درياى دانش، چشمه فضيلت
استاد سيد محمد محيط طباطبايى را محققان و نويسندگان معاصرش، به عنوان دانشمندِ دل آگاه، محيط فضل و آداب، عالم خودساخته، ژرف نگر، محقق پرتلاش، محيط ادب و تاريخ و از مفاخر برجسته ادبى و فرهنگى معرفى كرده اند. ۱
اين فاضل نامدار خود مُعلّم و استاد خويش است او تنها سه سال و نيم به مدرسه رفته و بقيه عمر را به مطالعه و تحقيق گذرانده و در پرتو استعداد سرشار، حافظه قوى و ممارست در فراگيرى علم و ادب به حق يكى از شخصيتهاى برجسته فرهنگى عصر حاضر به شمار آمد، در علم تاريخ و جغرافيا و انساب سرآمد دانايان هم زمان خود است. فارسى درى را به حد اعلى مى دانست، به زبان عربى كاملاً تسلط داشت و با آن سخن مى گفت و مقاله مى نوشت، زبان انگليسى و فرانسه را به خوبى احاطه داشت و با زبانهاى ايرانى قبل از اسلام يعنى پهلوى، سُعدى، خوارزمى، اوستايى، سريانى نيز آشنايى كافى و لازم داشت. ۲
و اين در حالى است كه هيچ متن پارسى، عربى يا اروپايى را بر استادى نخوانده و نيز كسى او را در مورد زبان آموزى تعليم نداده است. ۳ محيط طباطبايى خودش مى گويد:
درسى كه به كار دنيا و آخرت بخورد نخوانده ام، مدرسه اى كه قابل باشد نديده ام. سه سالى عنوان محصلى شعبه ادبيات دارالفنون و مدرسه حقوق داشتم ولى اگر اندكى به
خواندن و نوشتن آشنايى دارم ربطى به مدرسه ندارد. پيش خود شكسته بسته قدرى فارسى، عربى، فرانسه و انگليسى و خيلى كم آلمانى ياد گرفته ام تأليفى كه قابل باشد ندارم چند جزوه و رساله در برخى موضوعات به هم پيوسته ام. ۴
محيط، دانشمندى بودى كه زياد مى دانست و در رشته هاى گوناگون تاريخى و ادبى توغل و تجسّس كرده و بسيار كتاب و نسخه ديده بود و حافظه وسيع و سرشارش و علاقه وافرش موجب مى شد كه در هرگونه موضوع ادبى و تاريخى با هر كس كه لياقت و شايستگى داشت و مى توانست اهل مذاكره و مباحثه باشد به بحث و تجزيه و تحليل مسايل فرهنگى، تاريخى و ادبى بنشيند. حوصله بازگويى مطالب نوشته شده و بازجويى در مباحث نادانسته را داشت. جويندگان جوان را با مُدارا و وسعت نظر و در نهايت فروتنى مى پذيرفت و به راهنمايى پُرسندگان مى پرداخت. ۵
محيط طباطبايى از نظر علمى احاطه بسيار وسيعى نسبت به موضوعات گوناگون داشت، خيلى دقيق صحبت مى كرد، درباره موضوعى كه از آن به روشنى اطلاع نداشت با صراحت اظهار بى اطلاعى مى كرد و در مواردى كه شك داشت به ترديد خويش اشاره مى كرد و با وجود تتبّع و دقت در نقل مطالب از اشخاص، بسيار احتياط مى نمود.
محيط طباطبايى در تمام دوران زندگى پژوهش با مناعت و قناعت عجيبى روزگار را سپرى نمود و شور و شوق يادگرفتن و ياددادن ذاتى او و ملازم روح و روانش شده بود، از استادانش با تجليل و احترام ياد مى كرد و در برخورد با نظريات و عقايد مخالف بسيار ملايم و منطقى برخورد مى نمود اهداف مادى نداشت و تا پايان عمر در همان خانه قديمى زندگى كرد و آبروى علم و معرفت را به جيفه دنيا نفروخت، در ضمن آنكه به عنوان انديشمندى توانا در محافل خواص و عوام مطرح بود شخصى متواضع و متوكّل به شمار مى رفت، در توكل و تفويض امور به خداوند متعال نمونه بود و هميشه قانع و شاكر بود و زاهد واقعى محسوب مى شد زيرا از دنيا بسيار كم گرفت و بسيار به جامعه تحويل داد. در بيان مطالب براى خواص و عوام قدرت شگرفى از خود بروز داد و به دليل همين ويژگى، عامّه مردم از درياى علمش استفاده مى نمودند و از اين رهگذر با فرهنگ و تاريخ ايران آشنا مى شدند. ۶ هميشه آماده افاضه بود و هرگاه سؤالى از او مى شد بى مضايقه پرسنده را سيراب و كامياب روانه مى كرد و نااميد نمى ساخت.
به قول سيد ابوالقاسم انجوى شيرازى:
محيط طباطبايى از جمله معدود نوادر دوران حاضر به شمار است كه سراسر عمر پر ثمر و پرافتخار و پربركت خود را وقف ترويج دانش و فرهنگ و ادب اين سرزمين نمود و حاصل كوشش هفتاد ساله خويش را از طريق چندين دهه استادى و تعليم و تربيت شاگردان و مستعدان و هزار مقاله تحقيقى و پانصد سخنرانى دانشمندانه در برنامه مرزهاى دانش و افاضات عالمانه در كنگره ها و كنفرانسهاى معتبر داخل و خارج كشور براى پژوهندگان مشتاق اين مرز و بوم باقى نهاد. ۷
و به قول دكتر محمدباقر كتابى:
محيط پژوهشگرى خلاّق و خستگى ناپذير، اديب و مورخى عاليقدر بود كه حقى عظيم بر ادب و فرهنگ اين مرز و بوم دارد و آثار ارزشمند او پاسدارى بزرگ بر ادبيات وسيع و غنى ايران و معارف اسلامى است. به جرأت مى توان گفت كه وى ميراث قرنها سخن و دانش و ادب بود كه قلمرو وسيعى از فرهنگ ما را روشن ساخت. ۸
ذوق و علاقه درونى اين دانشور به كشف حقيقت او را در طريق يافتن واقعيت ها از ميان منابع تاريخى مستند و آثار عُلماى سلف پر حوصله نموده است. از موقعى كه كتاب نوروزنامه خيام انتشار يافت و او دريافت كه اين اثر نمى تواند به خيام متعلق باشد و متوجه شد كه موضوع خيام در ادبيات ايران گرفتار يك اشتباه تاريخى شده و بايد آن را روشن كرد تا روزى كه توانست نظر صريح خود را در اين باره ابراز كند سى سال طول كشيد. در تمام اين مدت ذهنش هرگز از پژوهش درباره اين موضوع خالى نشد و ذوق او هميشه به منفعت هاى مادى و تمايلات نفسانى رجحان داشت. ۹
او خود در مصاحبه اى مى گويد:
روحيه من هميشه طورى بود كه گرايش و تمايل عجيبى به بيان حقيقت داشتم و اين بيان گاهى ممكن بود درباره موضوعى باشد كه در نظر اشخاص مشتبه شناخته شده و يا درباره احقاق كلمه يا كتاب يا مطلبى باشد كه از آنها سلب حق شده بود. هر وقت با چنين مواردى روبرو شده ام دلم خواسته است با همه گرفتارى هايى كه احتمالش را مى دادم كارى كنم كه آن حق ولو خيلى كوچك را به آن كلمه يا اسم يا مطلب برگردانم و به اين ترتيب كارى كنم كه نه تنها اشتباهات موجود در آن زمينه از مسايل فرهنگى، ادبى، اجتماعى حل بشود بلكه حق نيز به حق دار برسد. ۱۰
او در جاى ديگر يادآور شده است:
هيچ وقت انسان نبايد حب و بغض و عشق و نفرتش را در سنجش مسائل دخالت بدهد. از نخستين بارى كه مشغول كار تحقيق شدم هيچ چيز در نظرم نبود جز خدا. به اين برخوردم كه همه سيل اين مطالبى كه به نام تاريخ روى همه انباشته اند پر از اشتباه است، پر از نارسايى است. عجله در گردآورى سبب شده كه دور ريخته نشود بنابراين به بيش از دويست و پنجاه موضوع كوچك و بزرگ، تاريخ و جغرافيا و رجال و مسايل مربوط به آن متدرجّا برخوردم و اصلاح كردم و راجع به آنها سختى گفتم يا چيزى نوشتم. ۱۱
براى شهيد مطهرى سخنرانيهاى محيط طباطبايى در مرزهاى دانش آنقدر
پرمحتوا بود و نكات تازه و مورد مراجعه داشت كه اكثر آنها را ضبط كرده بود و به دليل همين ويژگى است كه علامه سيد حسين طباطبايى از ارسال مقاله اى در خصوص مقام محيط طباطبايى براى درج در كتاب حيطه ادب به دليل كسالت قلبى و عصبى اظهار تأسف مى كند و از عقب افتادن بابت شركت در اين افتخار عذرخواهى مى كند و موقعيت ارزشمند او را در همين نامه كوتاه مى ستايد.
محيط طباطبايى با توجه به اين احاطه علمى به دانش خود مغرور نبود و مى گفت:
قبل از انجام هر كارى بخصوص قبل از پرداختن به كارهاى تحقيقى با التماس و استدعا از خداوند مى خواهم كه اگر انجام آن كار ممكن است به زبان مردم و موجب بدآموزى آنان باشد توفيق انجام آن را به من ندهد. ۱۲
و خاطر نشان مى نمايد:
هيچ وقت قصدم اين نبود كه همه چيزى را كه آموخته ام تحويل مردم بدهم هميشه نيتم بر اين بود كه مردم چه اندازه مى توانند تحمل كنند و چه چيز برايشان مفيدتر است. ۱۳
او وقتى مشاهده كرد مورخان غربى و دانشمندان اروپايى و به تقليد از آنان برخى از روشنفكران ايرانى علوم و فلسفه را به دو بخش تقسيم مى كنند قرون قبل از ميلاد در يونان باستان، قرون بعد از رنسانس در اروپا و درباره سرنوشت علم و معرفت در دوره طولانى قرون وسطى يا سخنى نمى گويند يا آن را مسكوت و بلاتكليف مى گذارند و يا مى نويسند اعراب و مسلمانان علوم باقى مانده از يونان و ساير ملل را حفظ كرده و به اروپا تحويل دادند و بيش از اين درباره سهم بزرگ اسلام در تمدن جهان چيزى نمى گويند جز ويل دورانت و گوستاو لوبون به دفاع از فرهنگ اسلامى پرداخت و از نقش ارزنده متفكرانِ مسلمان در بوجود آوردن معارف غنى و ميراث گرانقدر علمى سخن گفت. ۱۴
در آن هنگامه تيرگى و تباهى و اختناق رژيم پهلوى و نفوذ صهيونيستها در دستگاه ادارى و سياسى ايران كه برخى نويسندگان با نوشتن مقالاتى در مجلات و جرايد از اسرائيل حمايت مى كردند و به تمجيد از صهيونيزم پرداختند و طرفداران فلسطين را عوام فريب ضد يهود و متعصب ناميدند كه فلسفه تاريخ را درك نمى كند محيط طباطبايى در سلسله مقالاتى كه در مجله تهران مصور به چاپ رسانيد حقيقت تاريخ قدس شريف را تمييز نمود، اين مطالب ادعاى پوچ و موهوم اشغالگران قدس را مردود مى ساخت. ۱۵
او شعرهاى لطيفى درباره فلسطين سرود و دلبستگى خود را در اين سروده ها به صاحبان اصلى اين سرزمين نشان داد.
موقعى كه حكيم ميرزا طاهر تنكابنى از سوى عوامل رژيم رضاخان دستگير و به كاشان تبعيد گرديد محيط طباطبايى در همان دوران خفقان در روزنامه اطلاعات نوزدهم آبان 1319 ه.ش بر اين ستم اعتراض كرد و نوشت اين شخص بزرگ به گناه تنكابنى بودن از مال و دارايى و مقام و شغل محروم گشت و چون از اظهار حق خوددارى نداشت به زندان افتاد و از شهرى به شهرى اسيروار منتقل گشت. ۱۶
1.ر.ك: محيط ادب .
2.ميراث ماندگار، ج اول، ص ۱۵۶ .
3.مجله كلك، شهريور ۱۳۷۱، شماره ۳۰، ص ۲۷۰ .
4.مجله آينده، سال هيجدهم، ص ۳۰۰ .
5.مأخذ قبل، ص ۳۰ .
6.مجله رهنمون، همان، ص ۲۲ و ۳۱ .
7.نامه دستنويس استاد انجوى شيرازى كه در سوم شهريور ۱۳۷۲ به برگزار كنندگان مراسم بزرگداشت محيط طباطبايى در زواره نوشته و متن آن در اختيار نگارنده است.
8.رجال اصفهان، ص ۴۹۵ .
9.گفتگو با محيط طباطبايى، فصلنامه تاريخ و فرهنگ معاصر، همان، ص ۲۳۸ .
10.مأخذ قبل، ص ۲۴۰ .
11.كيهان فرهنگى، شماره ۱۰، سال ۱۳۶۳، صفحه مصاحبه با محيط طباطبايى .
12.تاريخ فرهنگ معاصر، ص ۲۴۳ .
13.ميراث ماندگار، ج اوّل، ص ۱۵۷ .
14.ر.ك: به كتاب كوچك امّا پرنكته فرهنگ اسلامى، محيط طباطبايى.
15.سيماى قدس مصلاى پيامبران، از نگارنده، ص ۲۲۶ .
16.تاريخ بيست ساله ايران، حسين مكى، ج ۶، ص ۱۲۶ .