451
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2

دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2
450

مسافرت به قزوين

سپس، پدرم ـ طاب ثراه ـ ، امر كرد براى تحصيل علوم شرعى، به قزوين بروم. در آنجا به حلقه درس عالم عامل، فاضل كامل، حاج ملاّ آقا خوئينى قدس سره ۱ وارد شدم و بهره زيادى بردم.
او بر تدريس رياض مسلط و داراى بيان نيكو و در علم رجال و درايه و... ماهر و بسيار شوح و خوش مجلس بود.
تمامى جلد اوّل رياض را نزد او خواندم ـ حشره اللّه مع ائمة المعصومين و رضى اللّه عنه و أرضاه ـ .
همزمان با آموختن رياض، به فراگيرى فرائد الاصول، نزد جناب مستطاب، ماهر در علم اصول، حاج شيخ حسين اَلَموتى قزوينى، پرداختم. همچنين در محضر درس جناب مستطاب، عالمِ عاملِ كامل، آخوند ملاّ على اكبر جلوخانى، حاضر شدم. ايشان قدس سرهنرمخو و متواضع و بر طلاب و فضلا مهربان و فريادرس بود.
مسافرتم به قزوين، تقريبا در 21 سالگى بود و دو سال طول كشيد. در اين مدّت در نهايت فقر و تنگدستى و كمبود اسباب و كتاب، جهت تحصيل، بودم؛ امّا بر اين اوضاع صبر كردم و به خداوند، به واسطه لطف و كرم و فضل و نعمت و احسانش، اميد داشتم تا شامل اين آيه باشم:
«ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لاَ يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لاَ نَصَبٌ وَ لاَ مَخْمَصَةٌ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَ لاَ يَطَـؤونَ مَوْطِئًا يَغِيظ
الْكُفَّارَ وَ لاَ يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلاً [إِلاَّ كُتِبَ لَهُم بِهِ ى عَمَلٌ صَــالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ]»؛

... چرا كه هيچ تشنگى و رنج و گرسنگى در راه خدا به آنان نمى رسد و در هيچ مكانى كه كافران را به خشم مى آورد قدم نمى گذارند و از دشمنى غنيمتى به دست نمى آورند مگر اينكه به سبب آن، عمل صالحى براى آنان [در كارنامه شان] نوشته مى شود؛ زيرا، خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمى كند.۲
[دو سال از تحصيلم در قزوين گذشته بود كه] پدرم قدس سره پنج تومان برايم فرستاد و امر كرد براى تحصيل به تهران بروم؛ حركت كردم و به تهران رسيدم و به مدرسه شيخ عبدالحسين قدس سره وارد شدم.
فرداى آن روز به خدمت افضل علماى تهران، جناب مستطاب، نيكوبيان و پسنديده خلق، محقّقِ مُدَقِّقِ خُبره، علاّمه حاج ميرزا حسن آشتيانى ـ قدس اللّه نفسه الزكية ـ ، مشرف شدم.
اين حضور، مصادف با تدريس مساله «لا ضرر» ـ از كتاب فرائد الاصول ـ از سوى ايشان بود. هنگامى كه خوب نگريستم، او را سرزمنى پر نعمت و كشورى پهناور ديدم. به گُمانم اگر مرحوم شيخ مرتضى انصارى قدس سره زنده بود، نمى توانست بيانى بهتر و كامل تر و تقريرى مناسب تر از ايشان ارائه كند. فضلاى حاضر در جلسه، مرا در اين نظر، تصديق مى كنند. دليل گفتارم، بيانها و تقريرهاى ايشان در حاشيه بزرگشان برفرائد است.
نامبرده بر طاعات و عبادات مواظب بود و در تمام عمر بر خواندن نماز شب و زيارت عاشورا مراقب بود و زيارت جامعه كبيره را در هر شب قرائت مى كرد. او در نشر علوم و تأليف كتابها و جواب استفتائات كوشا بود.
او را كتابهايى است كه از آنهاست:
1 ـ حاشيه اى مفصل بر فرائد الاصول به نام بحرالفوائد في شرح الفرائد؛ در اين حاشيه، او در توضيح و دقت و تنبيه و تحقيق، به نهايت رسيده است، آن كه طالب است بسم اللّه ؛ بلكه گويم: آنچه در اين كتاب است قطره اى از درياى دانش او و جزئى از ثمرات مطالب و اندوخته هاى علمى وى است.
2 ـ رسالة ازاحة الشكوك في لباس المشكوك.
3 ـ رسالة نفى العسر و الحرج.
البته ايشان تأليفات زياد ديگرى نيز دارند مانند: تقرير مطالب فقهى استاد بزرگوارش، شيخ [مرتضى انصارى] و نوشته هايى كه شامل دقتها و تحقيقهايى است كه ويژه اوست؛ امّا تاكنون منتشر نشده اند.
مدت پانزده سال يا بيشتر از درس فقه و اصول ايشان استفاده كردم.
در اين مدت، همچنين ع نزديك هشت سال در مجلس درس جناب مستطاب، محيط بر علم معقول، آقا ميرزا ابوالحسن معروف به جلوه، در مدرسه دارالشفاء[تهران]، حاضر شدم و شوارق و شرح فصوص و نصف بيشتر اسفار و تمامى طبيعيات شفا و قسمتى از الهيات آن را خواندم.
گاهى ناصرالدين شاه، در اين مدرسه، به زيارت او، مى آمد.
براى آموختن علوم حساب، نجوم، هيئت، هندسه و... به نزد ميرزا جهان بخش ۳ و آقا ميرزا حسين سبزوارى رحمه الله ۴ ، رفتم.
و مدتى، براى تحصيل علوم شرعى، خدمات مرحوم مغفور، فايق بر همانندانش، آقاميرزا عبدالرحيم نهاوندى، طاب ثراه، زانوى شاگردى بر زمين زدم.

1.حاج ملاّ آقا خوئينى، نامش احمد و فرزند مصطفى است. در سال ۱۲۴۷ق به دنيا آمد. مقدمات را در خوئين خواند و براى ادامه تحصيل به قزوين، اصفهان و عراق رفت. پس از اخذ درجه اجتهاد به قزوين بازگشت و رياست امور شرعى آن خطه را عهده دار گشت. بيانش نيكو و فهمش دقيق بود. وى در سال ۱۳۰۷ق وفات كرد. تأليفاتى از او به يادگار مانده كه از جمله آنهاست: ارجوزه اى در ديات؛ حاشيه اى بر تفسير صافى تا آخر سوره بقره؛ مرآت المراد، در رجال؛ ... (مكارم الآثار، ج ۴، ص ۱۲۹۶).

2.سوره توبه، آيه ۱۲۰، ترجمه محمّد مهدى فولادوند.

3.ميرزا جواد جهان بخش منجم نهاوندى، در سال ۱۲۷۶ق به دنيا آمد و در سال ۱۳۳۳ق فوت كرد. او در جميع فنون و علوم اسلامى ماهر و در هيئت و رياضيات شهرتى داشته است. تا چندين سال استخراج تقويم مى نمود و با مُهر: «منجم باشى طهران» چاپ مى كرد. (مكارم الآثار، ج ۶، ص ۲۱۱۳).

4.حاج ميرزا حسين سبزوارى فرزند ميرزا حسن علوى، در سال ۱۲۶۸ق متولد گرديد. در هفده سالگى با اجازه مرحوم حاج ملاّهادى سبزوارى ـ رضوان اللّه عليه ـ ، به مجلس درس آن حكيم الهى حاضر شد. آن گاه به عتبات رفت و علوم شرعى را نزد فاضل اردكانى و ميرزاى شيرازى خواند. چند ماهى بعد از وفات مرحوم جلوه، در مدرسه سپهسالار تهران رياضى و حكمت تدريس نمود. سپس به سبزوار بازگشت و در آنجا مرجعيت و رياستى تمام به هم رسانيد. وى در ۲۳ شوال ۱۲۵۲ق وفات كرد.(مكارم الآثار، ج ۶، ص ۱۸۹۶).

  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 148215
صفحه از 845
پرینت  ارسال به