مبالغه باشد ... صدر اعظم اعجاب مى كند كه فردوسى در طول سى سال شاهنامه را گفته است و امروز چه كسى مى تواند چنين كارى به انجام برساند . ميرزا مصطفى مى گويد: اين كمترين طلبه اين كار را خواهم كرد . پس از رفتن صدراعظم ، آيت اللّه آشتيانى به فرزندش اعتراض مى كند كه: پسرم! اين چه ادعاى گزافى بود كه در حضور صدر اعظم كردى؟ او مى گويد: پدر! بيهوده نگفتم ، و از همين امروز شروع مى كنم . در مدت شش ماه به سبك شاهنامه ، ديوانى تماما در مدح پيامبر اكرم و امير المؤمنين عليهماالسلام و جنگ هاى حضرت امير و ديگر مطالب در مدح اهل بيت عليهم السلام به نظم درآورد و تقديم پدر نمود . علامه آقا ميرزا حسن آشتيانى هم اين ديوان را به حضور صدر اعظم فرستاد و او بعد از تجليل زياد از نبوغ ميرزا مصطفى او را «افتخار العلما» و ديوانش را «افتخارنامه حيدرى» ناميد . ۱
ميرزا مصطفى در سايه تربيت و ارشاد پدر به تكميل مدارج علمى و فقهى پرداخت و به مقام ارجمندى از علم و ادب نائل آمد و در زمان حيات پدر و بعد از وفات او مورد توجه و عنايت بزرگان و علماى پايتخت بود . در جنبش تنباكو در كنار پدر و از افراد فعال و مؤثر بود . در جريان اعتراض عليه موسيونور بلژيكى ، نقش مهمّى داشت و در مشروطه نيز فعالانه شركت كرد و از رهبران متحصنين در حرم حضرت عبدالعظيم عليه السلام بود يا به نوشته كسروى «ميرزا مصطفى تقريبا رئيس آن دسته بود» . ۲
افتخار العلما در عين دارا بودن مقام عليم ، بسيار فعال در مسائل اجتماعى و دلير و شجاع بود و در بيشتر فعاليت هاى سياسى در صحنه حاضر بود ولى پس از ايجاد انحرافاتى در نهضت مشروطه او نيز مانند بسيارى از علما و بزرگان ، كناره گيرى كرد و در شهر رى خانه نشين شد .