روش نجاشى در نقد رجال - صفحه 67

رجالى نجاشى درباره تضعيف مؤلفان شبيه و نزديك به اظهارات ابن غضايرى است؛ از جمله آراى او ذيل شماره هاى «1140، 1112، 942، 901، 900، 698 ، 593 ، 435، 276، 192، 182، 159، 138، 1255 و ...».
مطالب مذكور به اين معنا نيست كه آراى نجاشى همواره با آراى ابن غضايرى انطباق كامل دارد، بلكه گاه آراى آن دو با هم تفاوت دارد كه بعضى اوقات قابل جمع است ۱ و گاه قابل جمع نيست. ۲ در اين باره بايد گفت كه نجاشى مانند ابن غضايرى از صاحب نظران بزرگ شيعه در علم رجال بوده و دليلى نداشته است كه همچون مقلّدى صرف، به نقل همه اقوال ابن غضايرى بپردازد. او هم مانند درس و استادش ابن غضايرى، ۳ شخصيتى بسيار معتبر بوده و طبيعى است در كتاب خود، نتيجه پژوهش ها و مطالعات خود را درباره رجال و راويان بيان دارد؛ البته همان گونه كه اشاره شد، هرجا هم لازم دانسته، به رأى و سخن ابن غضايرى توجه كرده و يا بدان استناد جسته است، ۴

4 ـ 3. الفاظ توثيق نزد نجاشى

نجاشى بسيارى از صاحبان اصول و تصانيف را توثيق كرده است. او گاه از صيغه هاى مبالغه، مانند «اوثق الناس» ۵ يا تعابيرى كه معناى مبالغه در آنها نهفته است؛ مانند «من ثقات اصحابنا»، ۶ «من وجوه اصحابنا» ۷ و «من جلّة اصحابنا» (از بزرگان شيعه) ۸
در مدح و توثيق مؤلفان استفاده كرده است. همچنين گاه، مؤلفان را با تك واژه «ثقة» ۹ توثيق نموده و گاه آنان را با تكرار لفظى «ثقة ثقة» ۱۰ و معنوى «ثقة عين»، ۱۱ «ثقة ثبت» ۱۲ اكيدا توثيق نموده است. گاه نيز اصطلاحات مراتب پايينى تعديل را نظير: «لابأس به»، ۱۳ «صدوق» ۱۴ و «مأمون» ۱۵ استعمال نموده است. ۱۶

1.همان، ش۲۰، ص۱۸، ش۴۹، ص۲۶، ش۱۹۹، ص۸۳.

2.همان، ش۳۳۲، ص۱۲۸، ش۴۸۸، ص۱۸۴، ش۵۶۰ ، ص۲۱۵، ش۹۱۵، ص۳۴۱، ش۱۱۸۸، ص۴۴۱، ش۱۲۱۷، ص۴۵۱.

3.همان، ص۳۲۵،۲۶۹،۲۵۸،۸۳.

4.«جستارى در باب نسبت كتاب الضعفاء به ابن غضايرى»، ص۳۱.

5.رجال النجاشى، ش۶۶۳، ص۲۵۲، ش۸۸۲، ص۳۲۳.

6.. همان، ش۲۱۶، ص۸۸ ، ش۳۱۸، ص۱۲۴، ش۱۱۵۰، ص۴۲۸ و...

7.همان، ش۵۰ ، ص۲۷، ش۱۰۳، ص۴۹، ش۵۷۰ ، ص۲۱۸ و...

8.همان، ش۱۵۷، ص۶۶ ، ش۱۱۰۱، ص۴۱۳.

9.همان، ش۱۰، ص۱۴، ش۱۳، ص۱۵، ش۳۶، ص۲۳ و...

10.همان، ش۳۱، ص۲۲، ش۸۸ ، ص۴۴، ش۲۲۴، ص۹۰ و...

11.همان، ش۵۲۰ ، ص۱۹۵، ش۵۳۸، ص۲۰۲، ش۵۵۹، ص۲۱۵ و...

12.همان، ش۸۱ ، ص۴۰، ش۸۸ ، ص۴۴ و...

13.همان، ش۴۰۱، ص۱۵۳، ش۴۹۳، ص۱۸۶، ش۷۲۶، ص۲۷۶ و...

14.همان، ش۳۷۰، ص۱۴۲، ش۴۳۷، ص۱۶۵، ش۴۷۳، ص۱۸۰ و...

15.همان، ش۶۷۷ ، ص۲۵۹.

16.بى شك، حال راويان احاديث از جهت ميزان وثاقت و ضبط و يا ضعف و عدم ضبط در آنان يكسان نيست. از اين رو، محدّثان و اهل علم (به ويژه علماى اهل سنت) به رتبه بندى الفاظى كه علماى جرح و تعديل در وصف راويان به كار برده اند، همت گماشته اند؛ از جمله كامل ترين مراتب جرح و تعديل مراتب سخاوى (م۹۰۲ ق) صاحب كتاب فتح المغيث است كه در شش مرتبه تنظيم گرديده است. مراتب تعديل نزد نامبرده چنين است: مرتبه اول، الفاظى كه بر مبالغه در توصيف راوى به عدالت و صدق و ضبط دلالت دارند و به صيغه أفعل و دالّ بر تفضيل اند؛ مانند «اوثق الناس». مرتبه دوم، الفاظى كه مانند الفاظ رتبه اول، بر مبالغه در توصيف راوى به اين صفات دلالت دارند، ليكن مبالغه آنها خفيف تر است؛ مانند «من ثقات أصحابنا» .مرتبه سوم، الفاظى كه بر توثيق راوى دلالت دارند و تكرار شده اند؛ چه اين تكرار، لفظى باشد، مانند «ثقة ثقة» و چه معنوى، مانند «ثقة عين». مرتبه چهارم، انفراد الفاظى است كه بر توثيق راوى دلالت دارند؛ مانند «ثقة». مرتبه پنجم، توصيف به الفاظى چون «لابأس به»، «صدوق»، «مأمون» و ... است. مرتبه ششم، الفاظى است كه تقريبا نزديك به الفاظ جرح اند و پست ترين مرتبه از مراتب تعديل به شمار مى آيند؛ مانند «حسن الحديث» (دانش رجال از ديدگاه اهل سنت، ص۱۴۹ ـ ۱۵۲).

صفحه از 78