171
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1

معجزه امير المؤمنين عليه السلام

شيخ عبدالجليل در همان كتاب بعد از عبارت سابق الذكر بلافاصله گفته (ص 78):
اما جواب ناقص نباشد چنانكه گفته او؛ چون يك نيمه دروغ گفته و يك نيمه راست؛ چون آن تاريخ بياد داشته كه ابوطالب مناقبى را رحمة اللّه عليه زبان ببريدند بايستى كه فراموش نكردى كه همان شب على مرتضى عليه السلام را بخواب ديد كه زبان در دهان او كرد در حالى بقدرت حقتعالى زبان وى درست و نيك شد و تا چهل سال بعد از آن تاريخ در رى و قزوين و قم و كاشان و آبه و نيشابور و سبزوار و جرجان و بلاد مازندران زهد و توحيد و فضائل و مناقب مى خواند تا در آن نيكنامى بجوار حقتعالى شد .

برخى از خصائص شعر قوامى

آنچه از ملاحظه كتاب «النقض» نسبت به تعيين وجهه ادبى و مقام شعرى قوامى برمى آيد آن است كه قوامى در زمان خود در بلاد عراق و مخصوصا در شهر رى مقامى بسزا و شهرت و احترامى قابل ارزش داشته است زيرا شيخ عبدالجليل قدس سره در آن كتاب ضمن ذكر مشاهير شعراى شيعه گفته است (ص 252):
و سيّد حمزه جعفرى و خواجه ناصحى و امير قوامى و غير اينان رحمة اللّه عليهم كه همه توحيد و زهد و موعظت و منقبت گفته اند(تا آخر كلام او) .
از دعاى طلب رحمت كه در اين كلام به نظر مى رسد استشمام بلكه استنباط مى شود كه امير قوامى در زمان تأليف كتاب «النقض» (556 ـ 566) زنده نبوده است زيرا نوعا دعاى طلب رحمت را در حق اموات مى كنند نه در حق أحياء .
و نيز شيخ عبدالجليل قدس سره در كتاب النقض بعد از ذكر اسامى چند نفر از شعراى شيعه كه امير قوامى قدس سره نيز از آن جمله است گفته (ص 628) :
و معنى هر بيتى را (يعنى از ابيات شعراى سابق الذكر)بهاى جهانى سزد و توحيد و زهد و مناقب را دشمن ندارد مگر فلسفى إباحتى خارجى .
گويا سرّ شهرت قوامى و سبب رواج شعر او از جهت روانى شعر و حلاوت سخن


دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
170

برهان قاطع گفته: «هنگامه بر وزن شهنامه مجمع و جمعيّت مردم و معركه بازيگران و قصّه خوانان و خواص گويان و امثال آن باشد» پس بخوبى روشن شد كه قوامى از مناقب خوانان يعنى كسانى كه مناقب ائمّه اثنا عشر عليهم السلام را مى خوانده اند بوده است .
و اينكه قوامى تقاضا مى كند كه مانع از هنگامه گرفتن او نشود براى آن است كه در آن زمان اين امر نوعى بسيار مؤثّر از دعوت به مذهب و تبليغ بوده است و گاهى در نفوس بى غرضى تأثير تمام و أثر حيرت انگيز و شگفت آورى مى بخشيده است بنابراين زمامداران وقت گاهى جلوگيرى از اين كار مى كرده اند حتّى گاهى منجزّ مى شده كه زبان او را يعنى قايل مدح و فضيلت را مى بريدند و يا مى كشتند .
شيخ عبد الجليل قدس سرهدر كتاب النقض گفته (ص77):
«آنكه گفته: «چون در بازارها منقبت خوانان مناقب خوانند تركان آن را شنوند و خود ندانند كه آن چيست و آنها كه پيش از اين بسرّ و رمز روافض واقف بوده اند چندى از اين مناقبيان رافضيان را زبان ببريدند و در سارى خاتون سعيد سلقم بنت ملكشاه كه زن اسفهبد على بود ابو طالب مناقبى را زبان بفرمود بريدن كه اندران پيشه گريخته بود كه هجوهاى صحابه پاك و قدح هاى زنان رسول خدا خواندى» .
و ضمن جواب هايى كه از اين گفتار داده گفته (ص 78):
و آنچه گفته كه اين خاتون زبان ابو طالب شيعى مناقبى بفرمود بريدن» راست است و انكار نشايد كردن كه به حوالتى دروغ كه بر وى نهادند خاتون زبان او بفرمود بريدن ، و چه ماننده است اين معنى بدان كه چون خواجه ابو بكر خسرو آبادى سنّى كه حاكم قزوين بود او را گفتند كه صدّيق فضائلى كه دشمن على و آل اوست او تو را لعنت مى كند بفرمود تا در دار السنّة كه قزوين است فضايلى سنّى را پاره پاره كردند و پادشاهان مانند اين در شهرها بسيار كردند و كنند كه آن حوالت به مذهب و اعتقاد نكند و نقصانى نباشد .

  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 99723
صفحه از 395
پرینت  ارسال به