635
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2

دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2
634

مبارزه با فرقه ضالّه

اين بخش از زندگى استاد ، از بخش هاى مهمّ و درس آموز در زندگىِ يك عالِم دينى است . عالمى كه با انگيزه الاهى ، خود را به مجموعه دانش هاى مرسوم زمان و يافته هاى ويژة در زمينه سير و سلوك و معارف الهيّه مجهّز نموده است ، وقتى درمى يابد كه ابعاد اعتقادىِ جامعه مورد هجوم سارقان انديشه و عنودانِ مغرض قرار گرفته و آنها بسيار كسان را به انحراف كشانده اند ، قرار را از دست مى دهد و به انگيزه دفاع از حريم دين و نجاتِ گم شدگانِ راه و زدودن زنگارهاى شبهه و شك از چهره زيباى دين ، به پا مى خيزد و از هيچ تلاشى دريغ نمى ورزد و با دقّتى تحسين برانگيز ابتدا به بررسى و مطالعه موشكافانه متون اصلىِ فرقه ساخته بيگانگان مى پردازد و با نقدى عالمانه ، تمامىِ خطاها و انحرافات و شب هات آنها را روشن و در هر مورد به بيانِ روشنگرانه موضوع ، اقدام مى نمايد و چند كتاب محقّقانه در نقدِ آثار استدلالىِ مؤسّسان و مبلّغانِ آن فرقه مى نويسد كه قدرتِ استدلال ، استوارى مطالب و تسلّط بر آراى خصم ، در آنها كاملاً مشهود است و از گرانبهاترين يادگارهاى استاد براى جامعه تشيّع مى باشد .
انگيزه شروع اين حركت عظيم نيز خود داستانى شيرين و شنيدنى دارد . اوّلين بارى كه استاد ملاحظه مى كند در كنار حرمِ مطهّر رضوى ، يكى از كتب تبليغىِ فرقه ضالّه بين تنى چند از كسبه اطراف حرم ، دست به دست مى گردد و آنها را نسبت به مبانى اسلام و تشيّع به انحراف مى كشانَد ، از آن همه جسارت و گستاخى بشدّت خشمگين و اندوهناك شده به حضرت رضا عليه السلام با دردمندى و گريه متوسّل گشته گلايه مى نمايد و به ايشان عرضه مى دارد كه من اقدام را شروع مى كنم و شما تأييد بفرماييد . اين شروع متعهّدانه و از روى اخلاص ، عنايات و تأييدات حضرات معصومين عليهم السلام را به دنبال داشت . شرح و تفصيل و توضيح روشن ترِ پى آمدها را به مجالى ديگر وا مى گذاريم . اين در حالى بود كه در آن سال هاى سياه ، دست پروردگانِ سفره استعمار ، آنچنان وقيحانه وارد ميدان شده بودند كه حتّى به تبليغ عالمان و طلاّب حوزه هاى علميّه و ايجاد تزلزل و شبهه اعتقادى در آنها مى پرداختند و با اين ادّعا كه درهاى جلسات ما باز است و هر كس از علما بخواهد ، مى تواند پاسخگو باشد ، كسان زيادى را فريفته بودند و رسما مى گفتند كه كسى از عهده مباحثه و مناظره با ما برنمى آيد . از سوى ديگر ، ايادىِ خود را در مهم ترين و بالاترين مناصبِ حكومتى و اقتصادى و استراتژيك كشور جا داده بودند وكسى را ياراى ايستادگى در مقابل آنها نبود . در اين هنگام بود كه استاد براى فراگير كردنِ مبارزه فرهنگى خود ، چاره را در تربيتِ نيروهاى زير دست و عالِم ديد و براى محقّق نمودن آن ، كوششى وسيع را آغاز كرد . شكيبا و خستگى ناپذير پيش مى رفت و با مجهّز ساختن افرادِ مستعد ، به عميق ترين استدلالات حَلّى و نقضى ، عرصه را آنچنان بر مدّعيان فرقه ضالّه تنگ كرد كه مبلّغان و مروّجان و مديرانشان نه تنها از مناظره و برخوردِ علمى ، بلكه از شنيدن نامِ نيروهاى مدافع حريم مهدوى در هراس و ترس شديد قرار گرفتند . در طول ساليان دراز ، صدها نفر از منحرفان و هزاران نفر از تبليغ شدگان ، به آغوش گرم اسلام بازگشتند و بينان علمى و تشكيلاتىِ فرقه ضالّه در تزلزل شديد قرار گرفت؛ آنگونه كه مركزيّت «بيت العدلِ» آنها در اسرائيل به مويه و اعتراض برخاست .
اين اقدام استاد در مرزبانى از حريم مقدّس اسلام ، آنچنان در كامِ جامعه شيعه ، شيرين افتاد كه تحسين همگان را برانگيخت و آنچنان مورد تأييد قرار گرفت كه در طول تاريخِ تشيّع بى نظير بود ، زيرا جزو معدود حركت هاى اسلامى بود كه تأييد قاطبه مراجع بزرگ زمان را همراه داشت ، و همه آن بزرگواران را به تجليل از مقام شامخ علمى استاد و اين حركت ِ فرخنده و خالص و نيز اجازه صَرف وجوه شرعى در اين راه در موارد متعدّد واداشت . البتّه استاد آنچنان خالصانه در اين مسير گام نهاد كه هرگز راضى به مطرح شدن نام خود و دوستانش نمى شد و نوعا به شكل گمنام و بدون هيچگونه تشخّص و انتساب به گروه و تشكّل خاصّى ، اين خدمات را به جامعه ارائه مى نمود . اين در هنگامى بود كه رژيم حاكم ـ كه مملوّ از نيروهاى فرقه ضالّه بود ـ نيز هماره به دنبال دستاويزى براى قلع و قمعِ اين حركت بود . روش آگاهانه استاد در اين حركت فرهنگى به گونه اى بود كه اين حربه را به دست آنها ندهد تا بتواند وظيفه و رسالت خطيرِ خود را به انجام رسانَد و البتّه آنچه كه استاد در لحظه لحظه اين مبارزه گوشزد مى نمود اين بود كه اين حركت منتسب به شخص ولىّ اللّه الاعظم عليه السلام است؛ خود را هيچكاره مى دانست و مى فرمود:
من تنها دعاگوى قافله هستم ، اين شماييد كه تلاش مى كنيد و رئيس قافله ، شما را مى پايد و خودِ اوست كه كارها را به سامان مى رساند .
حقيقتا اين اعتقادِ قلبى ، نجاتْ بخشِ اين حركت در انواعِ بحران ها و نشيب و فرازهاى گوناگونِ زمان به شمار مى رفت . يك بار كه يكى از شاگرانش ، با پافشارى بر نكته اى كه ايشان آن را صواب نمى دانست و روح ايشان را مى آزرد ، در پاسخ اخطارِ ايشان به خروج از كار مى گويد:
من براى شما نيامده ام كه با دستور شما بروم . به انگيزه دفاع از حريم مقدّس امام عصر ارواحنافداه آمده ام و اين وظيفه همچنان باقى است .
اشك در چشمان استاد حلقه مى زند و دقايقى سكوت مى كند و سپس رو به جمع شاگردان مى فرمايد:
صواب گفت . صاحبِ كارِ شما همان بزرگوار است ، همو اين قافله را رهبرى مى كند و من براى خود هيچ حقّى قائل نيستم ... .

  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 146372
صفحه از 845
پرینت  ارسال به