مهاجرت به تهران
در سال 1288ق در عهد سلطنت ناصرالدين شاه قاجار، قحطى و خشكسالى شديدى در بسيارى از نواحى ايران پديد آمد كه اصفهان نيز از آن بى نصيب نماند. در اين سال آقا محمدرضا، تمام دارايى خود را فروخت و صرف نيازمندان كرد. ۱
وى تا سال 1294ق در اصفهان ماند و در اين سال راهى تهران شد. ۲ علّت مهاجرت او را برخى، شكايت و تظلم خواهى از حكام اصفهان كه دست به ظلم و ستم گشوده بودند، دانسته اند. ۳
استاد صدوقى سها از آقامرتضى مدرسى و او از آقا شيخ عبدالحسين رشتى نقل كرده است:
قمشه اى در سفر طهران به مدرسه صدر شد و محصلى كه انموذج همى خواند سؤالى از او كرد و چون جواب شنيد به نزد طلاب شد و گفت: آخوند آمده است كه انموذج خوب مى داند! و استاد آنان بيامد و فضل وى دريافت و گفت كه شما را حاصلى از وى نتواند بود و به هر تقدير كه بود، نگه داشتند او را. ۴
حوزه فكرى تهران كه با ورود ملاّ عبداللّه مدرس زنوزى (م 1257ق) پايه گذارى شده بود، به وسيله فرزندش آقاعلى حكيم زنوزى (م 1307ق) نزج گرفت و با حضور آقا ميرزا ابوالحسن جلوه در سال 1273ق جانى تازه گرفت.
مدرس زنوزى در مدرسه ميراز محمدخان سپهسالار، بيشتر كتب ملا صدرا و بعضى آثار عرفانى مثل مفتاح الغيب قونوى را تدريس مى كرد و حكيم جلوه با آنكه مشرب صدرايى داشت، معمولاً آثار بوعلى را مى گفت.
آقا محمدرضا، در اوج اين اقتدار و اشتهار به حوزه تهران آمد و در مدرسه صدر ۵ ساكن شد و شروع به تدريس كرد. او بيشتر در حكمت متعاليه صدرايى تخصص داشت ولى حكمت مشاء را هم كه مجال ميرزاى جلوه بود، درس گفت. معروف است با به ميدان آمدن قمشه اى «جلوه از جلوه افتاد». ۶
استاد آشتيانى ـ دامت بركاته ـ درباره اين جريان فرموده اند:
اين مسلم است و اساتيد ما خود ناظر اين جريان بودند، كه جلوه خواست با مرحوم آقا محمدرضا، در علميات معارضه نمايد. آقا محمدرضا، شروع به تدريس فلسفه مشاء ـ فن تخصصى مرحوم جلوه ـ نمود، و از عهده برآمد و طلاب فاضل آن زمان او را در اين فلسفه، از حيث وسعت اطلاع و كثرت تحقيق وجودت فهم، بر جلوه ترجيح دارند. ولى آقا ميرزا ابوالحسن شروع به تدريس شرح فصوص و مفتاح الغيب كرد و در همان صفحه اول اين كتب توقف نمود!. ۷
در هر حال حوزه تهران با حضور آقا محمدرضا، پرآوازه ترين شاگرد آقا رضى لاريجانى، در تصوّف و عرفان به كمال رسيد و ده سال با اقتدار كامل ادامه يافت.
مرحوم محمود حسينى ساوجى از شاگردان حكيم قمشه اى نوشته است:
خداوند رحمت فرمايد آقامحمد رضا اصفهانى قمشه اى را كه در عصر ناصرالدين شاه، فتح باب تدريس عرفانيات و تصوّف از او شد... شرح فصوص الحكم و كتاب تمهيد را قبل از ورودشان به دارالخلافه، كسى نمى دانست چه رنگ است. ۸
استاد سيد جلال الدين آشتيانى نسبت به تسلط حكيم قمشه اى، در تدريس آورده است:
مرحوم استاد بزرگوار آقا ميرزا احمد آشتيانى از شاگرد او آقاميرزا هاشم نقل مى فرمود
كه هرگاه حال او مساعد بود، آنچنان ماهرانه فصول الحكم و مفتاح الغيب را تقرير مى نمود كه ما از سعه احاطه و قدرت فكر و قوه تقرير او مبهوت مى شديم و چنان عالى كتب علمى را تدريس مى كرد كه ما از گفته شارحان كتاب فصوص و مفتاح، بى نياز مى شديم. ۹
1.طرائق الحقايق، نايب الصدر شيرازى، معصوم على، ج ۳، ص ۲۳۷.
2.سايه نور، سال شمار زندگى حكيم صهبا، ص ۶۱؛ تاريخ حكما و عرفا، ص ۲۶۵.
3.تاريخ حكما و عرفا، ص ۲۶۵.
4.همان.
5.اين مدرسه از ابنيه ميرزا شفيع صدر اعظم بود كه از ۱۲۱۵ تا ۱۲۳۴ق در زمان فتحعلى شاه، صدر اعظم ايران بود و به همين جهت به مدرسه صدر معروف گرديد. ر.ك: شرح حال رجال ايران، بامداد، مهدى، ص ۲۳۵ .
6.خدمات متقابل اسلام و ايران، مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۵۲۹.
7.شواهد الربوبيه، آشتيانى، سيد جلال الدين، ص ۶۸.
8.تاريخ حكما و عرفا، ص ۳۰۵.
9.سايه نور، مقاله «ختم ولايت در انديشه ابن عربى» آشتيانى، سيد جلال الدين، پى نوشتها، ص ۱۲۰.