631
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2

دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2
630

در مكتب معارف

سال هاى (1340 تا 1365) هجرى قمرى را بايد نقطه عطفى در تاريخ حوزه علمى مشهد دانست . مجتهدى محقّق و كامل از درس آموختگانِ حوزه نجف اشرف و
شاگر مبرّزِ مرحوم آيت اللّه نائينى قدس سره ، يعنى مرحوم آيت اللّه آقا ميرزا مهدى غروى اصفهانى قدس سره ، رحل اقامت در اين شهر افكند و در جوار مرقد پاك امام هشتم عليه السلام به تدريس و تربيت فضلا پرداخت . ميرزا مهدى ، فقط مجتهد فقه و اصول نبود ، بلكه در وادىِ معرفت دينى ، سلوكى ويژه داشت و بر دقايقى پنهان ، واقف شده بود . چنانكه از گزارش احوال او در منابع مختلف و از بيانات نزديكان و شاگردانش ، بويژه مرحوم استاد ، دانسته مى شود ، وى پس از جست وجو در مكاتب فلسفى و عرفانى به منظور كسب معرفت حقيقى و با رسيدن به اين واقعيّت كه از آبشخور اين مكاتب نمى توان عطش درون را فرونشاند ، از رهگذر توسّل به حضرت بقيّة اللّه عجل اللّه فرجه الشّريف ، راه وصول به معرفت راستين در دو عرصه تكوين و تشريع را بازشناخت و به هدايت حضرتش دريافت كه طلب معرفت از راهى جز راه حاملان وحى و معلّمان قرآن ، به منزله انكار آن بزرگواران است . چنين بود كه بابى نو در معرفتِ دينى گشود و بسترى جديد براى رشد و پرورشِ حق جويان پديد آورد .
سخن او اين بود كه دانش ها و مكاتب بشرى بر پايه تجربه ها و يافته هاى اين جهانى است و هر لحظه دستخوشِ دگرگونى و زوال است امّا دانشى كه در گذر زمان از هر زوال و تغييرى رهاست ، دانشِ برآمده از منبع وحى است؛ اين دانش تنها به امور تشريعى اختصاص ندارد بلكه همه عالم از مُلك تا ملكوت را شامل مى شود . هر كس از عمق جان و صادقانه به سراغ قرآن و عترت نبوى رَوَد ، بى گمان به معرفتى بدور از گمانه زنى و خيال پردازى دست مى يابد و آفتاب حقيقت بر او مى تابد . به اعتقاد او نخستين گام در رسيدن به معرفت ، گزينشِ يكى از دو راه است: راه بشرى و راه وحيانى . پرچمداران راهِ نخستِ عالمان و حكيمان و عارفان هستند و راه دوم را پيامبران و اوصياى ايشان نشان مى دهند . اين نه بدان معناست كه اين دو راه با هم هيچ اشتراكى ندارند ، بلكه بدان معناست كه راه نخست ، با همه گستردگى و گونه گونيش هيچگاه مصون از خطا و خطر نيست؛ برخلافِ راه دوم كه برپايه تعليم الاهى و
سازگار با فطرت پاك انسانى پيش مى رود . تفصيل اين ديدگاه ، مجالى ديگر مى طلبد .
مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى پس از حضور در مشهد ، درس و بحث را آغاز كرد و ديرى نگذشت كه فضلا و علما بر جايگاه علمى او واقف شدند . حلقه درسىِ اصول تشكيل داد و آموخته ها و تأمّلات و ديدگاه هاى نوين خود را در اين موضوع به شاگردان القا كرد . از آن مهم تر ، به تبيين يافته هاى خود در حوزه معرفتِ دينى پرداخت و تدريس «معارفِ الهيّه» را آغاز نمود . كار،ساده نبود؛ مواجهه اهل علم با اين مباحث ، در آغاز چندان رضايت بخش نمى نمود . تعاليم او با بسيارى از مطالبى كه در متون درسى فلسفى تعليم داده مى شود سازگارى نداشت و بالطّبع بسيارى از ساخته هاى علمى و ذهنىِ درس آموختگانِ مكاتب بشرى را فرو مى شكست و آنان را با پرسشهاى بى شمار روبرو مى كرد . ميرزا خود اين را مى دانست ولى اين نكته را نيز در نظر داشت كه برپا كردن هر بنيان قويم جز به مدد پايمردى و شكيبائى امكان ندارد و از بيانِ آنچه يافته بود گزيرى و گريزى نداشت . او بايد بساط پُربارِ معارف الهيّه را مى گسترْد و آنگاه نفوس مستعد را به مهمانى فرا مى خوانْد تا هر يك به فراخورِ قابليّت و كشش خود از آن بهره برگيرند . چنين نيز شد و عالمانى بزرگ از كنار اين خوان پر نعمت توشه برگرفتند .
استاد ، گذشته از حضور در درس خارج اصول مرحوم آيت اللّه ميرزا مهدى اصفهانى و وقوف بر زواياى گوناگونِ مكتبِ اصولى ايشان ، چهار سال در حلقه درس معارف الهيّه آن بزرگ شركت كرد و چون به مبانى فلسفه و حكمت كاملاً واقف بود ، با طرح بحث و اشكال بر پُربارىِ جلسه درسى مى افزود . آنگاه همه شنيده ها را به خامه استوار خود مى نوشت و به ميرزا مى سپرد تا ايشان درستىِ مكتوبات را تأييد ، سهو و خطا را در آن اصلاح و كاستى هاى آن را برطرف كنند . حاصل اين نگارش و ويرايش ، رساله هايى مبسوط است به قلم استاد در مباحثى از معارف الاهى ، چون توحيد ، نبوّت ، عدل ، خلقت ، جبر و اختيار ، اراده و مشيّت حق تعالى و ...
استاد ، آن رساله ها را ـ كه خطّ مرحوم آيت اللّه ميرزا مهدى اصفهانى قدس سره بر آن نقش شده و قطعا از جمله معتبرترين آثارِ برجاى مانده از افادات ميرزاست ـ سال ها پيش وقف كتابخانه آستان قدس رضوى كرد و به گنجينه كتب خطّىِ آنجا انتقال داد . همچنين بخش هاى زيادى از مباحث اصولى ميرزا را در دو رساله جداگانه ، يكى در مبحث الفاظ و ديگرى در مبحث اصولِ عمليّه به همان شيوه نگارش و عرضه بر استاد ، تأليف نمود و اين دو رساله را نيز به كتابخانه آستان قدس سپرد .
كسانى كه با آثار معارفىِ آن استاد آشنايند ، ويژگى آن را گذشته از صحّت و اعتبار مطالب ، قوّت بيان و استوارىِ استدلال ها مى دانند كه ثمره ورزيدگى آن عالم ربّانى در شاخه هاى حكمت و عرفان بوده است . بدين معنا كه اوّلاً استاد با نظم و پيوستگى منطقى و با پختگى و روشنى ، اين مباحث را تبيين كرده اند و ثانيا در مناسبت هايى كه نياز به بحث تطبيقى بوده مسايلِ حِكْمى و عرفانى را در اين مباحث ، به طور دقيق توضيح داده اند . ايشان هيچگاه از بى قدرى و بى مقدارىِ علومِ حِكْمى سخن نگفته است ، بلكه با توجّه به جايگاه بلند اين علوم كوشيده است نارسايى ها و كژراهه هاى آنها را بازشناساند و قدر و منزلت معارف الاهى را آشكار كند . او به تَبعِ معلّم الاهىِ خود بر اين دقيقه تأكيد ورزيده است كه شناخت عالم تكوين ، همانند عالم تشريع ، از پرتو تعاليم انبيا و به هدايت اولياى معصوم سلام اللّه عليهم اجمعين حاصل مى شود .
بارى ، استاد با گزينش راه معارف ، رشته تحقيق و تدريس را تغيير داد و نشر معارف را با تشكيل حلقه هاى درسى در حوزه علمى مشهد ، وجهه همّت خود ساخت . حاصل آن درس ها نيز چند رساله كوچك و بزرگ است كه ايشان خود نگاشته بودند و اينك اهلِ دانش و بينش از آن بهره مى برند . از اين رساله ها مى توان رساله اى با عنوان التّوحيد و العدل و رساله بحثى درباره عالَم تشريع را نام برد .
اشارت به اين نكته اخلاقى و درس آموز را نمى توان فروگذاشت كه استاد ، به رغمِ طىّ مدارج بلند در مباحث معارفِ الهيّه ، هيچگاه خود را صاحب رأى و داعيه دار
استادىِ معارف نخوانْد و همواره به شاگردى در محضر ميرزا مهدى اصفهانى قدس سرهمباهات مى كرد و بارها مى فرمود كه از اقيانوس علم و عرفانِ آن بزرگ ، تنها قطره اى نوشيده و بهره اى برده است و به تعبير خود ، آنها را نمى از يمى مى دانست و حتّى توفيقات كم نظيرى را كه خدا به او داده بود ، به اين معلّم و مربّى دلسوز ، نسبت مى داد و با گزارش عنايتى كه از جانب حضرت بقيّة اللّه سلام اللّه عليه شاملِ حال آن عزيز شد ، عبارتى را كه وى در آن جلوه روحانى بر سينه مبارك امام ديده بود ، مى خوانْد و خود را تنها يك راوى مى دانست:
طَلَب المَعارِفِ مِن غَيرِ طَريقِنا أهلَ البَيتِ مُساوِقٌ لاِنكارِنا ، وَ قَد أقامَنِيَ اللّه ُ وَ أنَا الحُجَّةُ بنُ الحَسَن .

  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 148160
صفحه از 845
پرینت  ارسال به