167
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1

از كسانى خواهد بود كه اوائل نيمه دوم قرن ششم را درك كرده است و اين سه بيت نيز كه قوامى در غزلى كه در مدح خواجه حسن ابو العميد نامى سروده است تأييد مى كند كه مراد از نجم الدين سابق الذكر همين خواجه حسن عميدى است كه نايب شهريار غازى بوده است و آن بيتها اين است (ص 69 ديوان):

روى تو بنيكويى بعينه
چون خوى حسن ابو العميدست

آن خواجه خواجه زده كزجود
از جمله همسران فريدست

(تا آنكه گفته)

در شهر خرد رئيس بادا
تا شحنه نه همنام (كذا) عميدست

ناگفته نماند كه خواجه حسن نجم الدين كه نائب شاه غازى در شهر رى بوده است وزير او نيز بوده است چنانكه ابن اسفنديار در تاريخ طبرستان ضمن ترجمه علاء الدوله شرف الملوك حسن بن رستم بن على تصريح كرده است(قسم سوم؛ ص 113) و نص عبارت او اين است «و خواجه حسن نجم الدين وزير پدر را چندان چوب فرمود زد كه مرده از پيش او برداشتند و چون معلوم شد كه وى وزير هم بوده است تشبيه او به آصف بن برخيا وجه تأييد ديگر براى تقريب مطلوب ما خواهد بود چنانكه مخفى نيست .
بارى در اوايل تعليقات كتاب نيز ذكر كرديم كه محتمل است كه قوامى در موقع وفات شاه غازى يعنى سال (558 ق) زنده بوده و مرثيتى در حق او گفته باشد (رجوع شود به ص 178) .
ليكن پوشيده نماند كه اگر قوامى اوايل نيمه دوم قرن ششم را نيز درك كرده باشد همانا از حدود عشره اول اين نيمه يعنى از مابين (550 تا 560 ق) خارج نخواهد بود به سبب دو قرينه گذشته كه ياد كرديم هذا ما عندنا واللّه أعلم بحقيقة الحال .

قوامى از مناقب خوانان يعنى مداحان شيعه بوده است .

اثبات اين مدّعا محتاج به تمهيد مقدّمه اى است و آن اينكه:


دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
166

خواهر زاده و ولى عهد سنجر بود بگريخت به طلب ملك عراق و به مقام قصبه درويشان پناه به شاه غازى كرد مدّت دو ماه هر روز براى او وحشم او سرميدان تا پايان خوانها فرمودى نهاد تا به گيلان و ديلمان و ساير اطراف طبرستان بيست هزار مرد جمع كرد و جمله اسباب سلطنت از خزانه و زرّادخانه و فرّاشخانه مهيّا فرمود او را برگرفت و به رى برد به تخت سلطنت بنشاند امراى عراق و آذربايجان برو جمع شدند و رى و ساوه اصفهبد شاه غازى را مسلّم داشتند» (تا آخر كلام او) .
اولياء اللّه در تاريخ رويان (ص 91) و سيد ظهير الدين مرعشى در تاريخ طبرستان و رويان و مازندران 0ص 60) تحت عنوان «سبب مخالفت كيكاوس با شاه غازى رستم» گفته اند:
«در آن عهد غزان لشكر كشيده بسر سلطان سنجر در آمدند و در ميان آنان جنگ هاى بسيار واقع شد عاقبت سنجر را دستگير كرده در حبس مى داشتند برارد زاده سنجر سليمان شاه گريخته رجوع با شاه غازى كرد ، شاه غازى او را به همدان برد و برتخت نشاند سليمان شاه اعمال رى را تا مشكو به شاه غازى مسلّم داشت و خواجه نجم الدين حسن عميدى يكسال و هشت ماه به نيابت ملك در رى بود و مال با ديوان او مى آمد و تمامى معارف رى و قضاة و سادات و اكابر در سارى خدمت مى كردند» .
چنانكه ملاحظه مى شود صريح كلام ابن اسفنديار آن است كه پناهنده شدن سليمان شاه به رستم بن على و بر تخت نشاندن رستم على وى را واگذار كردن او رى را به شاه غازى بعد از مردن سلطان سنجر بوده است نه در ايام گرفتارى او در دست غزان چنانكه مستفاد از كلام اولياء اللّه و سيّد ظهير الدين است و چون وفات سنجر در 554 بوده است پس زمان نيابت خواجه نجم الدين عميدى در رى بعد از اين تاريخ خواهد بود بنابراين اگر مراد از «نجم الدين عميدى در رى بعد از اين تاريخ خواهد بود بنابراين اگر مراد از «نجم الدين» مذكور همين خواجه حسن عميدى باشد قوامى

  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 99733
صفحه از 395
پرینت  ارسال به