قضاياى نفت
شركت نفت انگليس و ايران، به دنبال اعطاى امتياز سال 1901م ـ دارسى ـ و كشف نفت در 1908م تشكيل شد و در 1913م، دولت انگليس 51 درصد سهام را در اختيار گرفت. نمايندگان شركت انگليس و ايران گس ـ گلشائيان) قراردادى را كه موسوم به قرارداد الحاقى شد، تصويب كردند و به مجلس فرستادند. در مجلس پانزدهم اين لايحه كه به زيان ملّت ايران بود تصويب نشد. انگليس و نوكران داخلى او، اين لايحه را در مجلس شانزدهم نيز به ميدان آوردند و رزم آرا به عنوان چهره اى شناخته شده در نوكرى بيگانه تلاش وسيعى به خرج داد تا اين امتياز خانه خراب كن را براى انگليسيها بگيرد. رزم آرا با بستن مطبوعات و توقيف روزنامه نگاران، آزار بازاران، علما و سياسيون جو ارعاب و تهديد وسيعى را به راه انداخت. ولى اين ژست نظامى گرى با شليك گلوله، خليل طهماسبى در صحن مسجد شاه، درهم شكست. جو سياسى حاكم پس از قتل رزم آرا، موازنه قدرت را به نفع جناح اقليت مجلس و نيروهاى ملى ـ مذهبى برهم زد. و باعث شد كميسيون نفت با هدايت دكتر مصدق رأى قاطع به ملى شدن صنعت نف ايران دهد و مجلس هم تحت تأثير افكار عمومى و متينگهاى همه روزه اى كه به رهبرى و مديريت آيت اللّه كاشانى انجام مى گرفت در 24 اسفند 1329 رأى به ملى شدن صنعت نفت داد. اين لايحه در 29 اسفند همان سال به تأييد مجلس سنا رسيد و صنعت نفت پس از پنجاه سال ملى اعلام شد و دست بيگانگان را از آن قطع گرديد. نقش تاريخى آيت اللّه كاشانى در نهضت ملى شدن صنعت نفت براى هميشه در خاطره ملت ايران باقى خواهد بود. بعد از نهضت نفت، دكتر مصدق با پشتوانه مردمى و مقبوليت به دست آمده از آن به نخست وزيرى رسيد و مورد حمايت شديد آيت اللّه كاشانى قرار گرفت. پس از مدتى به علت مخالفت شاه با وزير جنگ كابينه مصدق، ۱ او استعفا داد. اين استعفا جرقه قيام 30 تير شد.