بر كرسى تدريس
ظاهرا اقامت حكيم در گيلان چندان طولانى نشده است . وى به دعوت آيت اللّه ميرزا ابوالفضل تهرانى (م 1316ق) ۱ كه توليت مدرسه سپهسالار را داشت ، به تهران بازگشت و حوزه تدريس فلسفه و عرفان را برقرار ساخت . ۲ اگر چه در فلسفه نيز
دقيق و عميق بود ولى تدريس عرفان نظرى در تهران ظاهرا به او ختم و در وجود شريفش متعين گرديد . چرا كه بهترين شاگرد خاتم العرفا آقا محمّد رضا قمشه اى در تصوف و علوم الهى حكيم اشكورى بود . استاد سيد جلال الدين آشتيانى فرموده اند: «آقا مير شهاب الدين در مشرب عرفان صاحب ذوق بود ولى طالبان اين علم را به استاد آقا ميرزا هاشم اشكورى ارجاع مى داد ...» ۳
حكيم اشكورى سال ها در مدرسه سپهسالار به تدريس اسفار ، شرح فصوص ، تمهيد القواعد ، مصباح الانس و ... اشتغال داشت و با وجود آنكه مبتلا به بيمارى هاى عديده بود و از ضعف مزاج رنج مى برد تا آخر عمر درسش تعطيل نشد و جمع زيادى از محفل نورانى او بهره مند شدند . بنا به نوشته استاد مطهرى «او يكى از اركانى است كه واسطه انتقال فلسفه و عرفان به طبقات بعدى است ...» . ۴ نام برخى از شاگردانش با حذف عناوين چنين است:
1 . ميرزا احمد آشتيانى (م 1395ق) ،
2 . آقا بزرگ حكيم شهيدى (م 1355ق) ،
3 . آقا سيد حسين بادكوبه اى (م 1358ق) ،
4 . شيح محمّد حسين فاضل تونى (م 1380ق) ،
5 . سيد محمّد كاظم عصار تهرانى (م 1396ق) ،
6 . ميرزا محمّد على شاه آبادى (م 1369ق) ،
7 . ميرزا محمود آشتيانى (م 1401ق) ،
8 . ميرزا مهدى آشتيانى (م 1372ق) .
1.او از دانشمندان به نام تهران و شاگردان آقا محمّد رضا قمشه اى و سيد ابوالحسن جلوه است . در نجف از ميرزاى شيرازى استفاده كرد و به تهران بازگشت . شفا الصدور فى شرح زيارة عاشور اثر مشهور اوست . ر . ك: نقباء البشر ، ج ۱ ، ص ۵۳ .
2.با توجه به آنكه ، ميرزا ابوالفضل كلانتر تهرانى از (۱۳۱۳ ق) ، توليت مدرسه سپهسالار را عهده دار شد ، بازگشت ، اشكورى به تهران بايد بعد از اين تاريخ بوده باشد . ر . ك: فهرست كتابخانه سپهسالار ، ج ۳ ، ص ۶ .
3.مشرع الخصوص الى معانى النصوص ، مقدمه ، ص ۱۸ .
نقل شده است كه آيت اللّه آقا ميرزا مهدى اصفهانى از حكيم متأله آقا ميرزا مهدى آشتيانى تقاضاى درسى بر پايه مصباح الانس قاضى فنارى كرد به عنوان آنكه آشتيانى درس آقا ميرزا هاشم اشكورى را درك كرده است . اين حوزه شش ماهى در مشهد براى معدودى از خواص برقرار بود . ر . ك: تاريخ حكما ، ص ۳۸۰ .
4.خدمات متقابل اسلام و ايران ، مجموعه آثار ، ج ۱۴ ، ص ۵۳۱ .