آياتى كه در نهج‏ البلاغه آمده است، ديده مى‏شود. با گزينش هر يك از آنها مى‏توان آدرس آن را در كتاب مشاهده‏نمود.

ه . احاديث

در اين قسمت فهرست روايات نبوىِ موجود در نهج‏ البلاغه ، به نمايش در مى‏آيد و با گزينش هر يك ، مى‏توان نشانى آن را در كتاب و نيز نام و نشانى مصادر ديگرى كه همين حديث يا نزديك به مضمون آن را از قول رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله نقل نموده‏اند، مشاهده كرد.

و . مصادر

در اين بخش براى هر كدام از خطبه‏ها ، نامه‏ها و حكمت‏ها به تفكيك نام و نشانى مصادر ديگرى كه آنها را نقل نموده‏اند، نمايش مى‏يابد.

ز . شخصيّت‏ها

در اين بخش ، فهرست اشخاص مشهورى كه نام آنها در نهج‏ البلاغه آمده است، همراه توضيحاتى در مورد شخصيت آنها نمايش مى‏يابد.

ح . امثال

مجموعه ضرب المثلهاى موجود در نهج‏ البلاغه در اين بخش فهرست شده است. با گزينش هريك مى‏توان نشانى آنها را در كتاب ديد.

ط . امكانات

براى مرتبط ‏سازى پنچره‏ها و تنظيم چاپگر مى‏توان از اين بخش بهره جست.

در انتها بخشى با عنوان «در باره» شامل مقدمه نهج‏ البلاغه و پيام امام خمينى قدس‏سره به كنگره نهج‏ البلاغه و مقالاتى درباره امام على عليه ‏السلام از مقام معظم رهبرى و مقالات ديگر و همچنين توضيحاتى درباره نرم افزار و حوزه علميه اصفهان وجود دارد.

اين نرم افزار به همّت و تلاش مركز تحقيقات رايانه‏اى حوزه علميه اصفهان طراحى و بر روى يك لوح فشرده (CD) قابل اجرا در محيط سيستم عامل Windows 9+ ارائه شده است.

2. معجم فقهى

نگارش سوم اين برنامه در محيط سيستم عامل Windows و بر روى دو لوح فشرده (CD) ارائه شده است كه حاوى حدود سه هزار عنوان كتاب فقهى، اصولى، تفسيرى، حديثى، رجال، تاريخ و لغت است. از سوى ديگر مشتمل بر اهم كتب فِرق مختلف اسلامى، اعم از شيعه اماميّه و زيديّه و مذاهب مختلف عامه، اعم از شافعى، مالكى، حنفى، حنبلى و ظاهرى است. به لحاظ جامعيت و قابليتهاى مختلف، اين برنامه در نوع خود كم نظير، يا بى‏نظير است.

بخشهاى مختلف اين برنامه عبارت است از: مطالعه، جست‏وجو، فيش، ابزار، پنجره، خدمات، برنامه و راهنما . به توضيح بعضى از آنها اكتفا مى‏كنيم.

الف . مطالعه

فهرست كتب با قابليت گشودن متن يا فهرست هر كتاب و مطالعه آنها و همچنين امكان جست‏وجو در ليست كتب در اين برنامه، متن كتب با صفحه‏آرايى كتاب چاپ شده همراه پاورقيهاى آن ديده مى‏شود.

ب . جست‏وجو

در اين بخش امكان جست‏وجوى كلمه و عبارت و تركيب عطفى وجود دارد. با وارد نمودن يك كلمه مى‏توان ليستهاى مختلفى از آن كلمه را با خصوصيات درخواستى تشكيل داد و با انتخاب همه يا برخى از كلمات موجود در ليست، جست‏وجو را آغاز نمود. منطق جست‏وجو در بين كلماتِ ليست شده، جست‏وجو به شرط «يا» مى‏باشد. اين خصوصيات عبارت‏اند از: مشتقات، مشابه، باپسوند، جزء كلمه، باپيشوند. منظور از مشابه، كلماتى است كه ممكن است به صورت ديگرى تايپ شده باشد؛ مانند : استغفر، أستغفر و إستغفر.

در صورتى كه بيش از يك كلمه تايپ شده باشد، موضوع جست‏وجوى جمله و جست‏وجوى تركيبى محقق مى‏شود كه گزينه «فاصله كلمات» ميان آن دو فرق مى‏گذارد.

با استفاده از امكانات برنامه مى‏توان بين چند عبارت، جست‏وجوى به شرط «يا» انجام داد.

همچنين قابليت ذخيره سازى و بازيابى مجدد جست‏وجوهاى مختلف و نتايج آنها در برنامه پيش‏بينى شده است.

ج . فيش

اين بخش براى ذخيره موارد فيش‏بردارى شده و يا چاپ آنهاست.

د . ابزار

اين بخش شامل : موضوعات، مصطلحات، رجال، صحاح جوهرى، ابواب فقهى و مؤلفين است. نحوه طراحى و به كارگيرى اين چند بخش يكسان و مضامين آنها متفاوت است. در همه اين بخشها ليستى از اصطلاحات يا اسامى يا كلمات مشاهده مى‏شود كه در هر مورد توضيحاتى از منابع معتبر وجود دارد. همچنين قابليت جست‏وجو، در ليستها و توضيحات، پيش‏بينى شده است. حتى مى‏توان كلمات يا بخشى از متن توضيحات را در بخش «جست‏وجو» در كتب ديگر جست‏وجو نمود.

ه . موضوعات

در اين بخش مى‏توان كليه موارد فيش بردارى شده را در قالب موضوعات اصلى و فرعى سامان داد. اين موضوعات به اختيار كاربر ، قابل طراحى مى‏باشد.

اين برنامه را مركز معجم فقهىِ حضرت آية‏اللّه‏ العظمى گلپايگانى ، طراحى و ارائه كرده است.

3. نـور 2

نگارش دوم نرم‏افزار نور ، شامل 442 جلد كتاب در 187 عنوان از 90 مؤلف است. اين كتب عبارت‏اند از : متن كامل قرآن كريم، نهج‏ البلاغه، صحيفه سجاديّه، كتب اربعه، وسائل‏الشيعة، مستدرك الوسائل، بحارالأنوار و اكثر مصادر و منابع بحارالأنوار، همچنين كتب هشتگانه رجالى و مجموعه كتابهاى شيخ مفيد، شيخ صدوق، سيد ابن طاووس و ديگر علما و دانشمندان شيعه. همچنين كتب لغت : العين ، لسان العرب و مجمع البحرين نيز در اين برنامه گنجانده شده است.

از ويژگيهاى اصلى برنامه، ارائه متن با اعراب در كتب مهمى چون : قرآن كريم، نهج‏ البلاغه، صحيفه سجاديّه، كتب اربعه، وسائل الشيعة و مستدرك‏الوسائل است كه مجموعا به 76 جلد مى‏رسد. همچنين وجود چهار محيطِ جست‏وجو براى كاربر، از ديگر ويژگيهاى برنامه اسـت.

يكى از قابليتهاى مهم برنامه، دسترسى به متن احاديث از طريق آيات است كه با انتخاب هر آيه، احاديثى را كه اين آيه يا قسمتى از آن را در بر دارند، جست‏وجو كرده و به تفسير، تأويل آيه و... از طريق احاديث دسترسى پيدا كرد.

بخشهاى مختلف اين برنامه عبارت است از: نمايش متن، جست‏وجو، آيات، لغتنامه، زبان، امكانات و راهنما. به توضيح برخى از آنها اكتفا مى‏كنيم.

الف . نمايش متن

در اين بخش، ليست كتب به ترتيب الفبايى، همراه با امكان دسترسى به شناسنامه آنها نمايش مى‏يابد. همچنين از طريق فهرست كتب يا شماره جلد و صفحه آنها، مى‏توان به متن كامل كتاب دسترسى يافت.

معرفى كتابها و مؤلفان نيز از قابليتهاى اين بخش است. از امكانات بخش نمايش مى‏توان موارد ذيل را برشمرد:

آوردن شعرها در هيأت شعر؛ قرار دادن حاشيه‏ها و تعليقه‏ها در جايگاه خويش؛ تطبيق متن نمايشى با فهرست كتاب و بالعكس؛ تفكيك آيات، اسناد، متن احاديث و بيان مؤلف با رنگهاى متفاوت؛ علامت گذارى در متن براى مراجعات بعدى؛ ثبتِ تعليقه برمتن؛ ثبتِ نمايه بر متن؛ رنگى كردن متون كه مى‏توان هر گروه از احاديث و متون را به رنگى در آورده، سپس عنوان خاصى به آنها داد؛ و آنها را به چاپ رسانده يا به دفترچه يادداشت منتقل نمود؛ امكان مقابله متنها با يكديگر.

ب . جست‏وجو

در اين بخش ليستى از كلمات به همراه تعداد تكرار آنها نمايش مى‏يابد. اين فهرست صرف نظر از نوشتار خاص حروف، مثل «أ إ ا» و... تنظيم گرديده است. همچنين با امكان گزينش و تركيب بعضى از كلمات و استفاده از عملگرهاى مختلف مى‏توان جست‏وجوهاى متنوعى را سامان داد.

علاوه بر قابليتهاى فوق، مى توان از طريق فهرست‏سازى به جست‏وجو پرداخت. بدين صورت كه مى‏توان با استفاده از حروف و كاراكترهاى عمومى، فهرستى از كلمات دلخواه ساخته، سپس به جست‏وجوى همه يا كلمات گزينش شده اين فهرست در احاديث پرداخت. حتى مى‏توان چند فهرست را با هم تركيب كرده، سپس اقدام به جست‏وجوى همه آنها نمود.

ج . دامنه جست‏وجو

اين بخش براى تعيين يكى از پنج گزينه ذيل است:

1. كتاب؛ 2. مؤلف، زمان: امكان محدود كردن تحقيق در كتب تأليف شده در قرن يا قرون خاص؛ 3. محيط : جهت تعيين محيط جست‏وجو مانند حاصل جست‏وجوى قبلى، ابواب يا متن كتابها...؛ 4. محتوا: تعيين جست‏وجو در سند، متن حديث، بيان مؤلف يا آياتى كه در حديث به كار رفته است.

د . آيات قرآن

در اين بخش فهرست كلمات قرآن كريم و فهرست ريشه‏ها قرار داده شده است كه مى‏توان از هر ريشه به مشتقّات آن پى برد. افزون بر جست‏وجوى واژه‏اى ، مى‏توان به صورت تركيب كلمات و ريشه‏ها با استفاده از عملگرها، به متن دلخواه دسترسى پيدا كرد.

ه . لغتنامه

در اين بخش مى‏توان سه كتاب لغت : العين، لسان العرب و مجمع البحرين را همراه فهرست ريشه كلمات و مشتقات تفسير شده هر ريشه مشاهده كرد و به معانى هر يك پى برد.

اين برنامه را مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى طراحى و ارائه كرده است و در محيط سيستم عامل Windows و بر روى يك لوح فشرده (CD) قابل استفاده است.

 

61 . اصحاب نور

شاگردان و ياران رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و امامان معصوم عليهم ‏السلام ، نقش بسزايى در گسترش احاديث وفرهنگ ناب اسلامى در طول تاريخ داشته و زحمات بسيارى كشيده‏اند. در اين بخش با شرح مختصر زندگانى برخى از مهمترين آن بزرگواران آشنا مى‏شويم:

جابر بن عبداللّه‏

جابر پسر عبداللّه‏ انصارى، صحابى معروف پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و از ياران امام على، امام حسن، امام حسين و امام سجّاد عليهم ‏السلام است. جابر ، امام باقر عليه ‏السلام را نيز ديده، امّا قبل از امامت ايشان، در سن 94 سالگى در سال 78 ق درگذشته است. امام صادق درباره جابر مى‏فرمايد: «او آخرين بازمانده اصحاب پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و شيفته و دلداده ما اهل بيت بود.»

شأن ومنزلت جابر چنان است كه امام باقر عليه ‏السلام فرمود: «جابر از رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله براى من حديث كرد و جابر دروغ نمى‏گويد.»

او در عشق و ارادت به خاندان پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله ثابت قدم بود و در محله‏هاى مدينه رفت و آمد مى‏كرد و مى‏گفت: عليٌّ خَيرُ البَشَر فَمَن أَبى فَقَد كَفَر .(53)

 

عمّاربن ياسر

عمّار پسر ياسر يكى از چهار مرد بزرگ زمان خود و از پيش‏كسوتان در اسلام بود؛ سه تن ديگر ابوذر، مقداد و سلمانند. پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله هرگاه آزار و اذيّت قريش را نسبت به خاندان عمّار مى‏ديد، آنان را به بهشت بشارت مى‏داد و مى‏فرمود: صَبراً آلَ ياسر مَوعِدكُم الجَنَة.(54)

پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله بارها او را مدح و ستايش كرده، درباره او فرمود: «ايمان تمام وجود عمّار را تا سر استخوانهايش فرا گرفته.»(55) همچنين پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله به امام على عليه ‏السلام فرمود: «بهشت مشتاق تو و عمّار و سلمان است.»(56)

هنگامى كه ميان عمّار و خالدبن وليد گفت‏وگويى درگرفت، پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله فرمود: «هركس با عمّار دشمنى كند خدا با او دشمنى ورزد و هركه به عمّار كينه ورزد خداوند به او كينه ورزد و هر كه عمّار را دشنام دهد، خدا او را دشنام دهد.»(57)

عمّار از طرفداران امام على عليه ‏السلام پس از پيامبر بود و در تشييع پيكر حضرت فاطمه عليهاالسلام شركت داشت و از فرماندهان امام على عليه ‏السلام در جنگ جمل و صفين به شمار مى‏رفت و يكى از پايه‏هاى اعتماد مردم به حكومت امام عليه ‏السلام بود.

شهادت عمّار در سال 37 ق در جنگ صفين، يادآور سخن معروف پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله بود كه فرمود: «عمّار را گروه ياغى و طغيانگر مى‏كشد.»(58) اين سخن پيامبر ماهيت معاويه و اطرافيانش را براى كسانى كه در شكّ و ترديد بودند، روشن كرد. پس از شهادت عمّار، بسيارى از كسانى كه از جنگ كناره گرفته بودند، به نبرد برخاستند و به شهادت رسيدند.

عبداللّه‏ بن عباس

عبداللّه‏ بن عباس پسر عموى پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و از مفسران و راويان است.

او در شعب ابو طالب به دنيا آمد و تنها سيزده سال داشت كه پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله از دنيا رفت. با اين حال چنان در فراگيرى علم و دانش از خود اشتياق و لياقت نشان داد كه پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله در حق او اين چنين دعا كرد: اللّهمّ فقّههُ في الدّينِ وعَلّمهُ التأويلَ .(59)

مكانت علمى عبداللّه‏ بن عباس چنان بود كه در همان اوان جوانى در دوران خلفاء مورد احترام آنها قرار گرفت و گره‏هاى علمى آنان را مى‏گشود.

ابن عباس هرگز ملازمت اميرمؤمنان عليه ‏السلام را از كف نداد و از خرمن دانش آن حضرت خوشه ‏هاى فراوان چيد.

امام عليه ‏السلام نيز چون استادى مهربان معارف دينى بويژه تفسير قرآن را به او آموخت. و او در علوم مختلف همچون فقه، تفسير، انساب، شعر و... به چنان پايه‏اى نايل آمد كه او را حِبر الاُمّه و تك سوار اين ميادين نام نهادند. و امام على عليه ‏السلام در حقش فرمود: كأنّهُ يَنظرُ إلى الغيبِ مِن سِترٍ رَقيقٍ .(60) گويا او از پشت سترى نازك به غيب مى‏نگرد. او در تمام جنگها ملازم حضرت امير عليه ‏السلام بوده است. و پس از شهادت امام على عليه ‏السلام با امام حسن عليه ‏السلام بيعت كرد.

ابن عباس در آخر عمر نابينا شد. برخى علت نابينايى وى را گريه بسيار بر امام على وحسنين عليهم ‏السلام دنسته‏ اند.(61)

أسماء بنت عميس

اسماء دختر عميس وخواهر ميمونه ـ همسر رسول خدا ـ است.

وى ابتدا همسر جعفر بن ابى طالب و بعد ابوبكر و سپس بعد از شهادت حضرت زهرا عليهاالسلام به افتخار همسرى با امير مؤمنان على عليه ‏السلام نائل آمد.

أسماء از پيشگامان در اسلام است و همواره در دوستى خاندان پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله پايدار بود و از آن هنگام كه به مدينه آمد، همچون مادرى مهربان، محرم اسرار فاطمه زهرا عليهاالسلام بود. بنابر وصيت آن حضرت ، اسماء در شستن بدن مطهرش به امام على عليه ‏السلام يارى رساند.

او از شهود قضيه فدك وتكذيب‏كنندگان حديث إنّا معاشرَ الانبياءِ لا نُوَرِّثُ ما تَركناهُ صَدَقَةً است، امّا ابوبكر شهادت او را نپذيرفت.

در حديثى از پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله نام اسماء در ميان زنان مؤمن آمده است. امام باقر عليه ‏السلام در روايتى هفت خواهر بهشتى را نام مى‏برد كه نام او در ابتداى آنان قرار دارد و امام صادق عليه ‏السلام نجابت محمد بن ابى‏بكر را از جانب مادرش اسماء بنت عميس مى‏داند.(62)

سُلَيْم بن قيس هلالى

شيخ ابو صادق سليم پسر قيس كوفى از اصحاب امام على، امام حسن، امام حسين و امام زين‏العابدين عليهم ‏السلام است. وى در سنين نوجوانى در ايّام حكومت عمر ، وارد مدينه شد و پس از آشنايى با اصحاب و ياران پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله ، همراهى اميرمؤمنان على عليه ‏السلام را انتخاب كرد و با سلمان و ابوذر و مقداد ارتباطى صميمى داشت و از سيره پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و وقايع پس از رحلت آن حضرت، به‏دقّت پرس و جو مى‏كرد و جزئيات مسائل را به خاطر مى‏سپرد.

با توجه به ممنوع بودن نقل روايت در زمان عمر و عثمان، به سختى احاديث خود را پنهان ساخت؛ تا اين كه در دوره حكومت امام على عليه ‏السلام زمينه ثبت حقايق براى او آماده شد.

سليم در نبردهاى سه‏گانه امام على عليه ‏السلام در كنار حضرت بود و در زمان امام حسن و امام حسين عليهماالسلام همواره همراهى اين بزرگواران را ترجيح مى‏داد و بنا بر احتمالى هنگام واقعه كربلا زندانى بوده است. پس از شهادت امام حسين عليه ‏السلام از ياران امام زين العابدين عليه ‏السلام بود و در سال 75 ق از خشونتهاى حجّاج بن يوسف گريخت و به ايران آمد و در يكى از شهرهاى فارس به نام نوبندگان اقامت گزيد.

در اين شهر با نوجوانى به نام ابان بن ابى عياش آشنا شد و ذوق و شوق اين جوان در فراگرفتن مسائل دينى موجب شد تا سُلَيم بن قيس در اواخر عمر خود كتابى كه از سخنان امام على عليه ‏السلام و فرزندان آن بزرگوار و ديگر ياران پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله گردآورى كرده بود، به او بسپارد و بر حفظ و نگهدارى كتاب سفارش كند.

پس از درگذشت سُلَيم در سال 76، ابان به مدينه رفت و به حضور امام سجّاد عليه ‏السلام شرفياب شد و كتاب سُلَيم را به آن حضرت عرضه داشت. امام در فاصله سه روز در حالى كه دو صحابى پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله به نام ابو طفيل كنانى و عمربن ابى سلمه كتاب را براى ايشان مى‏خواندند، از محتواى آن آگاهى يافت و فرمود: «سليم راست گفته است. خدايش بيامرزد. همه اينها سخن ما است كه ما خبر داريم .» بدين ترتيب اين كتاب از سوى امام معصوم تأييد شد .

نام سُليم به عنوان مؤلف يكى از اصول معتبر شيعه ثبت شده است؛ هرچند كتابى كه اكنون به نام كتاب سُلَيم مشهور است ، بخاطر ترديد در انطباق آن با نگاشته اصلى سليم بن قيس مورد بحث و گفتگوى دانشمندان است.(63)

محمّدبن مسلم

كنيه او ابوجعفر و به اعور و طحان اشتهار داشت . او اهل طائف بود اما در كوفه سكونت داشت . وى از برجسته‏ترين ياران و حواريون امام باقر و امام صادق عليهماالسلام و از پرهيزگارترين و دانشمندترين مردم كوفه بود و در سن هفتاد سالگى به سال 150 ق درگذشت.

او از اصحاب اجماع است و بدين جهت روايات او نزد علما صحيح تلقّى شده‏است. نجاشى او را آبروى شيعه و فقيه و پارسا مى‏داند. شيخ مفيد نيز وى را در زمره فقيهانى كه هيچ انتقادى بر ايشان نيست ، مى‏شمارد.

دانش فراوان او چنان است كه وقتى راوى جليل القدر ـ ابن ابي يعفور ـ از امام صادق عليه ‏السلام درخواست مى‏كند تا هنگام عدم دسترسى به امام شخصى را براى پاسخگويى به پرسشهايش به او معرفى كند ، امام ، محمّد بن مسلم را به او معرفى مى‏كند. مقام علمى او در ميان علماى اهل سنّت نيز مشهور است.

چنانكه ابو حنيفه ـ رئيس مذهب حنفيه ـ با فرستادن واسطه پاسخ مسائل خود را از او مى‏پرسيد.

وى مردى ثروتمند و متمكن بود و آن هنگام كه امام باقر عليه ‏السلام به او فرمود: «تواضع كن»، زنبيلى از خرما برداشت و با ترازويى در مقابل مسجد جامع به فروختن خرما مشغول شد. بستگانش او را از اين كار منع كردند، ولى او در پاسخ گفت: «مولايم مرا امر كرده و من با او مخالفت نمى‏كنم .» خويشاوندانش از او خواستند حال كه تصميم به انجام كارى دارد، آسيابى تهيه كند و به آرد كردن گندم مشغول شود. او اين پيشنهاد را پذيرفت؛ از همين رو او را طحّان يعنى آسيابان ناميده‏اند. تعداد رواياتى كه در كتب اربعه نام محمد بن مسلم در سند آنها واقع شده است قريب (2300) مورد است.(64)

محمّدبن ابى عمير

محمّد پسر زياد است. او را بيش‏تر با كنيه پدرش مى‏خوانند و به ابن ابى عمير شهرت دارد. وى از ياران و صحابه امام كاظم، امام رضا و امام جواد عليهم ‏السلام است و در سال 217 ق درگذشت. وى عابدترين و پرهيزگارترين مردم زمانش بود چنانكه گاهى پس از نماز صبح سر به سجده مى‏گذاشت و هنگام ظهر سر از سجده برمى‏داشت .

محمد در بيان كردن روايت بسيار دقيق بود و با آن‏كه از دانشمندان اهل سنت، روايات بسيارى شنيده بود، هيچ گاه از آنان روايت نقل نمى‏كرد، تا مبادا سخن آنان با گفتار ائمه عليهم ‏السلام آميخته شود. هارون الرشيد، او را مجبور كرد تا اسامى شيعيان امام كاظم عليه ‏السلام را افشا كند و يا قضاوت برخى از شهرها را قبول كند، اما نپذيرفت. به همين جهت او را تازيانه زد و به زندان افكند. در اين مدت خواهرش كتابهاى وى را ـ كه 94 جلد برشمرده‏اند ـ در درون زمين پنهان كرد كه تمام آنها از ميان رفته است.

ابن ابى عمير برغم آنكه ثروتمند بود پس از آزادى از زندان اندوخته‏اى نداشت . در اين هنگام شخصى كه به او بدهكار بود، خانه‏اش را فروخت و ده هزار درهم براى او آورد، ولى محمّد آن را نپذيرفت و گفت: با آن‏كه به يك درهم آن هم محتاجم امّا امام صادق عليه ‏السلام فرمود: مرد بدهكار را به جهت بدهى‏اش نبايد از خانه بيرون كرد.

برخى از كتابهاى وى عبارتند از: الاحتجاج في الامامة، الكفر والايمان، اختلاف الحديث . تعداد رواياتى كه در كتب اربعه نام محمد بن ابى عمير در سند آنها واقع شده است (5360) مورد است.(65)

ابوحمزه ثمالى

ثابت بن دينار، عالمى سترگ و پرهيزگار است كه با بهره‏گيرى از سيره اهل بيت عصمت و طهارت عليهم ‏السلام تربيت شد و در كوفه مركز تشيع و ولايت، نشو و نما يافت. او از بارزترين دانشمندان و زهاد و استوانه‏هاى شيعه است.

ابوحمزه ثمالى از راويان امام زين العابدين، امام باقر و امام صادق عليهم ‏السلام است و در سال 150 ق در هفتاد سالگى درگذشت. امامان شيعه عليهم ‏السلام شخصيّت ابو حمزه را كه از اوّلين شيعيان امام سجّاد عليه ‏السلام است ، ستايش كرده‏ اند.

دانشمندان رجال او را با الفاظ ثقة، عادل، و جليل القدر ستوده و از حواريون امام سجّاد عليه ‏السلام دنسته‏ اند. روايات ابوحمزه در فقه، كلام، تفسير و عرفان بسيار است. افزون بر دعاى معروف به دعاى ابو حمزه، كه در سحرهاى ماه مبارك رمضان خوانده مى‏شود و ايشان آن را از امام زين العابدين عليه ‏السلام نقل كرده‏است ، رسالة الحقوق، كتاب الزهد و النوادر در شمار آثار و تاليفات اوست. تعداد رواياتى كه در كتب اربعه نام اين بزرگوار در سند آنها واقع شده است بيش از (100) مورد است.(66)

ابوبصير

ابوبصير، كنيه مشترك دو تن از راويان شيعه به نامهاى يحيى بن ابى القاسم اسدى و ليث بن بَخْتَرى مرادى است.

ابوبصير يحيى پسر ابوالقاسم اسدى از دانشمندان شيعى كوفه به سال 150 ق درگذشت.

وى از شاگردان امام باقر و امام صادق عليهماالسلام است و روايات اعتقادى و فقهى بسيارى از او برجاى مانده است. او به سان يكى از حاملان پر اندوخته حديث اهل بيت عليهم ‏السلام در كوفه شناخته مى‏شد و به عنوان يكى از قطبهاى رهبرى فكرى شيعه به شمار مى‏رفت و در صحنه‏هاى مبارزه فكرى با گروه‏هاى مخالف ، چون مختاريه و زيديه حضور داشت.

او در زمان امامت امام كاظم عليه ‏السلام به طرفدارى ايشان در مقابل فطحيه ايستادگى كرد و در ميان ياران امام كاظم عليه ‏السلام از ويژگى ممتازى برخوردار بود.

ابوبصير از اصحاب اجماع است ، و همه علماى شيعه وى را ستايش كرده‏ اند.(67)

زرارة بن اعين

آل اعين، خاندان شيعى مذهب كوفه از زمان امام سجّاد عليه ‏السلام تا غيبت كبرى همواره همراه اهل بيت عليهم ‏السلام بوده‏اند. فرزندان اعين همگى از دانشمندان بزرگ شيعه هستند. نام زراره درخشنده‏تر و پرآوازه‏تر از فرزندان ديگر اعين است.

زراره حدود سال 80 ق متولد شد و در سال 150 ق كمتر از دو ماه پس از شهادت امام صادق عليه ‏السلام درگذشت و از ياران مخلص و راويان سرشناس امام باقر و امام صادق عليهماالسلام بود.

او از فقه، حديث، كلام، ادب و شعر ، بهره برده بود ، امّا تخصّص وى بيش‏تر در فقه بود .

زراره از مردانى است كه شايستگى و معرفت او موجب شد تا كتاب امام على عليه ‏السلام با املاى پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و دستخط امام كه حاوى تمام احكام حلال و حرام الهى است را مشاهده كند. امام صادق عليه ‏السلام بهشت را به زراره بشارت داد و بارها وى را ستوده است. (68)

دانشمندان علم رجال نيز او را به نيكويى ستوده‏اند. تعداد رواياتى كه در كتب اربعه نام زراره در سند آنها واقع شده است به (2094) روايت بالغ مى‏گردد.(69)

صفوان بن يحيى

صفوان ، پسر يحيى و كنيه‏اش ابو محمد است. وى كوفى و فروشنده پارچه‏اى ظريف به نام سابرى بود ؛ و از همين‏رو به بيّاع سابرى مشهور شد. پدرش از اصحاب امام صادق عليه ‏السلام و خود او از ياران و راويان امام كاظم ، امام رضا و امام جواد عليهم ‏السلام و از وكلاى دو امام اخير بوده است. صفوان 210 ق در مدينه درگذشت.

امام جواد عليه ‏السلام به او توجهى خاص داشت و پس از درگذشت وى، كفن و حنوط براى او فرستاد و به اسماعيل پسر امام كاظم عليه ‏السلام دستور داد بر او نماز بخواند و در روايتى خشنودى خود را از او بيان فرموده است.(70)

صفوان در تجارت شريك عبداللّه‏ بن جندب و على بن نعمان بود. آنان روزى در بيت‏اللّه‏الحرام پيمان بستند: هر كدام زودتر درگذشت، آنكه باقى مى‏ماند نماز و روزه و زكات ديگرى را نيز به جاى آورد. آن دو دوستِ صفوان، زودتر از دنيا رخت بربستند و صفوان روزى 150 ركعت نماز مى‏گزارد و در سال سه ماه روزه مى‏گرفت و هر سال سه بار زكات مى‏داد و هر كار مستحبى كه انجام مى‏داد ، براى آن دو نيز به جاى مى‏آورد.

صفوان از اصحاب اجماع است و علماى شيعه بر درستى روايات او اتفاق‏نظر دارند. وى 30 كتاب تصنيف كرده است. تعداد رواياتى كه در كتب اربعه نام صفوان بن يحيى در سند آنها واقع شده است به (1181) روايت بالغ مى‏گردد.(71)

يونس بن عبدالرحمان

يونس پسر عبدالرحمان متولد 208 ق ، از بزرگان اصحاب ائمه عليهم ‏السلام بوده است. وى از امام كاظم و امام رضا عليهماالسلام نقل روايت كرده است. در ايام حج امام صادق عليه ‏السلام را نيز زيارت كرده است، اما از ايشان روايتى نقل نكرده است.

احاديث بسيارى در ستايش و مدح يونس آمده است وامام رضا عليه ‏السلام براى پاسخگويى به پرسشهاى دينى او را به مردم معرفى مى‏كرد.(72) پس از شهادت امام كاظم عليه ‏السلام ، برخى از نمايندگان آن حضرت كه منحرف شده و به واقفيه مشهور شدند، ثروت فراوانى براى يونس فرستادند تا او را از مسير حق منحرف كنند، امّا يونس آن را قبول نكرد و در راه حق ثابت قدم ماند. برخى عقيده دارند همين برخورد او سبب شد تا واقفيه چهره درخشان او را در ميان ياران و شاگردانش مخدوش كنند و عليه او بدگويى نمايند .

عالمان رجال يونس را از اصحاب اجماع دانسته و او را بسيار ستوده‏اند. يونس تأليفات بسيارى دارد. وقتى امام حسن عسكرى عليه ‏السلام كتاب «يوم و ليله» او را مى‏بيند، مى‏فرمايد: «خداوند در برابر هر حرف او نورى در قيامت به او عطا فرمايد.»(73) تعداد رواياتى كه در كتب اربعه نام يونس بن عبدالرحمان در سند آنها واقع شده است بيش از (260) مورد است.(74)

حسن بن محبوب

حسن پسر محبوب از راويان مشهور كوفه بوده است كه در سال 224 ق در سن 75 سالگى درگذشت. وى از ياران و اصحاب امام كاظم و امام رضا عليهم االسلام است، و از شصت نفر از شاگردان امام صادق عليه ‏السلام حديث نقل كرده است.

او فردى جليل‏القدر، ثقه و يكى از مردان بزرگ زمان خود بود.

حسن به تشويق پدر ، روايات را مى‏نوشت و در برابر هر روايتى كه از علىّ بن رئاب مى‏نگاشت، يك درهم از پدر پاداش مى‏گرفت.

عالمان رجال او را از زمره اصحاب اجماع دنسته‏ اند.

تعداد رواياتى كه در كتب اربعه نام حسن محبوب در سند آنها واقع شده است بيش از (1500) مورد است.(75)

محمّد بن عثمان

محمّد بن عثمان بن سعيد، دومين نايب خاص حضرت مهدى عليه ‏السلام است كه به دستور امام حسن عسكرى عليه ‏السلام و تصريح پدرش پس از پدر ، نيابت امام زمان عليه ‏السلام را بر عهده گرفت و پنجاه سال افتخار اين مقام را داشت و در سال 305 ق درگذشت. وى داراى مقام و منزلتى بزرگ نزد شيعه بود.

احمد بن اسحاق از امام حسن عسكرى عليه ‏السلام سؤال مى‏كند: «به دستور چه كسى عمل كنم و از چه كسى احكام دينى را بپرسم و گفته چه كسى را قبول كنم؟» امام مى‏فرمايد: «عثمان بن سعيد و فرزندش ، موثق هستند. هرچه آنان به تو برسانند، از من مى‏رسانند و آنچه به تو گويند، از طرف من مى‏گويند؛ پس سخن آن دو را بشنو و آنان را اطاعت كن كه آنها ثقه و امانت دارند.»(76)

محمّد در خانه خود قبرى كنده بود و لوحى كه از آيات قرآن و اسامى ائمّه عليهم ‏السلام در حاشيه آن نقش بسته بود، در آن قرار مى‏داد و هر روز داخل قبر مى‏شد و يك جزء قرآن مى‏خواند و خارج مى‏شد.

امام زمان عليه ‏السلام پس از درگذشت عثمان بن سعيد، در نامه‏اى به پسرش محمّد تسليت گفت و فرمود: «از كمال سعادت او اين بود كه مثل تو فرزندى داشت كه بعد از او بماند و به دستور وى جانشين او گردد و براى او طلب رحمت و مغفرت كند.»(77)

محمّد بن عثمان در مدت پنجاه سال وكالت خود، اموال مردم را به امام مى‏رسانيد و جواب مسائل مردم را به همان خط مبارك امام به مردم مى‏رسانيد . عبداللّه‏ بن جعفر حميرى صاحب كتاب قرب الاسناد از جمله راويان او مى‏باشد.(78)

احمد بن محمّد بن ابى ‏نصر بزنطى

احمد پسر محمّد معروف به بزنطى، از اصحاب عالى رتبه امام رضا و امام جواد عليهماالسلام و اهل كوفه است . شهرت او به بزنطى به سبب شغل او بوده كه پارچه معروف بزنطى را مى‏فروخته و يا مى‏دوخته است.

بزنطى از اصحاب اجماع است و علما به روايات او اعتماد مى‏كنند. شيخ طوسى مى‏گويد كه او در ابتدا واقفى مذهب بود و چون معجزاتى از امام رضا عليه ‏السلام در اثبات امامتش مشاهده كرد، به راه حق پيوست و به امامت آن حضرت و فرزندان وى معتقد شد.(79) href="#

توجه امام رضا عليه ‏السلام به بزنطى چنان است كه در شبى كه در خدمت آن حضرت بود، چون قصد ترك منزل را مى‏كند، حضرت به كنيز خود مى‏فرمايد رختخواب مخصوصش را براى بزنطى بگستراند.(80) او در سال 221 ق درگذشت. تعداد رواياتى كه در كتب اربعه نام احمد بن محمد بن ابى نصر در سند آنها واقع شده است بيش از (800) مورد است.(81)

احمد بن محمّد بن خالد برقى

احمد پسر محمّد، مشهور به برقى از ياران و اصحاب امام جواد و امام هادى عليهماالسلام است. يوسف بن عمر فرماندار كوفه، جدّ سوم او را به زندان افكند و پس از شهادت زيد بن على او را كشت. در آن هنگام خالد به همراه پدرش به قم مهاجرت كرد و در روستايى به نام برقه ساكن و به برقى معروف شدند. احمد از دانشمندان و مؤلفان بزرگ شيعه است كه در سال 274 يا 280 ق درگذشت.

بسيارى از بزرگان و رجال‏شناسان شيعه او را مورد اطمينان و ثقه مى‏دانند، امّا از آن رو كه از افراد ضعيف نيز روايت نقل مى‏كرد، با مذمّت و طعن «قميها» روبرو شد. از اين رو احمد بن محمّد بن عيسى كه در آن زمان رييس عالمان قم بود ، او را تبعيد كرد، ولى پس از مدتى او را به قم فرا خواند و حتّى در مراسم تشييع جنازه او با سر و پاى برهنه شركت كرد تا اهانتى را كه به او روا داشته بود، جبران كند.

برقى آثار بسيارى داشته است. كتاب معروف المحاسن وى در برگيرنده صد كتاب در موضوعات مختلف فقه، احكام، آداب، علل شرايع و... است. تعداد رواياتى كه در كتب اربعه نام احمد بن محمد بن خالد در سند آنها واقع شده است بيش از (900) مورد است.(82)

على بن ابراهيم قمى

على پسر ابراهيم قمى از محدثان و نويسندگان بزرگوار شيعه و از برجسته‏ترين اساتيد حديث است. دانشمندان و رجال‏شناسان شيعه او را مورد اعتماد مى‏دانند و با تعابير ثقة في الحديث، ثبت، معتمد و صحيح المذهب او را ستايش كرده‏ اند.

على بن ابراهيم روايات بسيارى شنيده و آثار بسيارى تأليف كرده است كه از مهم‏ترين آنها كتاب تفسير وى مى‏باشد كه به تفسير القمى معروف است.

وى در اواسط عمر نابينا شد. از عظمت و بزرگى او همين بس كه ثقة الاسلام كلينى مؤلّف كتاب كافى روايات بسيارى را از او نقل مى‏كند و سند دعاها و اعمال مسجد سهله كه نزد همگان مورد قبول است، به او منتهى مى‏شود.

پدر او ابراهيم بن هاشم از اصحاب امام رضا عليه ‏السلام و شاگرد يونس بن عبدالرحمن از كوفه به قم آمد.

او نخستين كسى است كه حديث اهل كوفه را در قم منتشر كرد. انتشار اين روايت در ميان دانشمندان دقيق قم، نشانه اعتماد و مقبوليّت اوست. فرزندش على نيز بيش‏تر روايات خود را از پدر شنيده است.

كتابهاى الناسخ و المنسوخ، المغازي، الشرايع و قرب الاسناد نيز از ديگر تأليفات اوست. تعداد رواياتى كه در كتب اربعه نام على بن ابراهيم بن هاشم در سند آنها واقع شده است (7140) مورد است.(83)

حسين بن سعيد اهوازى و برادرش حسن

فقيه و محدّث بزرگوار شيعى، حسين بن سعيد اهوازى و برادرش حسن، هر دو از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادى عليهم ‏السلام هستند. جدّ ايشان ـ حمّاد بن سعيد ـ از دوستان و موالى امام زين العابدين عليه ‏السلام بود. اين دو برادر از مردم كوفه بودند، امّا بعدها به اهواز منتقل شدند وحسين پس از گذشت روزگارى چند به قم آمد و در حدود سال 300 ق درگذشت.

حسن بن سعيد، موجب هدايت على بن مهزيار و اسحاق بن ابراهيم و على بن ريان شد و آنان را به محضر امام رضا عليه ‏السلام رسانيد.

از خصوصيات اين دو بزرگوار، كار مشترك آنها در تأليف كتاب است. 30 اثر به نام ايشان در منابع رجالى ثبت شده است. كتاب الزهد حسين بن سعيد، شهرت خاصى دارد و ابن نديم در توصيف اين دو برادر مى‏نويسد: «داناتر از هركس به فقه، آثار، مناقب و ديگر علوم شيعه هستند.»(84) شيخ صدوق نيز كتابهاى حسين بن سعيد را مورد اطمينان و اعتماد مى‏داند . علماى رجال، اين دو برادر را توثيق كرده‏ اند. تعداد رواياتى كه در كتب اربعه نام حسين بن سعيد در سند آنها واقع شده است بيش از (5026) مورد است، و تعداد روايات برادر وى (70) مورد.(85)

عبدالعظيم الحسنى عليه ‏السلام

عبدالعظيم پسر عبداللّه‏ و از نوادگان امام حسن مجتبى عليه ‏السلام و از دانشمندان و محدّثان گرانقدر شيعه و از اصحاب و ياران امام جواد و امام هادى عليهم ‏السلام است. وى فردى زاهد، پارسا و پرهيزگار بوده است. او در سامراء زندگى مى‏كرد، تا اين‏كه از ستم و جور خليفه عباسى به ايران گريخت و در سرداب خانه يكى از شيعيان در محله «سكة الموالى» شهر رى ساكن شد. شيعيان مخفيانه به ديدارش مى‏شتافتند و از علم و دانش وى بهره مى‏بردند. تا آن‏گاه كه بيمار شد و در روزگار امامت امام هادى عليه ‏السلام درگذشت. هنگام غسل پيكر مطهرش، ورقه‏اى در جيب لباسش يافتند كه روى آن خود را چنين معرفى كرده بود: أنا أبوالقاسم عبدالعظيم بن عبداللّه‏ بن عليّ بن الحسن بن زيد بن الحسن بن عليّ بن أبي طالب عليهم ‏السلام . مزار او در شهر رى ملجأ و پناهگاه مؤمنان و دوستداران اهل بيت عليهم ‏السلام مى‏باشد.

آن‏گاه كه عبدالعظيم خواست اعتقادات دينى خود را براى امام هادى عليه ‏السلام توضيح دهد، امام او را پيش از آن تشويق كرد و فرمود: «تو دوستدار حقيقى ما هستى .»(86)

همچنين امام هادى به ابوحمّاد رازى فرمود: «هرگاه سؤال مشكلى در مسائل دينى داشتى، از عبدالعظيم بن عبداللّه‏ حسنى بپرس و سلام مرا به او برسان.»(87) در حديثى ثواب زيارت قبر حضرت عبدالعظيم عليه ‏السلام با زيارت مزار حضرت سيّد الشهداء عليه ‏السلام مقايسه شده است.(88)

وى در كتابى، خطبه‏هاى امام على عليه ‏السلام را گردآورى كرد كه به نام «خطب أميرالمؤمنين عليه ‏السلام » شهرت يافت. تعداد رواياتى كه در كتب اربعه نام آن بزرگوار در سند آنها واقع شده است (34) مورد است.(89)

 

62 . مؤلفان جوامع حديثى

تحقيق و پژوهش در علوم اسلامى و تدوين مجموعه‏هاى حديثى، وظيفه‏اى است كه عالمان بزرگوار اسلام به انجام آن كمر بسته و در اين راه از جان و مال و آبروى خويش مايه گذاشته‏اند. اين بخش به ياد برخى از اين وارستگان و عاشقان علوم اهل‏بيت عليهم ‏السلام تدوين يافته است.

شيخ كلينى

محمّد، پسر يعقوب از دانشمندان و محدثان مشهور شيعه در دوران غيبت صغرا در روستاى كلين از نواحى شهر رى متولد شد و به سال 328 يا 329 ق در بغداد درگذشت. عصر كلينى، عصر حديث بود ، و دانش حديث رونق بسيارى داشت.

شيخ يوسف بحرانى در كتاب شريف لؤلؤة البحرين مى‏گويد كه علامه سيد هاشم بحرانى در كتاب روضة العارفين نقل كرده است كه بعضى از علماى مورد اطمينان ـ كه معاصر وى بوده‏اند ـ براى وى حكايت كرده است كه يكى از حاكمان بغداد هنگامى كه بناى قبر مرحوم كلينى را مشاهده كرده است از صاحب آن پرسش كرده و در جواب وى گفته‏اند كه قبر يكى از شيعيان است. پس آن معلون امر مى‏كند كه بنا را خراب و قبر آن مرحوم را بكنند ليكن وى پس از اين عمل شنيع با شگفتنى مى‏بيند كه مرحوم كلينى با كفنى سالم همچنان در قبر باقى است پس حاكم مزبور متنبه شده و به دفن مجدد آن مرحوم و بناى قبه‏اى بر سر قبر مباركش امر مى‏كند. مهمترين اثر كلينى كتاب شريف الكافى مى‏باشد كه در شمار كتب اربعه و در سه بخش اُصول، فروع و روضه تدوين شده است. وى اين كتاب را در مدت بيست سال با دقت فراوان با استفاده از منابع معتبر حديثى شيعه (اُصول أربعمائة) تأليف نموده است. دقت فراوان وى در ضبط صحيح احاديث موجب شده است تا علماء در مقام تعارض روايت وى با روايت ديگر محدثان (مانند شيخ صدوق و شيخ طوسى) روايت وى را مقدّم دارند و كتاب كافى را دقيق‏تر از ساير كتب اربعه بشمار آورند.

از مهمترين مشايخ وى در كتاب كافى مى‏توان به افراد ذيل اشاره نمود:

1. ابو على احمد بن ادريس اشعرى. تعداد روايات كلينى از وى (1029) مورد است.

2. حُميد بن زياد. تعداد روايات آن بزرگوار از وى (450) مورد است.

3. على بن ابراهيم بن هاشم قمى؛ صاحب كتابى در تفسير معروف به تفسير القمى. روايات كلينى از وى به (7068) مورد مى‏رسد.

4. محمد بن يحيى العطار. در (5073) مورد، كلينى از وى نقل روايت كرده است.(90)

شيخ صدوق

ابو جعفر محمّد فرزند على مشهور به شيخ صدوق و ابن بابويه، حدود سال 305 ق با دعاى امام زمان عليه ‏السلام در قم متولّد شد. پدرش على بن بابويه كه از دانشمندان معروف قم بود، از حسين بن روح ـ سومين نايب خاص امام زمان عليه ‏السلام ـ مى‏خواهد از امام خواهش كند تا دعا كند خداوند پسرى نصيب او گرداند. پس از سه روز خبر مى‏رسد كه ولى عصر عليه ‏السلام دعا فرموده و در آينده نزديك او صاحب فرزندى خواهد شد و خداوند به واسطه آن پسر او را بهره‏مند خواهد ساخت. شيخ صدوق خود نيز به اين ولادت افتخار مى‏كند و مى‏گويد: «من به دعاى صاحب الامر زاده شدم.»

شيخ صدوق تحصيلات خود را نزد پدر دانشمندش كه پيشواى دينى و فقيه عالى مقام قم بود، آغاز كرد و بيست سال در سايه حمايتهاى پدر زيست. او در قم از محضر اساتيد بزرگى بهره برد. وى چنان حافظه ونبوغى از خود نشان داد كه در ميان همگان مشهور شد.

اشتياق شيخ صدوق به علوم اهل بيت عليهم ‏السلام سبب شد تا رنج سفرهاى بسيارى را براى شنيدن حديث به جان بخرد. توجه او به مسائل روز و نيازهاى زمان و پاسخگويى به شبهات و پرداختن به موضوعات مختلف، رمز موفقيّت اين عالم شيعى است.

شهرت فراگير او سبب شد كه به پرسشهايى كه از دورترين نقاط مى‏رسيد، پاسخ دهد. نجاشى كتابهايى را از او نام مى‏برد كه در پاسخ به پرسشهاى مردم قزوين، مصر، بصره، كوفه، مدائن و نيشابور تدوين يافته است.

شيخ صدوق مؤلف يكى از كتابهاى چهارگانه معتبر شيعه به نام من لايحضره الفقيه است. علما او را با عناوين: رئيس المحدّثين، صدوق المسلمين، حجّة الإسلام، ثقة جليل القدر و بصيراً بالأخبار ستوده‏اند. برخى ديگر از آثار وى عبارتند از: الأمالي، الخصال، علل الشرايع، عيون أخبار الرضا عليه ‏السلام ، ثواب الأعمال، معاني الأخبار و آثار ديگرى كه هم اكنون در دسترس محققان علوم دينى قرار دارد.

شيخ مفيد و هارون بن موسى تلعكبرى در شمار شاگردان او هستند و محمد بن حسن بن الوليد ـ كه رئيس محدثان قم در زمان خودش بوده ـ مهمترين استاد وى بوده است. شيخ صدوق در سال 381 ق در شهر رى درگذشت.(91)

شيخ طوسى

ابوجعفر محمّد پسر حسن مشهور به شيخ طوسى در ماه رمضان 385 ق در طوس متولّد شد. در سال 408 ق به بغداد مركز خلافت و حوزه ‏هاى علمى دنياى اسلام عزيمت كرد. در آن زمان رياست حوزه دينى با شيخ مفيد بود . وى به مدت پنج سال تا پايان عمر شيخ مفيد از محضر او بهره جست و در همين ايام كتاب المقنعه استادش را كه فشرده‏اى از فقه شيعه بود، شرح كرده و نام آن را تهذيب الأحكام نهاد. اين كتاب يكى از كتابهاى چهارگانه معتبر شيعه، و يادگار دوران جوانى او است. وى به هنگام تأليف كتاب مذكور بتعارض و تنافى ظواهر برخى از احاديث برخورد كرد و به همين خاطر به فكر تأليف مستقلى كه جامع اين دسته از اخبار باشد، افتاد و كتاب الاستبصار را در اين زمينه فراهم آورد. اين كتاب نيز در شمار كتابهاى چهارگانه معتبر شيعه شمرده شده است.

شيخ طوسى پس از درگذشت شيخ مفيد، 23 سال از حوزه درس سيد مرتضى، در علم كلام و فقه و اصول استفاده كرد. شيخ در سال 447 در قتل عام شيعيان بغداد، متوارى شد و در نجف اشرف كه قريه‏اى كوچك بود، اقامت گزيد و حلقه درس او موجب شد تا نجف به عنوان حوزه علميه شيعه و محل رفت و آمد دانشمندان معرفى شود و سرانجام در 22 محرم سال 460 درگذشت.

شيخ طوسى را شيخ الطائفة ناميده‏اند؛ زيرا در كلام، حديث، فقه، رجال اُصول و تفسير تبحر و تأليف دارد.(92)

طَبْرِسى

ابومنصور احمد فرزند على بن ابى طالب، مشهور به طبرسى از دانشمندان و نويسندگان شيعى قرن ششم هجرى است. طبرسى نسبتى است كه بين ابو منصور و ابو على طبرسى (صاحب كتاب مجمع البيان) و چند تن ديگر از دانشمندان شيعه مشترك است.

برخى طبرسى را منسوب به طبرستان و مازندران مى‏دانند، امّا عدّه‏اى مى‏گويند طَبْرسى منسوب به تفرش است كه در برگردان به عربى طَبرس شده است.

ابومنصور طبرسى در ميان دانشمندان و رجال‏شناسان شيعه از اهميّت والايى برخوردار است و او را به نيكويى ستوده‏اند. شيخ حرّ عاملى او را دانشمندى دين شناس و محدّثى مورد اطمينان مى‏داند و كتاب معروف او الاحتجاج على أهل اللجاج را پرفايده مى‏شمرد(93)و در انتهاى كتابِ وسائل خود، احتجاج را در رديف آثار مورد اعتماد بيان مى‏كند.(94)

برخى از آثار و نگاشته‏هاى طبرسى عبارت‏اند از: تاريخ الائمّه عليهم ‏السلام ، كتاب الصلاة، الكافي في الفقه، مفاخر الطالبية، فضائل الزهرا عليها السلام . به جز كتاب احتجاج، كه در آن مناظرات پيامبر و امامان عليهم ‏السلام را گردآورده است، ساير آثار وى به دست ما نرسيده است.(95)

شيخ حرّ عاملى

محمّد پسر حسن مشهور به شيخ حرّ عاملى در هشتم ماه رجب 1033 ق در مشغرى از روستاهاى منطقه جبل عامل لبنان متولد شد و در سال 1104 در مشهد مقدس درگذشت. شيخ حرّ عاملى از خاندان علمى بزرگى است كه در جبل عامل مى‏زيستند و نسب آنان به حرّبن يزيد رياحى صحابى معروف امام حسين عليه ‏السلام مى‏رسد.

شيخ حرّ عاملى در نزد پدر، عمو و جدّ مادرى خود و جمعى ديگر تحصيل علم كرد و سپس به روستاى جبع در نزديكى مشغرى رفت و از عالمان آنجا نيز بهره برد.

شيخ حرّ پس از چهل سال اقامت در شهرهاى مختلف ابتدا براى زيارت قبور ائمه به عراق مسافرت كرده و سپس براى زيارت مرقد امام رضا عليه ‏السلام به ايران آمد و مدّتى در اصفهان با علاّمه مجلسى مؤانست و مجالست داشت. بعد از آن به مشهد رفت و پس از مدّتى قاضى القضاة و شيخ الاسلام خراسان شد.

وى در مدّت بيست سال با گردآورى روايتهايى از كتابهاى چهارگانه شيعه و منابع ديگر و تنظيم آن در بابهاى فقهى، يك دوره فقه شيعه را تدوين كرد و كتاب ارزشمند وسائل الشيعة را از خود به يادگار گذاشت. وى شاعرى توانا بود و بيست هزار بيت شعر در مدح خاندان پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله سروده است.

هر چند شهرت شيخ حرّ عاملى به جهت تأليف كتاب وسائل الشيعة است، امّا آثار ارزشمند ديگر نيز دارد كه عبارتند از: الجواهر السنيّة في الأحاديث القدسيّه، هداية الأمة، اثباة الهداة، امل الآمل، الفصول المهمة في أصول الائمّه، الايقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة.(96)

حسن بن زين الدين

ابومنصور حسن (959 ـ 1011 ق) پسر شهيد ثانى است. وى در روستاى جبع از منطقه جبل عامل لبنان متولّد شد و پدر دانشمند خود را در سن هفت سالگى از دست داد. شيخ حرّ عاملى او را چنين مى‏ستايد: «او در تمام رشته‏ها دانشمند بود. اديب، شاعر، پارسا، عابد، پرهيزگار، بلندمرتبه و داراى خوبيهاى فراوان، يگانه دوران، آگاه‏ترين اهل زمان خود در فقه و حديث و رجال بود.»(97)

او با خواهر زاده‏اش سيّد محمّد صاحب كتاب مدارك الأحكام در درس و بحث، صميميتى بى‏مانند داشت و هر دو نزد شاگردان شهيد ثانى درس خواندند و به نجف اشرف رفته، در درس مرحوم مقدس اردبيلى شركت كردند و از او خواستند هرچه در اجتهاد و به دست آوردن احكام الهى دخالت دارد، به آنان بياموزد و پس از چندى آنان روش خود را تغيير دادند و با يكديگر بحث مى‏كردند و هرچه را كه در مطالعه نمى‏فهميدند، از استاد مى‏پرسيدند و از بقيه مطالب مى‏گذشتند.

برخى از شاگردان مقدس اردبيلى آنان را به سبب برگزيدن اين روش سرزنش كردند، امّا مقدس اردبيلى در مقام تحسين آنها فرمود: «آن دو بعد از مدتى به وطن خود مراجعه مى‏كنند و مصنفات ايشان به دست شما خواهد رسيد؛ در حالى كه شما هنوز اسير و سرگرم مباحث بى‏نتيجه شرح مختصر عضدى هستيد.»(98) آنان به وطن ند و در زمان حيات مقدس اردبيلى، برخى از تأليفات خود را براى استاد فرستادند.

كتاب ارزشمند منتقى الجمان في الأحاديث الصحاح و الحسان از جمله تأليفات اين عالم بزرگوار است. در اين كتاب، حديثهاى صحيح و حسن از كتب اربعه شيعه (الكافي، تهذيب الأحكام، من لايحضره الفقيه و الاستبصار) انتخاب شده، ولى كتاب ناتمام مانده است.

كتاب معالم الدين، التحرير الطاووسى و الاثناعشرية از ديگر تأليفات او است.(99)

ملاّ محسن فيض كاشانى

محمّد پسر مرتضى مشهور به ملاّمحسن كاشانى در سال 1007 ق در خاندان علم و ادب و اخلاق كه دانشمندان نامدارى از ميان آنان برخاسته‏اند، چشم به جهان گشود و در سال 1091ق در كاشان درگذشت. پدرش رضى‏الدين شاه مرتضى فقيه، اصولى، متكلم، حكيم و شاعر بوده است. وى تحصيلات خود را نزد پدر آغاز كرد. بيش از 140 عنوان كتاب در موضوعات مختلف فقهى، حديثى و تفسير به زبانهاى عربى و فارسى ، آثار او را تشكيل مى دهند.

او در حديث و فقه از محضر سيّد ماجد بن على بحرانى بهره برده و در خدمت ملاّ صدراى شيرازى حكمت را فرا گرفته و به دامادى او مفتخر شد. وى همراه ملاصدرا به قم آمد و پس از درگذشت او به كاشان رفت و مرجع بى‏نظير مردم آن ديار شد.

فيض كاشانى با گردآورى كتابهاى چهارگانه شيعه همراه با توضيح و ترتيبى خاص، مجموعه الوافي را تأليف كرد. كتاب المحجّة البيضاء را در تهذيب احياء العلوم غزالى نگاشت. برخى از تأليفات ديگر او عبارتند از: الصافي (در تفسير قرآن)، انوار الحكمة، نقد الاصول الفقهية، مفاتيح الخير، گلزار قدس، شوق مهدى وآب زلال.(100)

علاّمه مجلسى

علاّمه محمّدباقر مجلسى نويسنده و تدوين كننده بحارالانوار، بزرگ‏ترين مجموعه حديثى شيعه، در سال 1037 در اصفهان متولد شد و در سال 1111 درگذشت. علاّمه مجلسى در خانواده‏اى رشد كرد كه همه از دانشمندان و دانش‏پژوهان اسلامى بوده‏اند. پدر او ملاّ محمّد تقى از فرزانگان بنام بود. علاّمه مجلسى نيز بيش‏تر دانش خود را از پدر فرا گرفت و نزد اساتيد آن ديار درس خواند.

پشتكار و همّت بلند علاّمه مجلسى در تأليف آثار مختلف تا آن جا است كه مى‏توان گفت در اسلام هيچ كس مانند او موفق به گردآورى سخنان پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و امامان عليهم ‏السلام نشده است؛ به گونه‏اى كه شيعه با آثار او زندگى دوباره يافت. وى با توجه به فرصتى كه در دوران حكومت صفويه پيدا كرد و با آينده‏نگرى خود، آثار حديثى پيشين را گردآورى كرد و با تنظيم مناسب، تمامى آنها را در يك مجموعه فراهم آورد تا آثار گرانبهاى شيعه بر اثر تشتّت و پراكندگى از ميان نرود و آن مجموعه را بحار الأنوار يعنى درياهاى نور ناميد. علاّمه مجلسى زحمت فراوانى در راه گردآورى احاديث متحمل شد و به جستجوى كتابها در شرق و غرب پرداخت و افراد بسيارى را براى به دست آوردن كتابها به سفر فرستاد.

او افزون بر تأليف كتاب و تدريس، امام جمعه اصفهان و عالى‏ترين مقام علمى و دينى حكومت صفويه يعنى شيخ الإسلام بود. آثار علاّمه مجلسى را تا 169 عنوان برشمرده‏اند كه اغلب آنها نيز موجوداست. برخى از آثار فارسى وى عبارتند از: حيات القلوب، عين الحياة، زاد المعاد (مشهورترين كتاب دعا تا قبل از مفاتيح الجنان) رساله بداء، انشاء الاشتياق و ترجمه توحيد مفضل. همچنين برخى از آثار عربى وى را مى‏توان چنين برشمرد: بحارالأنوار (در 110 جلد) مرآة العقول (شرح اصول و فروع كافى) در 26 جلد، ملاذ الاخيار فى شرح تهذيب الاحكام در شانزده جلد، الوجيزه، در علم رجال و...(101)

فضل اللّه‏ بن على راوندى

علامه امام سيد ضياء الدين، ابو الرضا فضل اللّه‏ بن على راوندى از علماى بزرگ قرن ششم هجرى است. وى در حدود سال 483 ق در راوندِ كاشان چشم به جهان گشود . از آن‏جا كه در خاندان فقاهت و علم و ادب پرورش يافت، در علوم مختلف اسلامى همچون فقه، حديث وتفسير بهره‏اى وافر داشت. در سنين جوانى به محضر بزرگانى همچون شيخ طبرسى (صاحب تفسير مجمع البيان) و حسن بن ابى جعفر (شيخ طوسى) رسيد .

از راوندى كتابهاى بسيارى در زمينه‏هاى گوناگون حديث، تفسير، شرح و ترجمه به جاى مانده است. بخشى از كتابهاى او عبارتند از: ادعية السرّ، ترجمة العلوي للطب الرضوى، الأربعين فى الأحاديث، الحاشية على أمالى المرتضى، شرح نهج البلاغة، ديوان الراوندى، النوادر، الكافى فى التفسير، ضوء الشهاب فى شرح الشهاب .

راوندى در حدود سال 572 ق درگذشته و مدفن او در ضلع شمالى مسجد جامع كاشان واقع است .(102)

 

63 . صحيفه‏ هاى نور

تدوين مجموعه‏هاى حديثى وظيفه‏اى است كه عالمان اسلامى از سده نخستين تاريخ اسلام به انجام آن همت گماشته و آثار گرانسنگى از خود به يادگار گذاشتند. در اين بخش با برخى از اين آثار مهم آشنا مى‏شويم.

الكافى

مؤلف كتاب الكافى ، ثقة الاسلام شيخ ابو جعفر محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى رازى (م 329 ه ق) است. وى بيست سال از عمر پربركت خود را صرف گردآورى احاديث اين كتاب كرده و 16199 روايت را در سه بخش اصول (2 جلد)، فروع (5 جلد) و روضه (1 جلد) جاى داده است.

كافى، نخستين كتاب جامع روايى در شيعه است كه احاديث را از اصول اوّليه (رساله‏هاى حديثى اصحاب ائمه) گردآورى وتنظيم نموده است. اصول كافى شامل رواياتى در موضوعات عقل، علم، توحيد، صفات الهى، امامت و... است. فروع كافى نيز شامل روايات مربوط به احكام عملى اسلام براساس ترتيب آثار فقهى است. روضه كافى نيز حاوى احاديث پراكنده‏اى در موضوعات گوناگون است.

 

نكاتى چند پيرامون اين كتاب :

1 . اين كتاب از كتب چهارگانه حديثى شيعه و معتبرترين متن روايى شيعه به شمار مى‏رود.

2 . كلينى در زمان سفراى خاص امام زمان عليه ‏السلام مى‏زيسته و تمام كتاب كافى را در دوران غيبت صغرا گرد آورده است.

3 . دقت نظر ، تتّبع وسيع، حُسن تبويب و عنوان گذارى، كافى را به كتابى منحصر به فرد در جوامع روايى شيعه تبديل كرده است.

4 . بيش از پنجاه اثر در شرح و ترجمه و تعليق كافى نگاشته شده است. مهم‏ترين شرحهاى كافى، مرآة العقولِ علاّمه مجلسى در 26 جلد و شرح مُلاّصالح مازندرانى در 12 جلد است.

مشهورترين نسخه چاپ شده كتاب كافى، چاپ انتشارات اسلاميه با تصحيح استاد على اكبر غفارى و مقدمه دكتر حسينعلى محفوظ است كه مكرراً تجديد چاپ شده است. از ترجمه ‏هاى مشهور اصول كافى به زبان فارسى مى‏توان به ترجمه آيت اللّه‏ محمّد باقر كمره‏اى و دكتر سيّد جواد مصطفوى اشاره نمود .(103)

مَن لا يَحضُرُهُ الفقيه

اين كتاب تأليف ابو جعفر محمد بن على بن بابوِيه قمى معروف به شيخ صدوق از محدّثان بزرگ شيعه در سده چهارم هجرى است . شيخ صدوق در ميان دانشمندان شيعه از نظر وسعت معلومات و كثرت كتب كم نظير است؛ به گونه‏اى كه حدود 300 كتاب به او نسبت داده شده است و چنان جايگاه رفيعى دارد كه از او به «رئيس المحدّثين» ياد مى‏شود . مكانتِ مؤلف و دقت نظر او در گردآورى روايات و تنظيم آنها ، كتاب من لا يحضره الفقيه را در شمار كتب اربعه ، پس از كافى قرار داده است .

شيخ صدوق اين كتاب را به پيشنهاد شخصى به نام شريف الدين ابو عبداللّه‏ معروف به نعمه و با الهام از كتاب من لا يحضره الطبيب محمد بن زكرياى رازى فراهم آورد تا هركس بدون نياز به مراجعه به منابع متعدد و با امعان نظر به خود روايات پاسخ پرسشهاى فقهى خود را دريابد . در حقيقت من لا يحضره الفقيه از نگاه مؤلفِ آن يك خودآموز فقهى است .

نكاتى پيرامون اين كتاب :

1 . شيخ صدوق در گردآورى روايات به منابع بسيارى از شيعه به ويژه كتاب جامع ابن الوليد (استادش) و كتاب شرايع پدرش تكيه داشته است.

2 . مؤلف به منظور تسهيل در مراجعه ، سند روايات را ، در متن حذف و در آخر كتاب با آوردن مشيخه (سند نامه) آن را تدارك كرده است .

3 . شيخ صدوق در مقدمه كتاب ، بر اين نكته تأكيد كرده كه تنها رواياتى را متذكر مى‏شود كه به صحت آنها اعتقاد داشته و طبق آنها فتوا مى‏دهد . اين امر باعث قوت كتاب و حكم به صحت تمامى روايات آن از سوى گروهى از محدثان (اخباريها) شده است .

4 . در من لا يحضره الفقيه ، تنها روايات فقهى آمده است .

مجموع روايات من لا يحضر الفقيه قريب 7000 روايت است كه به صورت 666 باب انعكاس يافته است . لوامع صاحبقرانى و روضة المتقين هر دو از ملا محمدتقى مجلسى (پدر علامه محمد باقر مجلسى صاحب بحارالأنوار) از جمله شرحهاى اين كتاب است . من لا يحضره الفقيه چاپهاى متعددى دارد ، امّا اخيرا چاپ منقّحى از آن در چهار جلد با تحقيق استاد على اكبر غفارى ، در اختيار علاقه‏مندان قرار گرفته است .(104)

تهذيبُ الاَحكام

اين كتاب تأليف ابوجعفر محمد بن حسن طوسى معروف به شيخ الطائفه از علماى طراز اول شيعه در سده پنجم (م 460ق) است . شيخ طوسى نزد اساتيد بزرگى همچون شيخ مفيد و سيدِ مرتضى تلمّذ كرده و در زمينه‏هاى فقه ، كلام ، تفسير ، حديث و رجال داراى آثار گرانبهايى است . در بلندى مكانت علمى ايشان همين بس كه در كنار تفسير التبيان دو كتاب از كتب اربعه حديثىِ شيعه (تهذيب الأحكام و الاستبصار) و دو كتاب از كتب اربعه رجال شيعه (الرجال و الفهرست) از آثار قلمى ايشان است .

تهذيب الاَحكام يكى از چهار كتاب اصلى حديثى شيعه است كه شيخ طوسى آن را پيش از بيست و هفت سالگى به رشته تحرير درآورده است .

اين كتاب شرحى است بر كتاب مُقنعه استاد ايشان يعنى شيخ مفيد كه بخشى از آن در زمان حيات و بخشى نيز پس از وفات استاد تدوين شده است.

نكاتى پيرامون اين كتاب :

1 . شيخ طوسى در نقل اسناد گاه مانند كلينى تمام سند را ذكر كرده و گاه مانند شيخ صدوق به مشيخه اكتفا نموده است .

2 . مؤلف پس از وفات شيخ مفيد ضمن مراجعه به منابعى ديگر غير از مقنعه ، در برخى از موارد به نقد فتاواى استاد خود پرداخته است .

3 . ترتيب كتاب بر اساس مقنعه شيخ مفيد است .

4 . براى روايات توضيح ، تأويل و جمع ميان آنها را ذكر مى‏كند .

5 . در تهذيب الاحكام تنها روايات فقهى و فروع آمده است .

شمار روايات تهذيب 13590 حديث است كه در 23 كتاب و 393 باب انعكاس يافته است . اين كتاب ابتدا در تهران به صورت رحلى چاپ شد و سپس به صورت وزيرى در 10 جلد منتشر شده است .

از جمله شروح كتاب مى‏توان به غاية المرام و مقصود الأنام از سيد نعمة‏اللّه‏ جزائرى و ملاذ الأخيار از ملاّ محمدباقر مجلسى اشاره نمود .(105)

الاستبصار

الاستبصار فيما اختلف من الأخبار ، دومين اثر روايى گرانسنگ شيخ طوسى است كه در كنار تهذيب الاحكام به عنوان چهارمين كتاب از كتب اربعه حديثى شيعه شناخته شده و از زمان تأليف تاكنون مورد توجه فقها و محدثان بوده است .

شيخ طوسى اين كتاب را پس از كتاب تهذيب فراهم آورده و خود درباره انگيزه تأليف آن مى‏گويد : «گروهى از دانشمندان از من خواستند تا احاديث مختلف را به طور اختصار گرد آورم و در ضمن كيفيت جمع بين آنها را ذكر كنم .» از اين رو كتاب استبصار ، به عكس كتاب تهذيب كه تنها به روايات موافق و هماهنگ انحصار دارد ، روايات موافق و مخالف را گرد آورده است .

استبصار در نوع خود نخستين كتاب در حل تعارض اخبار شيعه به شمار مى‏آيد . اين كتاب به گفته مؤلف در سه جزء تنظيم شده كه دو جزء آن در «عبادات» و جزء سوم مربوط به «معاملات» و بقيه ابواب فقه است .

استبصار، حاوى 5511 حديث در 925 باب است و در 4 جلد منتشر شده است .

از جمله شروح استبصار مى‏توان به كشف الاسرار از سيد نعمة اللّه‏ جزائرى و استصقاء الاعتبار، تأليف محمد عاملى (نوه شهيد ثانى) اشاره نمود.(106)

وسائل الشيعة

اين كتاب كه در برگيرنده مهم‏ترين احاديث فقه شيعه در أبواب مختلف است، محصول بيست سال تلاش و پشتكار محدّث بزرگ شيعه شيخ محمّد حُرّ عاملى از علماى قرن يازدهم هجرى (1033 ـ 1104 ه . ق) است.

امتيازات و ويژگيهاى منحصر به فرد اين اثر ارزشمند موجب شده است كه اين مجموعه همواره مرجع فقها و طالبان علوم دينى و مدار همه بحثهاى فقهى در حوزه‏هاى علمى شيعه باشد. ويژگيهاى مهم اين مجموعه روايى عبارتند از:

1 . در اين اثر 35843 حديث در أبواب مختلف فرائض، آداب و احكام گردآورى شده است.

2 . مؤلّف احاديث كتاب را در پنجاه موضوع فقهى از طهارت تا ديات تنظيم كرده و در پايان كتاب خاتمه مفصّلى را در دوازده بند آورده است كه در آن به ذكر مطالب بسيار ارزشمندى پيرامون مصادر، اساتيد و رجال حديث و مسائل ديگر پرداخته است.

3 . ترتيب گردآورى و تنظيم احاديث بر اساس مباحث كتاب شرايع الإسلام ، تأليف علاّمه حلّى است.

4 . مصادر و منابع وسائل الشيعة علاوه بر كتب اربعه، بالغ بر 180 اثر است كه مؤلّف در خاتمه كتاب ، به معرّفى و توضيح لازم پيرامون اعتبار آنها پرداخته است.

5 . از وسائل الشيعة به جز چاپ قديم آن دو چاپِ تحقيق‏شده در دست است: 1. همراه با تحقيق ارزنده مرحوم عبدالرحيم ربّانى شيرازى در بيست جلد؛ 2 . با تحقيق مؤسسه آل البيت همراه با حواشى مؤلّف و بيان مصادر و مراجع در سى جلد.(107)

الوافى

مؤلف اين كتاب، محدّثِ چيره دست و عارف نامى محمد بن مرتضى معروف به ملاّ محسن فيض كاشانى از دانشمندان معروف شيعه در سده يازدهم هجرى است . مرحوم فيض داراى آثار متعددى (حدود 150 اثر) در زمينه‏هاى تفسير ، حديث ، اخلاق ، عرفان و .. . است كه نشانگر گستره دانش و عمق انديشه ايشان است . مهم‏ترين اثر حديثى ايشان كتاب الوافى است كه جامع روايات كتب اربعه (الكافى، من لايحضره الفقيه، تهذيب الأحكام، استبصار) است .

مؤلف انگيزه خود را از تأليف اين كتاب ، كافى نبودن هريك از كتب اربعه به طور جداگانه براى هدايت مردم ، دشوارى رجوع به اين كتابها و طولانى بودن آنها ـ بر اثر تكرار روايات ـ دانسته است .

مرحوم فيض در كتاب وافى تمام احاديث عقيدتى ، اخلاقى و فقهى كتب اربعه را با حذف مكررات گرد آورده و كوشيده است تا ميان احاديث متعارض هماهنگى برقرار كند . از امتيازات اين كتاب توضيحاتى است كه مؤلف در ذيل برخى از روايات براى رفع ابهامات ارائه كرده است .

اين كتاب داراى سه مقدمه ، چهارده كتاب و يك خاتمه است .

كتاب وافى ابتدا با تصحيح رضوى خراسانى در سه جلد رحلى و سپس با تحقيق ضياءالدين حسينى توسط مكتبة الامام اميرالمؤمنين در سه جلد منتشر شد و اخيرا با چاب بهترى به صورت وزيرى در 23 جلد انتشار يافته است .

وافى توسط خود مؤلف با حذف مكررات و اسناد، تلخيص شده وبه نام شافى چاپ شده است .(108)

مُستدرَكُ الوسائل

با آنكه وسائل الشيعة جامع‏ترين مجموعه روايى است كه احاديث فقهى را با تنظيم و تبويب گرد آورده ، كاستيهايى نيز دارد؛ از جمله آن كه شمار قابل توجهى از روايات به دليل عدم اعتماد مؤلّف به مصادر آنها يا در دسترس نبودن آنها ، در آن منعكس نشده است . اين امر، حاج ميرزا حسين نورى ، معروف به محدّث نورى (م 1320ق) را واداشت تا با عطف توجه به منابع ديگر ، اين روايات را استدراك (شناسايى و اضافه) كند . ايشان حاصل كار خود را مستدرك وسائل الشيعة ناميد . در مستدرك، بيش از 20 هزار روايت آمده و مؤلف آن را بر اساس ابواب كتاب وسائل تنظيم كرده است . دو سوم اين كتاب به ذكر روايات فقهى اختصاص يافته و در بخش پايانى كه به خاتمه مستدرك معروف است ، با الهام از وسائل دوازده فايده از فوايد رجالى به صورت مستوفا آمده است . از امتيازات برجسته اين كتاب همين بخش پايانى است كه مؤلف براى دفاع از اعتبار و سنديت منابع مورد استفاده خود ، مباحث عميق و گسترده‏اى را در معرفى اين كتابها و مؤلفان آنها ذكر كرده است .

چاپ نخست مستدرك الوسائل در سال 1321 در سه جلد رحلى انجام گرفت؛ اما بعدها به صورت بهترى در 30 جلد انتشار يافت كه 9 جلد آخر آن، خاتمه مستدرك و 3 جلد فهارس آن است .(109)

بِحارالأنوار

جامع‏ترين كتاب روايى شيعه كه بيش‏تر به موضوعات غيرفقهى پرداخته است، كتاب گرانقدر بحارالأنوار ، تأليف علاّمه محمّدباقر مجلسى (م 1111م) است. اين كتاب در چاپ قديم 25 جلد و در چاپ جديد در 110 جلد منتشر شده است.

بحارالأنوار در واقع دائرة المعارف علوم شيعى است كه هيچ محققى از مراجعه به آن بى‏نياز نيست. نكاتى پيرامون اين كتاب :

1. بحارالأنوار ، مجموعه‏اى از احاديث عقيدتى، اخلاقى، تاريخى، فقهى، تفسيرى و... است.

2. مؤلف ذيل هر عنوان ، ابتدا آيات مربوط به آن، و تفسير آنها را بيان مى‏كند . سپس روايات مربوط را نقل كرده ، پس از آن معضلات و مشكلات آنها را توضيح مى‏دهد.

توضيحات مرحوم علاّمه مجلسى در ذيل روايات ، مشحون از فوايد و دقّتهايى است كه نشان‏گر از تتبع، تحقيق و دقّت نظرِ فوق العاده مؤلّف آن است.

3. علاّمه مجلسى در اين مجموعه ، علاوه بر روايات صحيح، حَسَن و، موثق روايات ضعيف را نيز گردآورى نموده و در بسيارى از موارد به عدم اطمينان خود به پاره‏اى از آنها اشاره كرده است. بنابراين استفاده از بحارالأنوار براى كسانى مفيد خواهد بود كه تخصص لازم را براى شناخت حديث ـ اعم از متن و سند و كتاب ـ داشته باشند.

4 . در تأليف بحارالأنوار كوشش شده است كه از كتب اربعه و صحيفه سجّاديه روايتى نقل نشود ؛ به باور او نقل متون معتبر ـ همچون كتب اربعه و صحيفه در مجموعه بحارالأنوار ـ از اقبال عمومى به آنها كاسته ، موجب مهجوريت آنها مى‏شد؛ همچنان كه پديد آمدن برخى از كتابهاى جامع حديثى ، موجب اضمحلال اصول اربعمائه گرديد .

5 . در تأليف اين دائرة المعارف ، حدود شش‏صد اثر مورد استفاده قرار گرفته است؛ گرچه مؤلّف در مقدمه كتاب فقط از 378 كتاب نام برده است.

6. در قسمتهاى تاريخىِ كتاب از كتابهاى اهل سنت نيز استفاده شده است.

7 . رواياتى كه با چند عنوان مرتبط بوده ، معمولاً تقطيع و ذيل همه عناوين آورده شده است؛ در عين حال تكرار احاديث در بحار الأنوار ، همچنان مشهود است .

8 . بعضى از كتب و رسائل متقدمان شيعه ، به صورت كامل و مستقل در بحار ذكر شده است؛ مثل تفسير نُعمانى ، طبّ النبيّ صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله ، توحيد مفضّل و ...

9 . ترتيب موضوعات بحار الأنوار بدين قرار است : عقل و جهل و علم ، توحيد ، عدل ، معاد ، احتجاجات و مناظرات ، قصص انبيا ، تاريخ و سيره پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله ، امامت ، فتنه‏ها و غصب خلافت ، تاريخ و احوال ائمه اطهار عليهم ‏السلام ، جهان خلقت ، مكارم اخلاق ، آداب و سنن و موضوعات فقهى .(110)

از بحارالأنوار دو نرم‏افزار تاكنون عرضه شده است: يكى توسط مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى و ديگرى از سوى مؤسسه نشر حديث ، با قابليتهاى مختلف.

جامع اَحاديث الشيعة

مرجع عاليقدر حضرت آيت اللّه‏ العظمى حاج آقا حسين بروجردى رحمه‏الله در كنار مقام بلند فقاهت ، در زمينه حديث و رجال داراى اطلاعات وسيع و پردامنه‏اى بود ، و همين امر به مباحث فقهى ايشان غناى خاصى مى‏بخشيد . سامان دادن به احاديث شيعه كه به صورت پراكنده در كتابهاى مختلف از جمله كتب اربعه گرد آمده ، از دغدغه‏هاى مستمر آن فقيه فرزانه در طول حيات علمى ايشان بوده است؛ به ويژه آن كه ايشان معتقد بود ، كتاب وسائل الشيعه كه مورد استناد و اعتماد تمام فقها در استنباط احكام شرعى است ، به دليل تقطيع روايات و پاره‏اى از اشكالات ديگر دچار كاستيهاى جدّى است . چه ، صدر و ذيل روايات در تبيين فهم متن حديث بسيار رهگشا است .

اين امر انگيزه لازم براى ايشان فراهم آورد تا با كمك گروهى از شاگردان فاضل خود ، طرح گردآورى تمام روايات فقهىِ شيعه و تبويب و تنظيم آنها را دنبال كنند . كتاب جامع أحاديث الشيعة كه مجلّد نخست آن در حيات آيت اللّه‏ بروجردى به دست چاپ سپرده شد، حاصل اين تلاش بزرگ است . پس از فوت ايشان و پراكنده شدن گروه ، ادامه تأليف توسط يكى از شاگردان وى (حاج شيخ اسماعيل معزّى ملايرى) همچنان دنبال شد . اين كتاب در 26 جلد، توسط استاد معزّى منتشر شده است .

برخى از امتيازات اين كتاب بدين شرح است :

1 . در هر فصل آيات الاحكام مربوط ذكر شده است .

2 . روايات، برخلاف وسائل الشيعه به صورت كامل آمده است؛

3 . تا حد امكان با ارجاع از تكرار روايات، احتراز شده و به اختلاف متون نيز اشاره شده است .

4 . اَسناد مشابه، حذف شده و فقط با جمله «بهذا الإسناد» به سند سابق اشاره شده است.

5 . وجه جمع بين روايات ، بيان شده است .

6 . تمام روايات مستدرك الوسائل به گونه‏اى در اين كتاب درج گرديده است .(111)

الغدير

اين كتاب، شاهكار پژوهشى علاّمه شيخ عبدالحسين احمد امينى تبريزى ـ در گذشته به سال 1349 ه.ش ـ است كه آشكارا بر حق‏مدارى، تلاش توانفرسا، حوصله بسيار و دقّت‏نظر مؤلف ، گواهى مى‏دهد. علاّمه امينى براى تأليف اين اثر بديع همه منابع مربوط را در كتابخانه‏هاى عمومى و خصوصى نجف اشرف بررسى كرده، سپس براى تكميل كار خود به ايران، سوريه، هند و تركيه مسافرت مى‏كند و مصادر مربوط به اين موضوع را با كوشش بى‏وقفه و حيرت‏انگيز مطالعه و بررسى مى‏نمايد . علاّمه امينى خود در اين باره مى‏گويد: «من براى نوشتن الغدير ده هزار كتاب را از باى بسم اللّه‏ تا تاى تمّت خوانده‏ام و به صد هزار كتاب مراجعه مكرر داشته‏ام .»

نكاتى چند درباره اين كتاب:

1 . اصل كتاب الغدير بيست جلد است ، كه تاكنون يازده مجلّد آن به چاپ رسيده است.

2 . منابع و مستندات الغدير، به جهت رعايت قواعد منطقى جدل، احتجاج ومناظره، همه از منابع عالمان اهل سنّت است. اين ويژگى كتاب همراه با اجتناب مؤلف از تعصّب ويكسونگرى، موجب شهرت جهانى الغدير شده است.

3 . الغدير با ذكر حادثه غدير آغاز مى‏شود و سپس به شماره راويان دست اول آن ـ كه به 110 نفر مى‏رسند ـ مى‏پردازد. آن‏گاه آثارى كه اَسناد حديث غدير در آن آمده، راويان بعدى، علما، مؤلفان و... معرّفى مى‏شوند. علاوه بر بررسى عالمانه صحّت حديث غدير، بحث مفصّلى در مفاد حديث، تحقيق واژگان، شواهد لفظى و معنوى منطبق بر مدّعاى شيعه ونيز برخى از مباحث مورد اختلاف شيعه و ديگران ـ مانند ايمان ابوطالب، مسأله زيارت، علم امام، جعل حديث و... ـ از مباحث طرح شده در الغدير است.

4 . ترجمه فارسى الغدير در 22 جلد از سوى بنياد بعثت منتشر شده است.

5 . چاپ جديد الغدير همراه با تحقيق و تصحيح وتعليقات استاد سيد عبدالعزيز طباطبايى منتشر شده است.(112)

الحياة

الحياة، دانشنامه ‏اى حديثى است كه به همّت و قلم نويسندگان معاصر : محمّدرضا، محمّد وعلى حكيمى تدوين و منتشر شده است. مؤلّفان ـ چنان كه بارها تأكيد كرده‏ اند ـ معرفت صحيح اسلام را در گرو شناخت همه جانبه و جامع اجزاى دين و فهم ارتباطات ميان اين اجزا مى‏دانند. از همين رو در صدد ارائه نظام معرفتى، اجتماعى و اقتصادى اسلام از زبان قرآن و روايات برآمده‏اند.

نكاتى چند پيرامون اين كتاب :

1 . الحياة در آغاز كتاب چنين معرفى شده است: دائرة المعارفى اسلامى، علمى، پژوهشى است ، كه روش زندگى فردى و اجتماعى آزاد و پيشرو را ترسيم مى‏كند و انسانهاى سراسر جهان را به پى‏ريزى يك نظام مردمى شايسته فرا مى‏خواند.

2 . تاكنون شش جلد از اين كتاب تكميل و منتشر شده كه 5 مجلّد آن توسط زنده ياد استاد احمد آرام به فارسى برگردانده شده است.

3 . الحياة از 12 باب و هر باب از چندين فصل تشكيل مى‏شود كه در هر فصل، آيات و احاديث مربوط به آن بيان شده است.

4 . در انتهاى هريك از بابها و بسيارى از فصلهاى الحياة جمع‏بندى احاديث و نگرشى كلى به باب و فصل آمده است. در اين جمع‏بنديها به نقاط اصلى بحث توجه داده مى‏شود .

5 . جلد سوم تا پايان جلد ششم الحياة به معرّفى نظام اقتصادى اسلام اختصاص دارد. فلسفه سياسى اسلام نيز در پايان جلد دوم آمده است.(113)

ميزان الحكمة

ميزان الحكمة دانشنامه حديثى جديدى است كه به كوشش حجة الاسلام والمسلمين محمّد محمّدى رى شهرى گردآورى شده است. اين مجموعه مقدمه طرح بزرگى است كه در آن تمامى روايات مرتبط با مسائل فكرى، اخلاقى و اجتماعى از منابع مختلف حديثى شيعه و اهل سنّت استخراج شده ، ذيل موضوعات مشخص در مجموعه بزرگى به نام موسوعة ميزان الحكمة عرضه خواهد شد. ميزان الحكمة از چند ويژگى برخوردار است:

1 . هدف از ارائه چنين اثرى ، نگاه جامع به معارف دينى است كه فهم عميق تعاليم الهى را به دنبال دارد. اين نگاه، محصول تفسير هر آيه و يا روايت در منظومه هماهنگ گزاره‏هاى دينى است. ميزان الحكمة با كنار هم نهادن اعضاى هر خانواده مضمونى از احاديث، رسيدن به اين هدف را تسهيل مى‏كند.

2 . اين مجموعه از 564 عنوان، 4260 باب و 23030 حديث تشكيل شده است.

3 . در اين مجموعه تلاش شده تا موضوع‏بندى احاديث با دقّت نظر انجام گيرد و از تكرار احاديث يا تداخل عناوين در حدّ امكان خوددارى شود.

4 . ميزان الحكمة ناظر به روايات فقهى نيست و به ذكر احاديثى كه مضمون اخلاقى يا اجتماعى دارند و يا مرتبط با مسائل فكرى و اعتقادى‏اند، مى‏پردازد.

5 . مؤلّف در تنظيم اين اثر از مصادر روايى شيعه و اهل سنّت سود جسته و پيش از بيان روايات معصومان عليهم ‏السلام در هر موضوع، نخست آيات مربوط به آن را آورده است.(114)

ميزان الحكمة نخست به عربى و در ده جلد به چاپ رسيد. چاپ بعدى آن در چهار جلد همراه با يك جلد فهرست با اصلاحات سودمندى عرضه شد و چاپ اخير آن همراه ترجمه فارسى ، به همت انتشارات مؤسسه فرهنگى دارالحديث در پانزده جلد منتشر شده است .

 

64 . تأثير حديث در شعر شاعران پارسى

معانى و مفاهيم احاديث، همچون قرآن كريم، آغاز ظهور اسلام تاكنون در جنبه‏ هاى گوناگون حيات فردى و اجتماعى انسانها تأثير پنهان و آشكار نهاده است؛ به‏ گونه‏اى كه نمى‏توان جنبه‏اى از زندگانى مسلمانان را يادكرد كه حديث و مفاهيم والاى آن به‏صورت مستقيم و غيرمستقيم در آن تأثير نگذاشته باشد. يكى از اين جنبه‏ها، تأثير حديث بر سروده‏هاى شاعران پارسى است. در اين بخش با نمونه‏هايى از اين تأثيرگذارى آشنا مى‏شويم.

 

67 ـ پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

مَن أتى إلَيكُم مَعروفا فَكافُوهُ فَإن لَم تَجِدُوا فَإثنُوهُ فَإنَّ الثَّناءَ جَزاءٌ(115)؛

هر كه به شما احسانى كرد، آن را جبران كنيد و اگر چيزى نداشتيد، سپاس‏گزارى كنيد كه سپاس‏گزارى پاداش او است.

 چو نيكى نمايند پاداش كن

 ممان تا شود رنج نيكى كهن

فردوسى

68 ـ پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

مَن تَزَوَّجَ أحرَزَ نِصفَ دينهِ(116)؛

هر كس ازدواج كند، نيمى از دين خود را نگه داشته است.

 چه مهتر چه كهتر چو شد جفت شُوى

 سوى دين و آيين نهاده ا‏ست روى

 بدين در خردمند را جنگ نيست

 كه هم راه دين است و هم ننگ‏نيست

 اگر تاج‏دار است اگر پهلوان

 به زن گيرد آرامْ مرد جوان

 همان زو بود دين يزدان به‏پاى

 جوان را به نيكى بُوَد رهنماى

فردوسى

69 ـ پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

ألخَمرُ أُمُّ الخَبائِثِ(117)؛

شراب منبع پليديها است.

 بس كساكز خمر ترك دين كند

  بى‏شكى امّ‏الخبائث اين كند

عطار

70 ـ پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

ألقَناعَةُ كَنزٌ لايَفنى(118)؛

قناعت گنجى تمام نشدنى است.

 گفت پيغمبر قناعت چيست؟ گنج

  گنج را تو وانمى‏دانى زِ رنج

مولوى

71 ـ پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

خَيرُالنّاسِ أحسَنُهُم خُلقا(119)؛

بهترين مردمان، خوش‏خوترين آنها است.

 من نديدم در جهان جست‏وجو

  هيچ اهليّت به از خُلق نكو

مولوى

72 ـ پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

مَن قَلَّ طُعمُهُ صَحَّ بَدَنُهُ وَ مَن كَثُرَ طُعمُهُ سَقُمَ بَدَنُهُ وَ قَسى قَلبُهُ(120)؛

هر كس كم خورَد، سالم ماند و هر كه بسيار خورَد، تنش بيمار و دلش سخت شود.

 نباشد فراوان خورش تندرست

  بزرگ آنك او تندرستى بجست

 چنين داد پاسخ كه كمتر خورى

  تن آسان شوى هم روان پرورى

فردوسى

73 ـ پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

أُطلُبوا العِلمَ وَلَو بِالصّينِ(121)؛

دانش را بجوييد هر چند در چين باشد.

 گفت ببايد كه بجويى تو علم

 ور نبُوَد جايگهش جز به چين

ناصر خسرو

74 ـ پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

أُنظُروا إلى مَن أسفَلَ مِنكُم وَلاتَنظُروُا إلى مَن فَوقَكُم فَإنَّه أجدَرُ أن لاتَزدَروا نِعمَةَ اللّه‏ِ(122)

به آن كس كه به نعمت از تو پايين‏تر است بنگر، نه به آن كه از تو بالاتر است؛ زيرا سزاوارتر است كه نعمت خدا را حقير نشماريد.

 به روز نيكِ كسان گفت تا تو غم نخورى

 بسا كسا كه به روز تو آرزومند است

رودكى

75 ـ پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

ألوَحدَةُ خَيرٌ مِن جَليس السُّوء(123)؛

تنهايى بهتر از همنشين بد است.

 هست تنهايى به از ياران بد

 نيك چون با بد نشيند بد شود

مولوى

76 ـ امام على عليه ‏السلام :

سادَةُ النّاسِ فِى الدُّنيا الأسخِياءُ وَ فِى الآخِرَةِ الأتقِياءُ(124)؛

سروران مردم در دنيا بخشندگانند و در آخرتْ پرهيزگاران.

 چو بخشنده ‏باشى گرامى ‏شوى

 زدانايى و داد،نامى شوى

فردوسى

77 ـ امام على عليه ‏السلام :

فَمَتى شِئتَ إستَفتَحتَ بِالدُّعاءِ أبوابَ نِعمَتِهِ(125)؛

هرگاه كه مى‏خواهى، از راه دعا درهاى رحمت خدا را به روى خود بگشاى.

 مى كند دست دعا بى‏برگى ما را علاج

 دست پيش مردم عالم چرا داريم ما؟

 آب‏روى بى‏نيازى چشمه‏حيوان‏ماست

 كى چو اسكندر غم آب بقا داريم ما

صائب تبريزى

78 ـ امام على عليه ‏السلام :

حَقُّ الوَلَدِ عَلَى الوالِدِ أن يُحَسِّنَ إسمَهُ و يُحَسِّنَ أدَ بَه و يُعَلِّمَهُ القُرآنَ(126)؛

حق فرزند بر پدر آن است كه نام خوب براى وى برگزيند و او را خوب تربيت كند و وى را قرآن بياموزد.

 والدين اَرْبه روى فرزندان

 نگشايند از فضايل در

 ضرر اين جنايت آخر كار

 باز گردد به مادر و به پدر

ملك الشعراء بهار

 به‏پور خويش دين‏ ودانش ‏آموز

 كه تابدچون مه وانجم نگينش

 به‏دست او اگر دادى‏هنر را

 يد بيضاست اندر آستينش

اقبال لاهورى

79 ـ پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

ألمُؤمِنُ مِرآةُ لاِءخِيهِ لمُؤمِنِ(127)؛

مؤمن آينه برادر مؤمن خويش است.

 مؤمنان آيينه يكديگرند

  اين خبر را از پيمبر آورند

مولوى

80 ـ امام على عليه ‏السلام :

ألمَرءُ مَخبوءٌ تَحتَ لِسانِهِ(128)؛

انسان در زير زبان خود پنهان است.

 آدمى مخفى است در زير زبان

 اين زبان پرده‏ست بر درگاه جان

مولوى

 حكيمى خوشْ زبان پاكيزه گفته‏ست

  كه در زير زبان، مردم نهفته‏ست

عطار

 زبان در دهان اى خردمند چيست

 كليد درِ گنج صاحبْ هنر

 چو در بسته باشد چه داند كسى

 كه گوهر فروش است يا پيله‏ور؟

سعدى

81 ـ امام على عليه ‏السلام :

لايَعدَمُ الصَّبورُ الظَّفَرَ وَ إن طالَ بِهِ الزَّمانُ(129)؛

آدم شكيبا، سرانجام كامياب مى‏شود، هر چند بعد از زمانى دراز باشد.

 صبركن حافظ به سختى روز و شب

 عاقبت روزى بيابى كام را

حافظ

82 ـ امام على عليه ‏السلام :

ألبَيتُ الَّذى يُقرَءُ فيهِ القُرآنُ وَ يُذكَرُ اللّه‏ُ ـ عَزَّوجلَّ ـ فيهِ تَكثُرُ بَرَكَتُهُ وَ تَحْضُرُهُ المَلائِكةُ وَ تَهجُرُهُ الشَّياطينُ(130)؛

خانه‏اى كه در آن قرآن خوانده شود و نام پروردگار بزرگ در آن جا برده شود، بركتش افزون شود و فرشتگان حاضر شوند و شياطين از آن جا بگريزند.

 زاهد ار رندى حافظ نكند فهم چه‏شد

 ديو بگريزد از آن قوم‏كه قرآن خوانند

حافظ

83 ـ امام على عليه ‏السلام :

بادِرِ الفُرصَةَ قَبلَ اَن تَكونَ غُصّةً(131)؛

فرصت را درياب، پيش از آن‏كه از دست دادنش موجب اندوه شود.

 وصيت همين است جان برادر

 كه اوقات ضايع مكن تا توانى

سعدى

 وقت را غنيمت دان آن‏قدر كه بتوانى

 حاصل از حيات اى دل يك‏دم است تا دانى

حافظ

 گوهر وقت بدين خيرگى از دست مده

 آخر اين دُرّ گران‏مايه بهايى دارد

پروين اعتصامى

84 ـ امام باقر عليه ‏السلام :

ألمُسِلمُ مَن سَلِمَ المُسلِمُونَ مِن لِسانِهِ وَيَدِهِ(132)؛

مسلمان كسى است كه مسلمانان از زبان و دست او آسوده باشند.

 حقِ هر كس به كم آزارى بگزارم

 كه مسلمانى اين است ومسلمانم

انورى

85 ـ امام صادق عليه ‏السلام :

أيسَرُ حَقٍّ مِنها أن تُحِبَ لِنَفسِكَ وَ تَكَرهَ لَهُ ما تَكرَهُ لِنَفسِكَ(133)؛

كم‏ترين حق مؤمن آن است كه براى او همان را دوست داشته باشى كه براى خود دارى و بر او نپسندى آنچه بر خود نمى‏پسندى.

 من شنيدم ز پير دانشمند

 تو هم ازمن به ياددار اين پند

 آنچه برنفس خويش‏نپسندى

  نيز بر نفس ديگرى‏مپسند

سعدى

86 ـ امام صادق عليه ‏السلام :

ألدُّنيا سِجنُ المُؤمِنِ وَ جَنَّةُ الكافِرِ(134)؛

دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است.

 بهشت كافر و زندان مؤمن

 جهان است اى به دنيا گشته ‏مفتون

ناصرخسرو

65 . تأثير حديث بر مثلهاى پارسى

معانى و مفاهيم احاديث، همچون قرآن كريم، از آغاز ظهور اسلام تاكنون در زمينه‏هاى گوناگون حيات فردى و اجتماعى انسانها تأثير پنهان و آشكار نهاده است؛ به‏ گونه‏اى كه نمى‏توان جنبه‏اى از زندگانى مسلمانان را ياد كرد كه حديث و مفاهيم والاى آن به‏صورت مستقيم يا غير مستقيم در آن تأثير نگذاشته باشد. يكى از اين جنبه‏ها تأثير حديث بر مثلهاى پارسى است. در اين بخش با نمونه‏هايى از اين تأثيرگذارى آشنا مى‏شويم.

 87 . آب دريا را اگر نتوان كشيد

 هم به قدر تشنگى بايد چشيد(135)

نظير سخن پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

مالايُدرَكُ كُلُّهُ لايُترَكُ كُلُّهُ(136)؛

چيزى كه همه‏اش را نمى‏توان به دست آورد همه‏اش را نمى‏توان رها كرد .

88 . آنجا (چيزى) كه عيان است، چه حاجت به بيان است؟

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

لِسانُ الحالِ أصدَقُ مِن لِسانِ المَقالِ(137)؛

زبان حال راستگوتر از زبان گفتار است.

89 . حرف حق تلخ است.

برگرفته از سخن پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

يا أباذَرّ! الحَقُّ ثَقيلٌ مُرٌّ(138)؛

اى اباذر ، حق ، سنگين و تلخ است.

90 . بد مكن كه بد افتى ، چه مكن كه خود افتى.

يا : چاه مكن بهر كسى ، اوّل خودت دوم كسى.

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

مَن حَفَرَ بِئراً لاِءخيهِ وَقَعَ فِيها(139)؛

هركه براى برادرش چاهى بكند ، خود در آن مى‏افتد.

91 . بيگانه اگر وفا كند، خويش من است.(140)

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

رُبَّ بَعيدٍ أقرَبُ مِن قَريبٍ ورُبَّ قَريبٍ أبعَدُ مِن بَعيدٍ(141)

بسا دورى كه از نزديك ، نزديك‏تر است و بسا نزديكى كه از دور، دورتر.

92 . جواب احمقان (ابلهان) خاموشى است.

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

اَلسُّكوتُ عَلَى الأحمَقِ أفضَلُ مِن جوابِهِ(142)؛

سكوت در برابر احمق بهتر از جواب دادن به اوست.

93 . جوينده يابنده است.

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

مَن طَلَب شَيئاً نالَهُ أو بَعضَهُ(143)؛

هركس چيزى را بجويد به همه‏اش يا بخشى از آن مى‏رسد.

94 . چو اِستاده‏اى دست افتاده گير.

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

إرحَم مَن دُونَكَ يَرحَمكَ مَن فَوقَكَ(144)؛

به فرودستت رحم كن تا فرادستت به تو رحم كند.

 95.چون كه با كودك سر و كارت‏فتاد

 پـس زبان كـودكـى بايـد گشـاد(145)

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

مَن كانَ عِندَهُ صَبيٌّ فَليَتَصابَ لَهُ؛(146)

هركس كودكى دارد، بايد با او كودكانه رفتار كند.

96 . حسود هرگز نياسود.

نظير سخن امام صادق عليه ‏السلام :

لاراحةَ لِحَسودٍ(147)؛

حسود را آسايشى نباشد.

97 . خار را در چشم ديگران مى‏بيند و شاه تير را در چشم خود نمى‏بيند.

برگرفته از سخن پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

تُبصِرُ القَذاةَ في عَين أخيكَ وتَنسي الجَذَلَ في عَينكَ(148)؛

خار را در چشم برادرت مى‏بينى و تنه درخت را در چشم خود نمى‏بينى.

98 . سر مرد برود قولش نمى‏رود.

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

الكَريمُ إذا وَعدَ وَفى(149)؛

انسان بزرگوار وقتى وعده‏اى مى‏دهد، وفا مى‏كند.

99 . عاقل دوبار فريب نمى‏خورد.

نظير سخن امام صادق عليه ‏السلام :

لايُلسَعُ العاقِلُ مِن جُحرٍ مَرَّتَينِ(150)؛

خردمند از يك سوراخ دو بار گزيده نمى‏شود.

100 . همسايه را بپرس خانه را بخر.

برگرفته از سخن امام على عليه ‏السلام :

سَل .. . عَنِ الجارِ قَبلَ الدّارِ(151)؛

پيش از خريد خانه درباره همسايه پرسش كن .

101 . شنيدن كى بود مانند ديدن.

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

لَيس العَيانُ كَالخَبَرِ(152)؛

مشاهده مانند [شنيدن] خبر نيست.

102 . هر چيزى نُوَش خوب است دوست كهنه‏اش.

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

اِختَر مِن كُلِّ شَى‏ءٍ جَديدَهُ ومِن الإخوانِ أقدَمَهُم(153)؛

از هرچيزى جديدش را انتخاب كن و از دوستان قديمى‏اش.

103 . «اوّل ما خلق اللّه‏» اش عيب دارد.

برگرفته از سخن پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

أوّلُ ما خَلَقَ اللّه‏ُ العقلُ(154)؛

اولين چيزى كه خداوند آفريد عقل است.

104 . دوستى خاله خرسه.

نظير سخن امام سجاد عليه ‏السلام :

إيّاك ومُصاحَبَةَ الأحمَقِ فَإنَّهُ يُريدُ أن يَنفَعَكَ فَيَضُرُّكَ(155)؛

زنهار از دوستى نادان كه وى خواهد تو را سودى رساند ، امّا زيانت مى‏رساند.

105 . آرزو مگر با مردن تمام شود.

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

الآجالُ تَقطَعُ الآمالَ(156)؛

مرگها رشته آرزوها را مى‏برند.

106 . كار نيكو كردن از پر كردن است.

نظير سخن امام سجّاد عليه ‏السلام :

إنّي أحِبُّ أن أدومَ عَلَى العَمَلِ وإن قَلَّ(157)؛

دوست دارم بر كار مداومت داشته باشم اگر چه اندك باشد.

107 . چرا عاقل كند كارى كه باز آرد (بار آرد) پشيمانى.

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

إيّاكَ وما يُعتَذَرُ مِنهُ(158)؛

مبادا كارى انجام دهى كه به عذر خواهى روى آورى.

 108 . نابرده رنج گنج ميسّر نمى‏شود

 مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد .(159)

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

بِاحتِمالِ المُؤَنِ يَجِبُ السُّؤدَدُ(160)؛

با تحمل رنجها سرورى به دست آيد .

109 . زبان سرخ سرسبز مى‏دهد بر باد.(161)

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

رُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَت نِعمَةً وجَلَبَت نِقمَةً(162)؛

بسا سخنى كه نعمتى را ربود و بلايى را رساند .

110. رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود.(163)

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

قَليلٌ تَدومُ عَلَيه أرجى مِن كَثيرٍ مَملولٍ(164)؛

اندكى كه استمرار يابد بهتر است از بسيارى است كه از آن به ستوه آيى.

111 . هركه را شرم نيست ايمان نيست.

برگرفته از سخن پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

مَن لاحَياءَ له فَلا إيمانَ لَهُ(165)؛

كسى كه حيا ندارد ايمان ندارد.

112 . هرگز به نكويى نرسد مرد سبكسار.(166)

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

مَن هانَت عَلَيه نَفسُهُ فَلا تَرجُ خَيرَهُ(167)؛

كسى كه خود را سبك مى‏شمرد به خير او اميد مدار.

113 . صبر تلخ است وليكن برِ شيرين دارد.(168)

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

مِرارةُ الصَّبرِ تُذهِبُها حَلاوَةُ الظَّفَرِ(169)؛

تلخى صبر را شيرينى كاميابى مى‏برد.

114 . آدم بايد پايش را قدر گليمش دراز كند.

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

أفضَلُ الأدبِ أن يَقِفَ الإنسانُ عِندَ حَدِّهِ(170)؛

ادب برتر به اين است كه انسان به حدّ خويش واقف باشد.

115 . يك لحظه نادانى يك عمر پشيمانى.

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

كَم مِن شَهوةِ ساعَةٍ أورَثَت حُزناً طَويلاً(171)؛

اى بسا ساعتى خواهش كه اندوهى دراز را در پى دارد.

116 . اين رشته سر دراز دارد.

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

الحَديثُ طويلٌ والكَلامُ كَثيرٌ(172)؛

داستان دراز است و سخن بسيار.

117 . كم بخور هميشه بخور.

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

رُبَّ اَكلَةٍ تَمنَعُ أكلاتٍ(173)؛

چه بسا لقمه‏اى كه از لقمه‏هاى فراوان محروم مى‏كند.

118 . كاچى بهتر از هيچى است.

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

لاتَستَحِ مِن اِعطاءِ القَليلِ فَإنَّ الحِرمانَ أقلُّ مِنهُ(174)؛

از بخشش اندك شرم مدار كه محروم كردن از آن كمتر است.

119 . درم‏داران عالم را كرم نيست . كرم داران عالم را درم نيست.(175)

نظير سخن امام على عليه ‏السلام :

النّاسُ رَجُلانِ : جوادٌ لايَجِدُ وواجِدٌ لايَسعَفُ(176)؛

مردم دو گونه‏اند : بخشنده‏اى تهى‏دست ، و توانمندى كه نياز كسى را برنمى‏آورد.

 

66 . پايگاههاى اسلامى ـ حديثى در شبكه جهانى اينترنت

1. پايگاه حديث. نِت :WWW.hadith.net

اين پايگاه اوّلين پايگاه حديثى شيعه در شبكه جهانى اينترنت است . كه منابع و متون حديثى را به پنج زبان فارسى ، عربى ، انگليسى ، فرانسوى و اردو ارائه مى‏كند .

در اين پايگاه ، تمامى محصولات «مؤسسه فرهنگى دارالحديث» قابل دسترسى است؛ از جمله : ميزان الحكمة ، موسوعه الامام على عليه ‏السلام فى الكتاب والسنّة والتاريخ ، اهل البيت في الكتاب والسنّة ، نشريات علوم حديث ، علوم الحديث ، ميراث حديث شيعه ، زندگى ، و ... .

اين پايگاه در سال 1378 در قم تأسيس شده و وابسته به مركز تحقيقات دارالحديث است .

پست الكترونيك : E-mail: hadith@hadith.net

2. پايگاه آل البيت :WWW.al-shia.com

اين پايگاه ، اطلاعات خود را به شش زبان فارسى ، عربى ، انگليسى ، روسى ، اندونزيايى و تايلندى عرضه مى‏كند . انبوه اطلاعات قرآنى و حديثى ، كتب تفسيرى ، حوزوى و آشنايى و ارتباط با مشاهير شيعه از جمله امكانات اين شبكه است . گزينه‏هاى اصلى آن عبارت است از : قرآن ، حديث ، شيعه اهل‏البيت ، احكام ، پرسش و پاسخ ، خدمات ، كتابخانه و اجتماعى .

كتب زير در اين پايگاه موجود است :

قرآن : قرآن و قرآن‏پژوهى ، مصونيت قرآن از تحريف ، درسنامه علوم قرآنى ، برگزيده تفسير نمونه ، تفسير و تفاسير شيعه ، طبقات مفسران شيعه ، روشهاى تفسير قرآن ، تفسير جوامع ، تفسير كوثر ، مجلات قرآنى بينات و ترجمان وحى ، و ... .

حديث : مسندنويسى در تاريخ حديث ، شرح حال عده‏اى از روات ، زنان دانشمند و راوى حديث ، كتابهاى حديثى: الغدير ، نهج‏ البلاغه ، صحيفه سجاديّه ، مسائل على بن جعفر ، قرب الإسناد ، الكافي ، تحف العقول ، تهذيب الاحكام ، الاستبصار ، الاحتجاج ، خصال شيخ صدوق ، المحجة البيضاء ، وسائل الشيعه ، امالى مفيد ، تفسير نور الثقلين ، بحار الانوار ، الحياة ، ميزان الحكمة و ...

شيعه : گزينه شيعه مشتمل است بر تاريخچه مرجعيت در شيعه ، معرفى بزرگان تاريخ شيعه و برگزيده‏اى از تاريخ اسلام .

اهل البيت : اين گزينه مشتمل است بر كتابهاى زندگانى چهارده معصوم ، اسرار الامامة ، الائمة الاثناعشر ، برگزيده تاريخ پيامبر اسلام صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله ، خاندان عصمت ، اهل بيت كليد مشكلها، امامت در پرتو كتاب و سنّت ، غدير از ديدگاه اهل سنت ، فروغ ولايت ، امام حسين عليه ‏السلام و عاشورا از ديدگاه اهل سنت و ... .

پرسش و پاسخ : اين گزينه مشتمل است بر صدها پرسش و شبهه و پاسخ آنها . همچنين مجموعه سؤالات متنوع از اهل سنّت در زمينه‏هاى اعتقادى ، تاريخى و... .

كتابخانه : اين بخش مشتمل است بر قريب 200 جلد كتاب در زمينه‏هاى قرآنى و علوم قرآن ، حديث و علوم حديث ، تاريخ و سيره ، اخلاق و فرهنگ اسلامى ـ فقه و اصول و ... .

اين پايگاه در سال 1377 در شهر مقدس قم راه اندازى شد و وابسته به مؤسسه آل البيت مى‏باشد .

آدرسهاى ديگر اين پايگاه عبارت‏اند از :

WWW.aalulbayt.org

وWWW.al-shia.net وWWW.al-shia.org

پست الكترونيك :E-mail:aalulbayt@aalulbayt.org

3. پايگاه رافد :WWW.Rafed.net

خدمات اين پايگاه به دو زبان عربى و انگليسى عرضه مى‏شود . از جمله گزينه‏هاى اصلى اين پايگاه عبارت است از : مؤسسات و مراكز ، كتب ، مجلات ، مقالات ، مناظرات ، رويدادها و وقايع و ... .

گزينه مؤسسات و مراكز مشتمل است بر صفحات مخصوص جهت مؤسسه آل البيت لاحياء التراث ، مؤسسه امام على عليه ‏السلام ، مركز المصطفى صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله ، مركز الرسالة ، مركز البحوث والدراسات الفلكية ، مركز احياء التراث الاسلامى ، مركز الابحاث العقائدية ، مركز آل البيت العالمى للمعلومات و ... .

گزينه كتب مشتمل است بر كتابهايى در موضوعاتِ قرآن ، علوم قرآن ، اعتقادات ، حديث ، فقه ، اخلاق ، سيره ، اصول ، علوم حديث ، دعا ، تاريخ و ... .

از جمله اين كتب عبارت‏اند از : اصل الشيعة واصولها ، عقائد الإماميّة ، المهدي المنتظر في الفكر الإسلامي ، خلافة الرسول بين الشورى والنص ، آيات الغدير ، حديث الثقلين ، وسائل الشيعة ، اعلام الدين ، قرب الاسناد ، الارشاد ، جامع الاخبار ، إعلام الورى بأعلام الهدى ، منهاج الصالحين ، العروة الوثقى و ... .

مجله مجتبى ، ويژه كودكان و مجله علمىِ تُراثُنا ، در بخش مجلات آن ، موجود است . در بخش مقالات ، مقالات و مطالب متعددى در مورد سنّتِ پس از پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و در مورد امامت و خلافت و اعتقادات شيعه در آن وجود دارد .

از ديگر امكانات اين شبكه ، گزينه مناظرات است كه مشتمل بر حدود دويست مناظره در موضوعات امامت ، اعتقادات و احكام است .

گزينه‏اى نيز ويژه دريافت (Download)برخى كتب و نرم افزارها قرار داده شده است كه در موضوعهاى اعتقادات ، تفسير ، علوم حديث ، حديث ، فقه ، اصول ، تاريخ ، فِرق ، تراجم ، ادب و ... مى‏باشد. مجموعا بيش از دويست جلد كتاب و تعدادى نرم‏افزار در اين گزينهَ موجود است .

اين پايگاه وابسته به مؤسسه آل البيت مى‏باشد و در قم مستقر است . همچنين داراى شبكه داخل كشورى (اينترانت) به زبانهاى فارسى ، عربى و انگليسى مى‏باشد .

پست الكترونيك :E-mail:Rafed@Rafed.net

4. پايگاه الكوثر :WWW.al-Kawthar.com

اين پايگاه به زبان عربى است . از جمله گزينه‏هاى اين پايگاه عبارت است از : مسجد الكوثر ، اهل البيت ، مكتبة الكوثر ، الحوزة العلمية ، مقالات اسلامية ، برامج اسلامية ، بحوث فقهية و ... .

در بخش كتابخانه ، كتب زير موجود است : آداب المتعلمين ، الاداب المعنوية للصلاة ، الاربعون حديثا ، أسانيد الشيعة ، إعلام الورى بأعلام الهدى ، الامامة ، بحار الانوار ، تاريخ أهل البيت ، التبيان ، معجم احاديث امام مهدى(عج) ، معجم رجال حديث آية اللّه‏ خويى ، الميزان في تفسير القرآن ، الغدير ، العروة الوثقى ، شرح اللمعة الدمشقية ، مجموعه‏اى از كتب امام خمينى قدس‏سره و شهيد مطهرى . در مجموع بيش از چهارصد جلد كتاب در زمينه‏هاى اعتقادى ، حديث ، اصول ، فقه ، تاريخ و ... درج شده است .

از جمله گزينه‏هاى اين پايگاه گزينه «الحوزة العلمية» مى‏باشد كه به صورت online از داوطلبان ثبت نام مى‏كند و در آن ، دروس حوزوى در زمينه‏هاى تفسير قرآن ، فقه ، منطق، نحو و همچنين اعتقادات اسلامى قرار دارد . مركز اين پايگاه كويت مى‏باشد .

پست الكترونيك : E-mail:alkawthar@al-kawthar.com

5 . شبكه عقايد :WWW.aqaed.com

اين پايگاه به زبان عربى است . اهم گزينه‏هاى اصلى اين پايگاه عبارت است از : سلسلة الندوات العقائديّة ، سلسلة الرحلة الى الثقلين ، الكتب والأبحاث العقائديّه ، الكتب والأبحاث في رد الشبهات ، مِن ابن تيمية إلى ابن عبدالوهاب ، الشيعة في العالم ، المناظرات ، اصدارات المركز ، تنزيل و ... .

مطالب اين پايگاه حول اعتقادات ، تاريخ اسلام ، پاسخ به شبهات و مناظرههاى گوناگون ميان بزرگان و علماى شيعه با مخالفان دور مى‏زند . حدود دويست جلد كتاب در زمينه‏هاى اعتقادات و معارف ، تاريخ اسلام و ... در اين پايگاه قرار دارد كه مى‏توان آنها را دريافت نمود . بخش اصدارات المركز ، مخصوص كتابهايى است كه توسط مركز الابحاث العقائديّة چاپ شده است؛ از آن جمله است : آية التطهير ، آية المباهلة ، آية الولاية ، الامام المهدى(عج) ، امامة بقية الائمة ، البخارى وصحيحه ، التحريفات والتصرّفات في كتب السنّة ، حديث الطير ، حديث المنزلة ، حديث الولاية ، الصحابة في حجمهم الحقيقى ، عدم تحريف القرآن ، العصمة ، الغيبة ، منع تدوين الحديث و ... .

اين پايگاه وابسته به مؤسسه آل البيت و مركز آن در شهر قم است .

پست الكترونيك : E-mail: aqaed@aqaed.com

6 . صفحه المصدر لتنزيل الكتب الاسلامية :

WWW.almasdar@homestead.com

اين پايگاه به زبان عربى است . و در زمينه دريافت كتب اسلامى فعاليت مى‏كند و مشتمل بر گزينه‏هاى عقائد ، فقه ، اخلاق ، حديث ، سيره ، ادعيه و ... است .

كتب زير از جمله كتابهايى است كه از طريق اين پايگاه قابل دريافت مى‏باشد : الامامة والقيادة ، آيات الغدير ، الايمان والكفر في الكتاب والسنّة ، أصل الشيعة وأصولها ، البدعة مفهومها وحدودها ، التقيّة في الفكر الاسلامي ، العقائد الاسلاميّة ، عقائد الاماميّة ، عقائدنا ، العقيدة الاسلاميّة ، الغدير ، كفاية الاثر ، قرب الإسناد ، مسائل على بن جعفر ، العروة الوثقى ، مصادر الفقه الاسلامى ومنابعه ، نهج البلاغة ، وسائل الشيعة ، بحر الفضائل في فضائل أمير المؤمنين عليه ‏السلام ، الخصال ، فضائل آل محمد صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله ، الشيعة وفنون الشيعة في الإسلام ، عبداللّه‏ بن سباء وأساطير أخرى ، الإمام جعفر الصادق عليه ‏السلام و ده‏ها كتاب ديگر .

پست الكترونيك : E-mail:almasdar@hotmail.com

7 . پايگاه مركز الاشعاع الإسلامي للدراسات والبحوث الإسلامية :

WWW.islam4u.com

اين پايگاه به زبان عربى بوده ، برخى از گزينه‏هاى آن بدين قرار است : التفسير الميسّر ، المكتبة الإسلاميّة ، قصص المناشئين ، الفقه الإسلامي ، مقالات ودراسات ، ادعية وزيارات ، طرائف وعبره و ... .

كتابهاى حديث الثقلين ، اصل الشيعة واصولها ، الرجعة وعقائدنا ، از اين پايگاه قابل دريافت مى‏باشند . ادعيه روزانه و ادعيه كميل ، سمات ، صباح ، زيارت عاشورا در اين پايگاه موجود است . همچنين شرح حال چهارده معصوم عليهم ‏السلام به زبان ساده براى نوجوانان (در چهارده مجلد) در اين پايگاه موجود است .

برنامه «برنامج المجيب» در اين پايگاه پاسخگوى مسائل زير است : العقيدة الإسلاميّة ، عبادات ، أحكام ، التاريخ الإسلامي و ... . در هر يك از اين موارد ، ده‏ها سؤال با پاسخ آنها عنوان شده است .

پست الكترونيك : E-mail: islam4u@hotmail.com

8 . پايگاه شيعه سنتر :WWW.shiacenter.com

اين پايگاه به زبان عربى است . مطالب و محورهاى اين پايگاه عبارت‏اند از : أهل البيت ، مناسبتها ، گفتگو (حوار) مجله أهل البيت ، كتابخانه ، ادعيه و زيارات .

پست الكترونيك : E-mail:shiacenter@shiacenter.com

9 . شبكه فرهنگى هَجْر :WWW.hajr.org

اين شبكه مخصوص مناظره و گفتگوست و در زمينه‏هاى مختلف از جمله علوم و معارف اسلامى ، ادبيات و نقد ، روابط اجتماعى ، طب و بهداشت ، مطالب متنوع و به‏روز ، و به شكل گفتگو دارد .

پست الكترونيك : E-mail: Webmaster@hajr.org

10. پايگاه شيعه لينك. نت :WWW.shialink.net

اين پايگاه به زبان عربى است . گزينه كتب اين پايگاه مشتمل است بر موارد زير : قرآن كريم ، نهج البلاغة ، حديث و علوم حديث ، اعتقادات اسلامى ، تاريخ اسلام ، فقه اسلامى ، اصول فقه ، اخلاق اسلامى ، ادب و لغت ، فرهنگ اسلامى و منابع اهل سنت . در اين جا به زيرمجموعه سه مورد از موارد بالا اشاره مى‏شود :

قرآن : تفاسير : عياشى ، مجمع البيان ، الميزان ، نور الثقلين ، التبيان ، تقريب القرآن ، كنز الدقائق .

كتب : اعجاز القرآن ، القرآن في الإسلام (علامه طباطبائى) سلامة القرآن من التحريف و ... .

حديث و علوم حديث : منابع حديثى مثل بحار الأنوار ، وسائل الشيعه وكتب اربعه . همچنين اصل زيد زراد ، امالى مفيد ، اعلام الورى ، الإرشاد ، الإحتجاج بحديث الغدير ، المهدي في أحاديث المسلمين ، جامع الأخبار ، قرب الاسناد ، الخصال ، معاني الأخبار ، مسائل عليّ بن جعفر ، بصائر الدرجات و چند رساله و كتاب ديگر .

اعتقادات : الحصون المنيعة في رد ما أورده صاحب المنار في حق الشيعة ، الرسائل العشرة ، الصحابة في القرآن والسنّة والتاريخ ، العقائد الإسلاميّة عرض مقارن ، المراجعات ، ثمّ اهتديت ، كشف الحقايق ، مسائل خلافيّه حار فيها أهل السنّة ، مع الخطوط العريضة ، الإمامة والقيادة ، آيات الغدير ، أصل الشيعة واصولها ، الرد على الوهابيّة ، الشفاعة ، العصمة ، العقائد الإسلاميّة ، المقنع في الغيبة ، تنزيه الأنبياء ، حديث الثقلين و .. . از جمله كتب اين گزينه‏اند.

پست الكترونيك : E-mail: shiia@hotmail.com

11 . پايگاه شيعه لينك . اُرگ :WWW.shialink.org

اين پايگاه به زبان انگليسى است . از جمله گزينه‏هاى اين پايگاه بدين شرح است : چهارده معصوم عليهم ‏السلام ، اصول دين ، ادعيه روزانه ، شخصيتهاى برجسته اسلامى ، مقالات مختلف پيرامون اسلام و تاريخ اسلام و منابع اسلامى (قرآن ، نهج البلاغة ، صحيفه سجاديّه ، سخنان پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و امام على عليه ‏السلام و شبهاى پيشاور) .

پست الكترونيك : E-mail: shiia@hotmail.com

12 . پايگاه مركز احياء التراث الإسلامي :WWW.thurath.org

اين پايگاه به زبانهاى فارسى و انگليسى است . فهرست كتابها، رساله‏ها و ديگر آثار اسلامى به ترتيب الفبايى و موضوعى ، همچنين فهرست مؤلفان در اين پايگاه يافت مى‏شود . ضمنا گزينه پاسخ به سؤالاتِ وارده ، درباره نسخه‏ هاى خطى است . مركز اين پايگاه شهر قم مى‏باشد .

پست الكترونيك : E-mail: thurath@thurath.org

13 . پايگاه شبكة النيل والفرات :WWW.neel wafurat.com

اين پايگاه به زبان عربى است . در اين پايگاه كتب متعددى جهت فروش قرار دارد . گزينه اسلاميّات اين پايگاه داراى محورهاى زير است : مصاحف ، تفسير القرآن وعلومه ، الحديث وعلومه ، الفقه واصوله ، العقيدة وعلومها ، الفرق، السيرة النبويّة ، تاريخ الإسلام ، المجتمع الإسلامى ، النظام السياسي الاسلامى ، تصوّف ، دراسات إسلاميّة ، المساجد ، تراجم وسير ، فكر اسلامى معاصر ، تراث .

هر يك از گزينه‏هاى فوق ، خود مشتمل بر كتب متعددى است ؛ از جمله : مباحث في الحديث الشريف ، شرح الأحاديث القدسيّة ، تفسير النسفي ، مختصر صحيح البخارى ، الطب النبويّ ، الموطَّأ ، رياض الصالحين ، نساء في ظل رسول اللّه‏ صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله ، المرأة العظيمة قراءة في حياة السيّدة زينب بنت على عليهاالسلام ، القول الجلي في مناقب الإمام على عليه ‏السلام ، الولاية ، الإمام على عليه ‏السلام ، عقايد الإماميّة برواية الصحاح الستة ، عقيدة المؤمن ، أهل البيت امتداد القرآن ، خلافة الإمام على عليه ‏السلام ، الدولة الاُمويّة ، تاريخ الخلفاء، البداية والنهاية ، تاريخ اليعقوبى ، فقه السيرة و ده‏ها كتب ديگر .

به گفته طراحان اين شبكه ، بيش از پنجاه هزار جلد كتاب روى اين شبكه ، براى فروش قرار دارد . مركز اين پايگاه لبنان / بيروت است .

پست الكترونيك : E-mail: info@neelwafurat.com

14 . پايگاه الاسلام . اُرگ :WWW.al.islam.prg

اين پايگاه به صورت چند زبانه مى‏باشد و اطلاعات خود را عمدتا به زبانهاى انگليسى و سپس عربى ارائه مى‏كند . گزينه اصلى اين پايگاه ، عبارت است از : خدا و قرآن ، پيرامون اسلام ، چهارده معصوم عليهم ‏السلام ، معارف و احكام ، تاريخ و رويدادهاى جارى .

ده‏ها جلد كتاب با ترجمه انگليسى ، همچنين به زبان عربى در موضوعات مختلف اعتقادى ، تاريخى و.. . در اين پايگاه موجود است ؛ از جمله نهج البلاغة ، شبهاى پيشاور و ... .

پروژه كتابخانه ديجيتال اسلامى اهل البيت (Ahlul Bayt digtial lslamic library project) يكى از گزينه‏هاى مهم اين پايگاه است كه مطالب و كتب مهم حديثى ، عقيدتى ، تاريخى و احكام در آن قرار دارد . همچنين دائرة المعارف اسلامى ـ شيعى در اين موجود پايگاه است . مركز اين پايگاه آمريكا است .

پست الكترونيك : E-mail: dilp@cs.stanford.edu

15 . پايگاه كافل : WWW.kafel.com

اين پايگاه به زبان عربى است . سخنان پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله ، امام على عليه ‏السلام ، نهج‏ البلاغه ، صحيفه سجاديّه ، مقالات پيرامون اهل بيت ، تاريخ اسلام و شيعه از جمله مطالب موجود در اين پايگاه مى‏باشد . اين پايگاه وابسته به مجلس اعلاى شيعه در لبنان است .

پست الكترونيك : E-mail: kafel@kafel.com

16 . پايگاه چكيده اسلام :WWW.islamicdigest.org

اين پايگاه به زبان انگليسى است و در آن مطالبى در مورد ماههاى اسلامى ، شخصيتهاى اسلامى ، تاريخ زندگانى اهل بيت عليهم ‏السلام ، اعياد اسلامى ، جنگهاى اسلام ، قرآن و حديث روز ، نهج البلاغة و سخنان امام على عليه ‏السلام به زبان انگليسى وجود دارد .

صوتِ قرآن ، ادعيه (افتتاح ، جوشن ، توسل و .. .) اذان ، نوحه و عزادارى از اين طريق در دسترس مراجعان قرار مى‏گيرد .

17 . پايگاه جمعية الحديث الشريف واحياء التراث (اهل سنّت) :

WWW.hadith-turath.org

از جمله فعاليتهاى اين جمعيت ، برپايى سخنرانيها، گفتگوهاى حديثى و علوم حديث و سيره پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله است . دوره‏هاى علمى و تحقيقى نسخه‏ هاى خطى حديثى و كليه امور مربوط به حديث (از تحقيق تا چاپ) از جمله كارهاى اين جمعيت است .

پست الكترونيك : E-mail: info@hadith-turath.org

18 . پايگاه مُحدِّث (اهل سنّت) :WWW.muhaddith.com

اين پايگاه با دو زبان عربى و انگليسى مشتمل بر بيش از 85 عنوان منبع از منابع اسلامى است . قرآن ، تفسير قُرطُبى ، تفسير جلالين ، تفسير الدرّ المنثور ، صحيح بخارى ، صحيح مسلم ، سنن نسائى ، سنن ابن ماجه ، سنن ابى داود ، سنن ترمذى ، موطّأ مالك ، مسند احمد بن حنبل ، كنز العمال ، الجامع الصغير ، رياض الصالحين ، الاذكار و .. . از جمله منابعى است كه در اين پايگاه عرضه شده است .

پايگاه فوق وابسته به مركزى به نام «دار الحديث الأشرفيّة» در شهر دمشق است .

پست الكترونيك : E-mail:answer@muhaddith.com

19 . پايگاه الإسلام . كام :WWW.al-islam.com

اين پايگاه به زبانهاى عربى ، انگليسى ، مالزى ، تركى ، فرانسوى ، آلمانى و اندونزيايى بوده و مشتمل بر گزينه‏هاى قرآن ، حديث ، مجله ديكشنرى اسلامى ، زكات و حج و عمره مى‏باشد .

موسوعة الحديث الشريف مشتمل بر كتب نه گانه (صحيح بخارى و مسلم ، سنن ترمذى ، نسايى ، ابى داود ، ابن ماجه ، دارمى ، مسند احمد بن حنبل ، موطّأ مالك) با انواع فهرستها و امكان جستجو است .

آدرس : WWW.al-islam.com/hadith/books.asp

آدرس WWW.harf.com نيز به اين پايگاه مربوط است .

پست الكترونيك : E-mail: info@al-islam.com

20 . پايگاه جهان اسلام (اهل سنّت) :WWW.islamworld.net

اخبار جهان اسلام ، اطلاعاتى درباره ديگر پايگاههاى اسلامى ، جنبشهاى اسلامى ، معرفي مراكز اسلامى و كتابفروشيها از جمله امكانات اين پايگاه است .

صحاح ستّه و برخى كتب ديگر مانند الرحيق المختوم ، رياض الصالحين ، چهل حديث قدسى ، و معرفى ديگر كتب اسلامى با زبانهاى مختلف (عربى ، انگليسى ، اسپانيايى ، فرانسوى و آلمانى) از ديگر امكانات اين پايگاه مى‏باشد .

پست الكترونيك : E-mail: ibrahim@alhuda.org

21 . پايگاه انتشارات دار السّلام (اهل سنّت) :WWW.dar-us-salam.com

مقرّ اين پايگاه تجارى در شهر هوستون آمريكا و كار آن فروش كتب و نشريات است . اين پايگاه مشتمل بر كتابهاى قرآنى و حديثى به زبانهاى انگليسى ، عربى ، اسپانيايى و اردو است . كتابهايى مانند چهل حديث نبوى در فضيلت جهاد و مجاهدين ، اربعين نووى در احاديث صحيح نبوى ، الؤلؤ والمرجان ، يكصد و ده حديث قدسى و .. . براى فروش معرفى شده‏اند. مقالاتى پيرامون علوم حديث نيز در اين پايگاه موجود است .

اين پايگاه داراى فهرست پستى (Mailing list) بوده و اشتراكِ آن براى همگان آزاد است .

پست الكترونيك : E-mail:Darussalam@email.com

همچنين :sales@dar-us-salam.com

22 . پايگاه مسلم اُرگ (اهل سنّت) :WWW.moslem.org

اين پايگاه به زبان انگليسى است . از جمله گزينه‏هاى اين پايگاه عبارت است از : اسلام چيست؟ ، قرآن ، حديث و اسلام ، حديث ارزش گذارى مجدد ، حديث و سنّت ، قرآن تمام احتياج شما ، حديث و آخرين پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله ، ترجمه انگليسى و فارسى قرآن .

پست الكترونيك : E-mail: sam786@moslem.org



1 . سالنامه حديثى نور از سال 1378 هر سال با محتواى حديثى به منظور آشنايى علاقه‏مندان با فرهنگ و اطلاعات حديثى انتشار مى‏يابد. اين سالنامه به دليل استقبال فراوان، سالانه با شمارگان بيش از چهل هزار منتشر مى‏شود. پيش از اين نيز مجموعه احاديث مرتبط با مناسبتهاى سالنامه پس از استخراج و افزايش بسيار، در مجموعه‏اى با عنوان: آينه يادها: مناسبتهاى شمسى و قمرى در قرآن و حديث انتشار يافته است. 2 . ر. ك: الرعاية في علم الدراية، ص 50؛ توضيح المقال، ص 32؛ مقباس الهداية، ج 1، ص 57.

3 . ر. ك: آشنايى با متون حديث و نهج البلاغه، ص 37 ـ 58؛ مقاله تحقيقى تدوين حديث نوشته مهدوى راد در مجله علوم حديث، ش 2 و 3 و 5 و 6 و 8 و 9.

4 . ر. ك: مقباس الهداية، ج 1، ص 87 ـ 90 و 115 و 125.

5 . ر. ك: الرعاية في علم الدراية، ص 181 ـ 186؛ مقباس الهداية، ج 2، ص 13 ـ 43.

6 . ر. ك: الرعاية في علم الدراية، ص 77.

7 . همان، ص 81 .

8 . ر. ك: الرعاية في علم الدراية، ص 84؛ مقباس الهداية، ج 1، ص 168.

9 . الرعاية في علم الدراية، ص 86؛ مقباس الهداية، ج 1، ص 177.

10 . ر. ك: تدريب الراوى، ج 2، ص 108؛ الرعاية في علم الدراية، ص 129؛ مقباس الهداية، ج 1، ص 231 ـ 232.

11 . ر. ك: مقباس الهداية، ج 1، ص 234 ـ 235.

12 . معجم علوم الحديث النبوى، ص 83 .

13 . ر. ك: نتائج مقباس الهداية، ص 125.

14 . براى اطلاع بيشتر پيرامون ويژگى‏هاى كتب اربعه بنگريد به نهاية الدراية، ص 539 ـ 594؛ دانش دراية الحديث، ص 20 ـ 25؛ آشنايى با متون حديث و نهج البلاغه، ص 85 101.

15 . براى اطلاع بيشتر پيرامون جوامع مذكور بنگريد به نهاية الدراية، ص 595 ـ 609؛ دانش د راية الحديث، ص 26 ـ 30؛ آشنايى با متون حديث و نهج البلاغه، ص 113 ـ 120.

16 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: نهاية الدراية، ص 539 ـ 550؛ آشنايى با متون حديث و نهج البلاغه، ص 85 ـ 88؛ دانش دراية الحديث، ص 20 ـ 21.

17 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: نهاية الدراية، ص 597 ـ 600؛ آشنايى با متون حديث و نهج البلاغه، ص 117 ـ 120؛ دانش دراية الحديث، ص 26 ـ 27.

18 . براى اطلاع بيشتر پيرامون كتاب‏هاى مذكور بنگريد به دانش رجال از ديدگاه اهل سنت، ص 191 ـ 220.

19 . ر. ك: لؤلؤة البحرين، ص 96 ـ 103 (ش 38).

20 . ر. ك: الذريعة، ج 15، ص 22.

21 . گفتنى است كه ترتيب صحيفه سجاديه منسوب به خود امام سجاد عليه ‏السلام است، نه علماى شعيه.

22 . ر. ك: اهل بيت در قرآن و حديث، ج 1، ص 314 ـ 321 و 322 ـ 325.

23 . ر. ك: اهل بيت در قرآن و حديث، ج 1، ص 320 ـ 322.

24 . براى اطلاع بيشتر درباره نهج البلاغه و كارهاى علمىِ پيرامون آن بنگريد به آشنايى با متون حديث و نهج البلاغه، ص 147 ـ 177.

25 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: الذريعه، ج 15، ص 18 ـ 21؛ زندگانى على بن الحسين عليه ‏السلام ، ص 918 ـ 191.

26 . ر. ك: الرعاية في علم الدراية، ص 53؛ وصول الأخيار، ص 90؛ الرواشح السماوية، ص 40 (الراشحة الاُولى)؛ مقباس الهداية، ج 1، ص 50.

27 .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

28 . براى اطلاع بيشتر پيرامون اصحاب اجماع و اقول علما در باره صحت روايات آنان بنگريد به: توضيح المقال، ص 191؛ مقباس الهداية، ج 2، ص 171 ـ 197؛ كليات في علم الرجال، ص 165 ـ 202.

29 . ر. ك: جامع المقال، ص 2؛ نهاية الدراية، ص 85 .

30 . خصال صدوق، ص 255.

31 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: مقباس الهداية، ج 1، ص 406 ـ 415؛ دانش دراية الحديث، ص 222 ـ 225.

32 . اَخبار علاجيه در مجلد هيجدهم از وسائل الشيعة، باب 9 از ابواب صفات قاضى با رقم‏هاى: 1، 5، 11، 21، 29، 30، 34، 36، 40، 48، نقل شده‏اند.

33 ـ وسايل الشيعه ، ج1، ص 80 ، باب 18 .

34 ـ بحار الانوار ، ج 2 ، ص 256 .

35 . در تفاوت حديث ضعيف با جعلى بنگريد به: الرعاية في علم الدراية، ص 152؛ مقباس الهداىة، ج 1، ص 398 ـ 400.

36 . ر. ك: فوائد الوحيد، ص 34.

. ر. ك: علم الحديث و دراية الحديث، ص 221.

38 . ر. ك: حاوي الأقوال، ج 1، ص 113؛ تكملة الرجال، ج 1، ص 40.

39.

40.

41.

42 . ر. ك: معجم رجال الحديث، ج 12، ص 147 و ج 17، ص 155 ـ 157 و ج 20، ص 175.

43 . ر. ك: أهل البيت في الكتاب والسنة، ص 28 ـ 34.

44 . الأمالى للطوسى، ص 263 (ش 482).

45 . كمال الدين و تمام النعمة، ص 25 ـ 26.

46 . ر. ك: ترتيب الأمالى، ج 4، ص 350 ـ 352.

47 . الأمالى للصدوق، ص 306 (ش 349)؛ معانى الأخبار، ص 371؛ الأمالى للطوسى، ص 895 (ش 1220).

48 . ر. ك: الذريعة، ج 2، ص 305 ـ 306.

49 . ر. ك: نهاية الدراية، ص 175؛ معجم علوم حديث النبوى، ص 211.

50 . احزاب، آيه 56 .

51 . قبل از اختراع صنعت چاپ، تكثير كتاب به شكل امروزى نبوده است. در آن ايّام پس از ن نگارش كتاب توسط مؤلف، علاقه‏مندان به كتاب يا ناسخان، از روى آن بر روى كاغذ ـ اغلب كاغذهاى دست‏ساز ـ استنساخ مى‏كردند. پس از ظهور صنعت چاپ و پديد آمدن كتابهاى چاپى، به اين گونه كتابها نسخه خطى گفته مى‏شود تا از كتاب چاپى متمايز گردد.

52 . اين آمار از فهرستگان نسخه‏ هاى خطى حديث و علوم حديث شيعه اخذ شده است.

53 . ر. ك: اختيار معرفة الرجال، ص 40 ـ 44 (ش 86 ـ 93).

54 . اختيار معرفة الرجال، ص 30 (ش 57).

55 . سنن ابن ماجة، ج 1، ص 52 (ش 147).

56 . سنن الترمذى، ج 5، ص 485 (ش 3797).

57 . اختيار معرفة الرجال، ص 35 (ش 69).

58 . اختيار معرفة الرجال، ص 30 (ش 57) و ص 35 (ش 71).

59 . المعجم الكبير، ج 10، ص 238 (ش 10587)؛ سير أعلام النبلاء، ج 3، ص337.

60 . تاريخ مدينة الدمشق، ج 44، ص 96؛ أنساب الأشراف، ص 347.

61 . براى اطلاع بيشتر از شرح حال وى بنگريد به: اختيار معرفة الرجال، ص 53 ـ 62.

62 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به موسوعة الإمام على بن أبى طالب، ج 1، ص 1 11 ـ 113.

63 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى و اعتبار كتاب منسوب به او بنگريد به معجم رجال الحديث، ج 8 ، ص 216 ـ 227.

64 . ر. ك: رجال النجاشى، ص 323 (ش 882)؛ اختيار معرفة الرجال، ص 161 ـ 169 و ص 402 (ش 438) و ص 185 (ش 325 و 326) و ص 238 (ش 431 و 432)؛ معجم الرجال الحديث، ج 17، ص 247 ـ 255.

65 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: رجال النجاشى، ص 326 (ش 887)؛ الفهرس ت، ص 142 (ش ش 607)؛ معجم الرجال الحديث، ج 14، ص 279 ـ 286 و ج 22، ص 101 ـ 106.

66 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: رجال النجاشى، ص 115 (296)؛ الفهرست، ص 41 ـ 42 (ش 127)؛ اختيار معرفة الرجال، ص 201 ـ 203 و ص 406 (ش 761) و ص 485 (ش 919)؛ معجم رجال الحديث، ج 3، ص 385 ـ 392 و ج 21، ص 135.

67 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: رجال النجاشى، ص 441 (ش 1187)؛ معجم رجال الحديث، ج 20، ص 28 ـ 29 و 74 ـ 84.

68 . ر. ك: اختيار معرفة الرجال، ص 133 (ش 208) و ص 135 (ش 215) و ص 136 ( 7 21 ـ 219).

69 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: رجال النجاشى، ص 175 (ش 463)؛ الفهرست، ص 74 (ش 230)؛ معجم رجال الحديث، ج 7، ص 218 ـ 247.

70 . ر. ك: اختيار معرفة الرجال، ص 502 (ش 962 ـ 963).

71 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: رجال النجاشى، ص 197 (ش 524)؛ الفهرست، ص 83 (ش 6 34)؛ معجم رجال الحديث، ج 9، ص 123 ـ 132.

72 . ر. ك: اختيار معرفة الرجال، ص 483 (ش 910).

73 . ر. ك: رجال النجاشى، ص 447 (ش 1208).

74 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگرد به: الفهرست، ص 181 ـ 182 (ش 789)؛ معجم رجال الحديث، ج 20، ص 198 ـ 218.

75 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: الفهرست، ص 46 ـ 47 (ش 151)؛ اختيار م عرفة الرجال، ص 556 (ش 1050)؛ معجم رجال الحديث، ج 5، ص 89 ـ 94.

76 . الكافى، ج 1، كتاب الحجة، باب فى تسمية من رآه عليه ‏السلام ، الحديث 1.

77 . الغيبة، ص 361 (ش 323). 78 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: خلاصة الأقوال، ص 250 ـ 251 (856)؛ معجم رجال الحديث، ج 16، ص 274 ـ 277. 79 . الغيبة، ص 71 (ش 75).

80 . اختيار معرفة الرجال، ص 588 (ش 1100).

81 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: اختيار معرفة الرجال، ص 556 (1050)؛ رجال النجاشى، ص 75 (ش 180)؛ الفهرست، ص 19 (ش 53)؛ معجم رجال الحديث، ج2، ص 231 ـ 244.

82 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: رجال النجاشى، ص 76 (ش 182)؛ الفهرست، ص 20 ـ 22 (ش 55)؛ خلاصة الأقوال، ص 63 (ش 72)؛ معجم رجال الحديث، ج 2، ص 226 و 229 ـ 230 و 261 ـ 267.

83 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: رجال النجاشى، ص 260 (ش 680)؛ الفهرست، ص 89 (ش 370)؛ معجم رجال الحديث، ج 11، ص 193 ـ 195.

84 . الفهرست لابن النديم، ص 369.

85 . براى اطلاع بيشتر از احوال آن دو بنگريد به: رجال النجاشى، ص 58 ـ 60 (ش 136 ـ 137)؛ الفهرست، ص 58 (ش 220)؛ معجم رجال الحديث، ج 4، ص 342 ـ 348 و ج 5، ص 243 ـ 248.

86 . الأمالى للصدوق، ص 419 (ش 557).

87.

88 . ثواب الأعمال، ص 99.

89 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: رجال النجاشى، 247 ـ 248 (ش 653)؛ الفهرست، ص 121 (ش 537)؛ خلاصة الأقوال، ص 226 (ش 755)؛ معجم رجال الحديث، ج 10، ص 46 ـ 51.

90 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: رجال النجاشى، ص 377 ـ 378 (ش 1026)؛ الفهرست، ص 135 0ش 591)؛ خلاصة الأقوال، ص 245 ـ 246 (ش 835)؛ معجم رجال الحديث، ج 18، ص 50 ـ 55؛ لؤلؤة البحرين، ص 386 ـ 394 (ش 123).

91 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: رجال النجاشى، ص 389 ـ 392 (ش 1049)؛ الفهرست، ص 156 ـ 157 (ش 695(؛ معجم رجال الحديث، ج 16، ص 316 ـ 326.

92 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: رجال النجاشى، ص 403 (ش 1068)؛ الفهرست، ص 159 ـ 161 (ش 699)؛ لؤلؤ البحرين، 293 ـ 304 (ش 102)؛ معجم رجال الحديث، ج 15، ص 243 ـ 247.

93 . ر. ك: أمل الآمل، ج 2، ص 17 (ش 36).

94 . ر. ك: وسائل الشعية، ج 20، ص 41.

95 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: معالم العلماء، ص 25 (ش 125)؛ لؤلؤة البحرين، ص 341 ـ 343 (ش 114).

96 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: أمل الآمل، ج 1، ص 141 (ش 154)؛ لؤلؤة البحرين، ص 76 ـ 80 (ش 28)؛ معجم رجال الحديث، ج 15، ص 232 ـ 242.

97 . أمل الآمل، ج 1، ص 57.

98.

99 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: أمل الآمل، ج 1، ص 57 ـ 63 (ش 45)؛ نقد الرجال، ص 90 (ش 58)؛ لؤلؤة البحرين، ص 45 ـ 50 (ش 12)؛ معجم رجال الحديث، ج 4، ص 336 ـ 339.

100 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: أمل الآمل، ج 2، ص 305 ـ 306 (ش 925)؛ روضات الجنات، ج 6، ص 79 ـ 103 (ش 565)؛ لؤلؤة البحرين، ص 121 ـ 131 (ش 46).

101 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: لؤلؤة البحرين، ص 55 ـ 59 (ش 16)؛ أمل الآمل، ج 2، ص 248؛ ريحانة الأدب، ج 5، ص 191.

102 . براى اطلاع بيشتر از احوال وى بنگريد به: أمل الآمل، ج 2، ص 217 (ش 652)؛ فهرست أسماء علماء الشيعة و مصنفيهم، ص 143 ـ 144 (ش 334)؛ معجم رجال الحديث، ج 13، ص 319؛ لمعة النور والضياء فى ترجمة السيد أبى الرضا.

103 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: نهاية الدراية، ص 539 ـ 549؛ آشنايى با متون حديث و نهج البلاغه، ص 85 ـ 92؛ علم الحديث و دراية الحديث، ص 75 ـ 77؛ دانش دراية الحديث، ص 20 ـ 22.

104 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: نهاية الدراية، ص 550 ـ 578؛ علم الحديث و دراية الحديث، ص 77 ـ 78؛ آشنايى با متون حديث و نهج البلاغه، ص 92 ـ 99؛ دانش دراية الحديث، ص 22 ـ 24.

105 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: نهاية الدراية، ص 579 ـ 586؛ آشنايى با متون حديث و نهج البلاغه، 99 ـ 101؛ علم الحديث و دراية الحديث، ص 78 ـ 80؛ دانش دراية الحديث، ص 24 ـ 25.

106 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: نهاية الدراية، ص 579 ـ 588؛ آشنايى با متون حديث و نهج البلاغه، 101 ـ 103؛ علم الحديث و دراية الحديث، ص 79 ـ 80؛ دانش دراية الحديث، ص 25.

107 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: نهاية الدراية، ص 595 ـ 596؛ علم الحديث و دراية الحديث، ص 86 ـ 89؛ آشنايى با متون حديث و نهج البلاغه، ص 115 ـ 117؛ دانش دراية الحديث، ص 28 ـ 30.

108 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: نهاية الدراية، ص 600 ـ 607؛ علم الحديث و دراية الحديث، ص 84 ـ 86؛ دانش دراية الحديث، ص 30 ـ 31؛ آشنايى با متون حديث و نهج البلاغه، ص 113 ـ 115.

109 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: نهاية الدراية، ص 596؛ علم الحديث و دراية الحديث، ص 89؛ آشنايى با متون حديث و نهج البلاغه، ص 122.

110 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: نهاية الدراية، ص 597 ـ 600؛ علم الحديث و دراية الحديث، ص 89 ـ 92؛ آشنايى با متون حديث و نهج البلاغه، ص 117 ـ 121؛ دانش دراية الحديث، ص 26 ـ 27.

111 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: جامع احاديث الشيعة، ج 1 (مقدمه مؤلف)؛ دانش دراية الحديث، ص 32.

112 . براى اطلاع بيشتر بنگريد به: دراسة فى موسوعة الغدير، ص 21 ـ 32؛ الغدير، (ترجمه محمد تقى واحدى)، ج 1، مقدمه مترجم.

113 . براى اطلاع بيشتر از ويژگيهاى كتاب و ترجمه آن بنگريد به مقدمه ترجمه الحياة، ص 27 ـ 36.

114 . براى اطلاع بيشتر از ويژگيهاى كتاب بنگريد به مقدمه چاپ اول و دوم كتاب به سال 1416 ه ق.

115 . تحف العقول؛ ص 49.

116 . كافى، ج 5، ص 329.

117 . بحارالأنوار، ج 79، ص 148.

118 . روضة الواعظين، ص 456.

119 . جامع‏الصغير، ج 1، ص 623.

120 . نهج‏الفصاحة، ص254.

121 . روضة الواعظين، ص 11.

122 . روضة الواعظين، ص 454.

123 . المستدرك، ج 3، ص 343.

124 . غررالحكم و دررالكلم، ح5602.

125 . نهج البلاغه، نامه 31.

126 . نهج‏البلاغة؛ حكمت 399.

127 . نوادر راوندى، ص 99.

128 . نهج‏البلاغة، حكمت 148.

129 . نهج‏البلاغة، حكمت 153.

130 . كافى، ج2، ص 610.

131 . نهج‏البلاغة: نامه 31.

132 . كافى، جلد2، ص 234.

133 . كافى، ج 2، ص 169.

134 . كافى، ج 2، ص 250.

 135 . اين بيت به مولوى نسبت داده شده است و از ابيات معروف در زبان فارسى است امّا ضبط صحيح آن چنين است:

 آب جيحون را اگر نتوان كشيد

 هم ز قدر تشنگى نتوان بريد.

136 . عوالي اللآلى ، ج 4، ص 58.

137 . غرر الحكم ودرر الكلم ، ح 7636.

138 . بحارالأنوار ، ج 74 ، ص 82 .

139 . تحف العقول ، ص 88 .

<>140 . بيگانه اگر وفا كند خويش من است

 

141 . بحارالأنوار ، ج 71، ص 195 .

 گر خويش جفا كند بدانديش من است (بابا افضل)

142 . غررالحكم ودرر الكلم ، ح 1160 .

143 . نهج البلاغه ، حكمت 386 .

144 . غررالحكم ودرر الكلم ، ج 2422 .

 145 . احتمالاً برداشت يا تصحيفى از اين بيت مولوى است:

 چونك با كودك سر و كارم فتاد

 هم زبان كودكان بايد گشاد

146 . كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 482 .

147 . الخصال ، ص 169 .

148 . كشف الخفاء ونزيل الألباس ، ج 1 ، ص 296 .

149 . عيون الحكم والمواعظ ، ح 339 .

150 . الكافى : ج 2 ، ص 241 .

151 . الكافى ، ج 8، ص 24 .

152 . غررالحكم ودررالكلم ، ح 7461 .

153 . غررالحكم ودرر الكلم ، ح 2461 .

154 . بحارالأنوار ، ج 1، ص 97 .

155 . وسائل الشيعه ، ج 12، ص 32 .

156 . عيون الحكم والمواعظ، ح 897 .

157 . تهذيب الأحكام ، ج 2 ، ص 15.

158 . نهج البلاغه ، حكمت 34 .

 159 . سعدى. 160 . نهج البلاغه ، حكمت 224 .

<>161 . به پاى شمع شنيدم ز قيچى پولاد

 

162 . نهج البلاغه ، حكمت 381 .

 زبان سرخ سر سبز مى‏دهد بر باد. (دهلوى)

<>163 . رهرو آن نيست كه گه تند و گهى خسته رود

 

164 . نهج البلاغه ، حكمت 278 .

 رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود. (سعدى)

165 . شرح نهج البلاغه ، ج 19، ص 47 .

<>166 . كار سره و نيكو بدرنگ بر آيد

 

167 . عيون الحكم والمواعظ ، ح 8466 .

 هرگز به نكويى نرسد مرد سبكسار. (فرخى سيستانى)

<>168 . منشين ترش از گردش ايام كه صبر

 

169 . غررالحكم ودررالكلم ، ح 9797 .

 تلخ است وليكن بر شيرين دارد. (سعدى)

170 . عيون الحكم والمواعظ ، ح 2785 .

171 . الكافى ، ج 2، ص 451 .

172 . نهج البلاغه ، نامه 75 .

173 . نهج البلاغه ، حكمت 71 .

174 . نهج البلاغه ، حكمت 63 .

175 . احتمالاً برداشت يا تصحيفى است از اين بيت سعدى:

 كريمان را به دست اندر درم نيست

 خداوندان نعمت را كرم نيست.

176 . عيون الحكم والمواعظ ، ح 1228 .

بازگشت