شمرده اند. شهيد ثانى در كتاب ذكرى آورده است كه علماى شيعه فتاوى خود را در صورت فقدان نص از رساله على بن بابويه الشرايع اخذ مى كنند، چون در علم و دين مورد اعتماد همه ايشان است. در رجال نجاشى و فهرست شيخ طوسى و روضات الجنات و الذريعة و ساير كتب رجال تأليفات ذيل را به نام على بن بابويه ثبت كرده اند: الاملاء والنطق، التوحيد، الصلاة، الوضوء، الجنائز، التفسير، النكاح، مناسك الحج، الامامة والتبصرة من الحيرة، الاخوان، النساء والولدان، الشرايع، المنطق و رساله اى در مناظره با محمد بن مقاتل رازى در رى در اثبات امامت اميرالمؤمنين عليه السلام كه به وسيله شاگردان على بن بابويه تدوين و پاكنويس شده است. از بعض اين كتابها فقط نام يا منقولاتى باقى است و از بعضى ديگر نسخه هاى خطى در كتابخانه ها محفوظ است. نجاشى و چند تن ديگر از علماى رجال وفات على ابن بابويه را در بغداد به سال 328ق در قم وفات يافته است. مزارش در كنار روضه فاطمه بنت موسى بن جعفر عليه السلام معروف است و گنبدى زيبا و بقعه اى آباد در وسط ميدانى مشجر و وسيع دارد كه زيارتگاه شيعيان است. چون پسرش حسين ابن على نيز در كنار پدر مدفونست آن بقعه را شيخان گويند. فخرالدين طريحى در مجمع البحرين (ذيل ماده قرمطه) به نقل از شيخ بهايى آورده است كه: قرامطه به سال 310ق به مكه تاخته در روز ترويه حجاج را در مسجدالحرام قتل عام كردند و حجرالاسود را از ركن بيت كنده با خود بردند و بيست سال نگاه داشتند. در آن روز على بن بابويه در مسجدالحرام به دور كعبه طواف مى كرد و بعد از حمله قرامطه نيز طواف خود را نگسست. وقتى او را به شمشير زدند و بر زمين افكندند شعر ذيل را انشاء نمود و سپس جان داد:
ترى المحبين صرعى في ديارهم
كفتية الكهف لا يدرون كم لبثوا
يعنى عاشقان را مى بينى كه بر سر كوى ايشان افتاده اند، مثل جوانان (اصحاب) كهف كه نمى دانند چه مدت در آن حال مانده اند. اين سخن نيز بى اساس است زيرا