در معجم الادبا گويد ابن فارس نخست فقيه شافعى بود كه سپس مذهب مالكى را اختيار نمود .
قرائن قطعيه قويه تشيّع وى را مبرهن مى نمايد ، چنانچه شيخ طوسى در فهرست خود و ابن شهرآشوب هم در معالم العلما كه هر دو براى شرح حال مصنّفين و مصنّفات شيعه تأليف شده اند به شرح حال وى پرداخته اند و ابن داود نيز در كتاب رجال خود در قسمت ثقاتش درج نموده است . در الذريعه (كه فهرست مصنّفات شيعه مى باشد) به ذكر تأليفات او پرداخته ، در اعيان الشيعه نيز شرح حال او را نگاشته و در تنقيح المقال هم احتمال عامى بودن او را تضعيف نموده است . علاوه بر اينها ، آل بويه با آن همه تعصّبى كه نسبت به مذهب تشيّع داشته اند به معلّمى او تن درداده و از همدان به رى احضارش كردند و اين امر نيز مؤيّد مرام مى باشد و از اشعار ابن فارس است:
و قالوا كيف حالك قلت خير
تقضى حاجة و تفوت حاج
اذا ازدحمت هموم الصدر قلنا
عسى يوما يكون لها انفراج
نديمى هرتى و انيس نفسى
دفاتر لى و معشوقى السراج
اذا كنت فى حاجة مرسلا
و انت بها كلف مغرم
فارسل حكيما و لا توصه
و ذاك الحكيم هو الدرهم
قد قال فى ما مضى حكيم
ما المرء الا باصغريه
فقلت قول امرء لبيب
ما المرء الا بدرهميه
من لم يكن معه درهماه
لم يلتفت عرسه اليه
و كان من ذله حقيرا
تبول سنوره عليه
از تأليفات او است:
1 . الاتباع والمزاوجة
2 . اختلاف النحاة النحوين