سيرت عملى
حكيم قمشه اى از عالمانى بود كه عمرى را به پاكى و طهارت طى كرد. متخلّق به اخلاق الهى و محلّى به حُلل روحانى بود و از مسير صواب و صدق خارج نشد و به تهافت و تناقض بعضى متصوفه مبتل نشد. استاد جلال الدين آشتيانى درباره طريق سلوكى او آورده است:
برخى از اساتيد نقل مى نمودند، مرحوم آقا محمدرضا قمشه اى هم معتقد به سلوك به
طريق ملا صدرا و مير فندرسكى و آقا محمد بيدآبادى و جماعت ديگر از متشرعين بود، لذا او و استاد او، عارف بى نظير آقا سيد رضى لاريجانى، هرگز خود را در معرض قطبيت و مريد بازى قرار نمى دادند كه مردم عوام را به تلّه اندازند، با گردو و دستمال و نبات مردم نادان بيچاره را به فقر مشرف سازند، و از اين قبيل كارها، سخت تحاشى و پروا داشتند... عرفان و تصوّف به معناى ئواقعى پدپد آورنده يك عدالت اجتماعى وجود آورنده يك دنياى با صفا و صميميت دور از كشمكشهاى مادى است، در صورت يكه منشأ دنيادارى و عوام فريبى و نيرنگ نشود... همين آلودگيها كه از مدعيان طاهر شد تيشه به ريشه عرفان زد. ۱
آقا محمدرضا قمشه اى با حاج ملا هادى سبزوارى معاصر بود، ليكن رونق حوزه علميه حكيم سبزوارى بيشتر از محفل بحث عارف قمشه اى بود. از آقا محمدرضا علت را پرسيدند، در جواب با نهايت تواضع، فروتنى و انصاف فرمود:
چون زهد و ورع حاجى بر مقام علمى او غلبه دارد، مردم بيشتر به حوزه علميه او در سبزوار مى شتابند. ۲
حاج ميرزا ابوالفضل تهرانى صاحب شفاء الصدور في شرح زيارة العاشور و شاگرد برجسته حكيم صهبا، استاد را با كلماتى اديبانه ستوده است كه متن آن را مى آوريم:
كان هذا الشيخ سليم الجنبه، مأمون الناحية، حسن السمت، صحيح العقيدة، قوى الايمان، صادق اللهجة، لطيف العشرة، طريف الطبع، خفيف الروح، سهل الخليفة، ليّن العريكة، حديد الخاطر، سريع الذهن، مستيم الطريقة، جَيّد الفهم، مصيب النظر و كان محققا بارعا حكيما عارفا متألّما لم يكن في عصرنا مثله، قراء على الاسانيد و اخذ عنهم و كان شديد التسليم لاخبار اهل البيت عليهم السلام كثير الاقتصار على ظواهرها ۳ و كان يعظّم الفقهاء و يحبّهم و يأخذ عنهم و يرجع إليهم و يعول عليهم و له شعر ارق من الماء
الزّلال و أحلى من السحر الحلال...». ۴
1.رسائل حكيم سبزوارى، آشتيانى، سيد جلال الدين، ص ۱۰۲.
2.تاريخ فلاسفه اسلام، مدرسى چهاردهى، مرتضى، ص ۲۳۷.
3.شگفت آنكه جمله اخير را در مجموعه آثار حكيم صهبا، ص ۳۳ چنين ترجمه كرده اند: «و بسيار كم به معنى اوليه متبادر به ذهن آن بسنده مى كرد».!
4.ديوان حاج ميرزا ابى الفضل طهرانى، به همت محدث ارموى، مقدمه، نظ .