169
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1

ائمه را معصوم نگويد و نداند چگونه شاعرانش معصوم ميبايند ، كدام شاعر است كه او بلهو و طرب مشغول نشده است از رودكى و عنصرى و منجيك و معزّى و برهانى و غير ايشان ، پس شعراى شيعه را با ايشان قياس بايد كردن و اين تهمت ننهادن كه ما در ايشان دعوى عصمت نكرده ايم .
و آنچه گفته:
كه در بازارها جمع شوند و مناقب خوانند» پندارى نديده است و نشنيده كه مناقب خوانان در قطب روده و برسته نرمه و سرفليسان و مسجد عتيق همان خوانند كه بدرزاد مهران و مصلحگاه ، والحمدللّه هيچ مسلمان منقبت و مدح آل رسول را منكر و جاحد نباشد ، شنوند و دوست دارند مگر كسى كه مجبّر و انتقالى و نو مسلمان باشد (تا آخر آنچه گفته) .
چون معلوم شد كه مناقب خواندن در بازارها و مجامع عمومى ديگر در آن زمان شايع و مرسوم بوده است پس مى گوييم كه قوامى قطعه دارد كه صريحا از آن برمى آيد كه وى مناقب خوان بوده است و آن قطعه اين است (ص 24):

ايا نجم دين گر تو احسان كنى
همه درد را جمله درمان كنى

اگر چه نه آصف برخيا
كه از خيل ديو أهل ديوان كنى

سزد كز كفايت تو در مملكت
چنو دخل و خرج سليمان كنى

همى بينم از دست پر خير تو
كه چون با همه خلقى احسان كنى

هميشه سراى تو آباد باد
كه آزادگان را تو مهمان كنى

قوامى از آن است مدّاح تو
كه تا كار او را بسامان كنى

مكن با من اكنون دو كاراى ظريف
كه پس عورت بنده عريان كنى

يكى اينكه چيزى بنخشى مرا
دگر آنكه هنگامه بيران كنى

چنانكه ملاحظه مى شود تقاضاى قوامى از ممدوح خود نجم الدين در اين قطعه آن است كه هنگامه او را ويران نكند ، و معنى هنگامه نيز معلوم است؛ ابن خلف در


دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
168

نصير الدين عبدالجليل رازى قدس سره در كتاب شريف «النقض» گفته (ص43) :
آنكه گفته است(يعنى مؤلّف فضائح الروافض) كه: «در بازارها مناقب خوانان گنده دهن فرا داشته اند كه ما منقبت أمير المؤمنين مى خوانيم و همه قصيده هاى رافضى و امثال او مى خوانند و صفات تنزيه كه خداى راست و صفت عصمت كه رسولان خداى راست و قصّه معجزات كه الا پيغمبران را نباشد به شعر مى خوانند و بر على ابى طالب مى بندند .
اما جواب اين فصل آن است كه عجب است از خواجه كه در بازارها مناقب خوانان را مى بيند كه مناقب مى خوانند فضائل خوانان ۱ را نديدى كه بيكار و خاموش نباشند و هر كجا ختارى و قمّارى باشد كه در جهانش بهره نباشد و به حقيقت نه فضل بوبكر داند و نه درجه على شناسد براى دام نان و نام بيتى چند در دشنام رافضيان از بر كرده است و مسلمانان را دشنام مى دهد و آنچه مى ستاند به خرابات مى برد و به غناوزنا مى دهد و بر سبلت مجبّران و قدريان مى خندد و اين قائده نو نيست كه مناقبى و فضايلى در بازارها مناقب و فضايل خوانند اما ايشان همه عدل و توحيد و نبّوت و عصمت خوانند و اينان هه جبر و تشبيه و لعنت» .
و نيز او در همان كتاب گفته (ص 40 ـ 41) .
آنكه گفته: و به قول شاعر كان بداعتقادت بى نماز مفسد خمّار كه شعرهاى ركيك گفته اند و در بازارها جمع شده مى خوانند و اين خواجگان رافضى كافر كيش احمق روش عوّان طبع ابله دمدار بى تميز با دلهاى پرغلّ و غش و كين جمع شده بر آن دورغها معتكف بوده آن بهتانها را به جان خريدار شده و آن محالات را در هيچ تاريخ و أثرى أثرى نباشد .
و ضمن جوابهايى كه داده گفته است:
و آنچه گفته است كه: شعرا مفسد و بى نماز باشند ، عجب است كه خواجه خود انبيا و

1.از اين عبارت صريحا بر مى آيد كه در آن دوره مناقب خوان بر مداح شيعه اطلاق مى كرده اند و فضائل خوان بر مداح سنى .

  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 99722
صفحه از 395
پرینت  ارسال به