خاورشناسى و حديث - صفحه 132

انسانى داشته است ـ مطالعات خاورشناسان درباره پيامبر اسلام نيز به گونه اى ديگر رقم مى خورد. اهتمام به جنبه هاى اجتماعى زندگى پيامبر و يا بررسى تأثير اوضاع اقتصادى و شهرنشينى بر زندگانى پيامبر چنان كه در مطالعات لامنس، كايتانى و ديگران ديده مى شود، متأثر از نوع نگاه اين برهه است. ۱
غرض از ذكر اين نمونه اين بود كه نشان داده شود بررسى جريان ها و مكتب هاى فكرى خاورشناسى در هر مسأله و نيز حديث، بسى اهمّيت دارد و در شكل دهى نگاه پژوهشگران مسلمان، تأثيرگذار است.
با توجّه به اين توضيح، به نظر مى رسد بتوان جريان هاى خاورشناسى حديثى را كه تاكنون در غرب شكل گرفته چنين ترسيم كرد:
1. آشنايى اوليه و غير علمى با حديث از قرن هفدهم ميلادى،
2. پژوهش هاى آكادميك و نقادانه درباره حديث از قرن نوزدهم،
3. نگاه نقادانه خاورشناسان به پژوهش هاى پيشين خاورشناسان از نيمه دوم قرن بيستم.
تفصيل اين اجمال چنين است:

1 ـ 5 ـ 4. آشنايى اوليه و غيرعلمى با حديث

مرحله نخست مطالعات خاورشناسى درباره حديث چنان كه در لا به لاى مباحث گذشته نيز بدان اشاره شد از طريق مطالعه زندگى پيامبر اسلام است. مى توان گفت خاورشناسان در اين برهه به هنگام مطالعه زندگى و شخصيت پيامبر بدين نكته نيز توجّه كردند كه چرا مسلمانان گفتار و كردار پيامبر را حفظ و نگهدارى مى كنند. از آن پس به مرور زمان، اهتمام و توجّه آنان بيشتر گشت چنان كه در آغاز اين فصل گذشت نخستين بار هربلو در نيمه قرن هفدهم در كتابنامه شرق در ذيل مدخل حديث به اظهارنظر درباره حديث پرداخت و آن را به داستان و قصه تعريف كرد و برايش ريشه هاى تلمودى برشمرد. ۲

2 ـ 5 ـ 4. پژوهش هاى آكادميك و نقادانه درباره حديث

اين پژوهش ها كه در قرن نوزدهم شكل مى گيرد و تاكنون نيز ادامه دارد، دو شخصيت برجسته غربى آن را هدايت و رهبرى كرده اند: گلدزيهر و شاخت. اين دو با وجود اين كه از منابع گسترده اى در حوزه مطالعات اسلامى بهره بردند و آشنايى آنها با آثار اسلامى بسيار وسيع بود، لكن شكاكيت افراطى در زمينه حديث داشته و آن را ترويج كردند. و با اين كه نزديك به يك قرن از فوت گلدزيهر و نيم قرن از مرگ شاخت مى گذرد، هنوز پژوهشگران غربى متأثر از آراى اين دو هستند.

1.تطور الاستشراق في دراسة التراث العربى، ص۸۲ ـ ۱۰۸.

2.مجلة مركز بحوث السنة والسيرة، ش۸ ، ص۷۰.

صفحه از 134