يعنى همان موضوعى كه امروز به نام «فقه مقارن» معروف است .
ابن جنيد در ايام تسلط معزالدوله ديلمى بر بغداد و عراق و آزادى نسبى شيعه در ايران و عراق مى زيسته ، و به همين جهت توجه او به فقه و اصول عامه و به خصوص به كاربردن «قياس» ـ كه اختصاص به عامه دارد و شيعه آن را باطل مى داند ـ ، برايش چندان گران تمان شد كه فقهاى معاصر او و شاگردانش همچون شيخ مفيد ، و شاگردان مفيد مانند شيخ طوسى و نجاشى و ساير فقهاء تا چند قرن ، اقوال و كتاب هايش را ناديده گرفته و با بى اعتنايى از كنار آن گذشتند ، ولى هر چه زمان روبه جلو آمده ، توجه به آراء وى فزونى يافته است .
در اينجا ما نخست ابن جنيد را در گفتار بزرگان پيشين تا عصر علامه حلى مى نگريم ، سپس گفتار محققانه و مفصل علامه بحرالعلوم را كه گوياى اندكى از بسيار است ، مى آوريم ، و از آن پس نظر خودمان را اظهار مى داريم ، تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد .
ابن جنيد در نظر دانشمندان بزرگ ما
شيخ الطائفه محمّد بن حسن طوسى در فهرست مى نويسد:
ابو على محمّد بن احمد بن جنيد ، داراى تصانيف مرغوب و نيكو بوده ، جز اينكه عمل به قياس نموده و به همين علت هم كتاب هايش متروك شد ، و مورد توجه قرار نگرفت .
اوراست تأليفات بسيار كه از جمله كتاب «تهذيب الشيعه لاحكام الشريعه» است ، كه نزديك بيست جلد مى باشد ، و مشتمل بر تعداد كتب فقه به روش فقهاست ، و ديگر كتاب «المختصر الاحمدى للفقه المحمدى» است كه فقط در فقه است .
آنگاه شيخ 15 كتاب ديگر ابن جنيد را نام مى برد و مى گويد:
او فهرست كتاب هايش را به صورت باب باب تصنيف كرده و از آنجا كه طولانى است آن را ذكر نكرديم ، چون فائده اى در ذكر آن نيست . شيخ مفيد و ابن عبدون