عزيمت به تهران
محيط طباطبايى از دوران نوجوانى به روزنامه نگارى علاقه داشت. معلم روزنامه نويسى او مجموعه اى از روزنامه هاى تربيت و رعد بود كه در طول سالها پدرش آنها را جمع آورى كرده بود و وى از روى آنها مشق روزنامه نويسى مى نمود. او در اواخر فروردين سال 1302 ه.ش براى پيگيرى تحصيل (بنا به توصيه پدر) و براى روزنامه نگارى به سليقه خودش به سوى تهران حركت نمود. خودش از اين مهاجرت چنين ياد مى كند:
در فروردين 1302 به وسيله يك چهارپا و يك نفر از كشاورزان كريم آباد (از روستاهاى بلوك ريگستان زواره) كه دلش مى خواست شهر قم را زيارت نمايد از راه كاشان و قم رو به تهران حركت كرد. تقريبا اوايل ارديبهشت به تهران رسيديم و سفر ما دو هفته به طول انجاميد من مقدارى از راه را بر آن مال سوارى مى نشستم و مقدارى هم پياده طى طريق مى كردم.
ورود او به تهران مصادف با سوء رفتار رضاخان ـ وزير جنگ وقت ـ با مطبوعات شد. اين امر او را از فكر روزنامه نگارى منصرف نمود و چون مقدارى زبان فرانسه مى دانست در صدد تحصيل متوسطه برآمد و پس از يك سال دانش آموزى در دبيرستان قاجار، وارد دارالفنون شد و دوره شش ساله ادبى دارالفنون را در مدّت سه سال طى كرد و در ضمن يك ساله هم در مدرسه عالى حقوق درس خواند ولى از ادامه آن منصرف شد. در طى اين مدت زندگى سختى را در حجره اى از سراى حاج محمدعلى واقع در بازار تهران گذرانيد. ۱
در تابستان سال 1305 ه.ش سيد محمد محيط طباطبايى براى كار تعليم و تربيت به استخدام وزارت معارف به صورت قراردادى درآمد. در ابتدا به خوزستان رفت و مدت چهارسال در آنجا به امر تأسيس مدارس و تعليم دانش آموزان مشغول بود، در همين زمان به فراگيرى زبان انگليسى پرداخت. در اين مدت دو سال (سالهاى 1305 و 1306 ه.ش) به اتفاق چهار نفر ديگر، مدرسه شاهپور اهواز را بنيان نهاد و به معلّمى در آن پرداخت و دو سال هم (سالهاى 1308 ـ 1307 ه.ش) در خرمشهر نماينده معارف بود و رياست دبيرستان شرافت را به عهده داشت. محيط در اين باره مى گويد:
براى تدريس محلى را كه انتخاب كردم دور از تهران بود. هر وقت معلمى نبود از من خواهش مى كردند كه تو درس بده، چون فارسى، عربى و رياضى مى دانستم، در خارج از تهران كه بودم گاهى مدرسه اداره مى كردم و گاهى مدير فرهنگ بودم. ۲
در سال 1309 ه.ش از خوزستان به تهران انتقال يافت و در دبيرستانهاى شرف، دارالفنون، ايرانشهر، مدرسه نظام و دانشسراى مقدماتى كه تدريس تاريخ و جغرافيا و ادبيات پرداخت. پس از آن مدتى مديريت مدارس شرف و پانزده بهمن را عهده دار بود. او تا سال 1313 ه.ش در دبيرستان دارالفنون دبير تاريخ و جغرافيا بود و از اين
سال تا سال 1323 ه.ش در خيابان مختارالسلطنه (مختارى) حوالى ايستگاه راه آهن منزل استيجارى داشت و آنگاه خانه اى كوچك با فروش سهميه ميراث والدين در زواره، در خيابان ژاله، كوى بيمارستان، خريد.
در ضمنِ انجام خدمت در وزارت فرهنگ از سال 1313 تا 1320 ه.ش متعهد درس تاريخ و جغرافياى شعبه ستوانى از دانشكده افسرى بود. در سال 1315 ـ 1314 ه.ش در دانشسراى مقدماتى پسران تهران به تدريس اشتغال داشت و در سال 1317 ه.ش در كميسيون نامگذارى خيابان ها در شهردارى سمت نمايندگى وزارت فرهنگ را داشت و كوشيد اسامى حكيمان، مشاهير مسلمان و اديبان برجسته را به عنوان نام خيابانها و كوچه هاى تهران تعيين كند. از سال 321 تا 1328 ه.ش زمانى دبير دبيرستانها و گاهى بازرس فنى بود و ضمنا از سال 1308 تا 1328 ه.ش ده بار براى اصلاح و تغيير برنامه مدارس از طرف وزارت فرهنگ دعوت شد، تا قبل از انتصاب به رايزنى فرهنگى ايران در كشور هند، عضو كميسيون كتابهاى درسى بود كه با شركت آقايان پروفسور فاطمى، دكتر هوشيار، على محمد عامرى، حبيب اللّه صُبحى و دكتر فرهمندى (رئيس اداره نگارش) در وزارت فرهنگ تشكيل مى شد. ۳
در سال 1328 ه.ش از فرهنگ به وزارت اُمور خارجه انتقال يافت و وزيرخارجه وقت كه على اصغر حكمت بود، ايشان را به سمت رايزن فرهنگى ايران در هندانتخاب نمود. وى براى انجام اين مسؤوليت به دهلى رفت و ده سال در اين شهر اقامت گزيد. در تابستان 1330 ه.ش به رايزنى فرهنگى ايران در عراق، سوريه و لبنان برگزيده شد و تا سال 1334 ه.ش در كشورهاى عربى مشغول كار بود و غالبا در دمشق (مركز سوريه) سكونت داشت. در ضمن توقف در اين شهر به قاهره سفر مى نمود و از كتابخانه هاى معروف مصر بازديد كرد. در همين تاريخ مجددا خود را به وزارت آموزش و پرورش (فرهنگ) منتقل گردانيد و در آنجا به عنوان بازرس
وزارت در كميسيون مطالعه و بررسى انتقادات رسيده برگزيده شد و تا پايان دوره خدمت عضو همين كميسيون بود تا آن كه در سال 1337 ه.ش بازنشسته گرديد.