بارزترين خصوصيت پدرم، عشق و علاقه قلبى و شديدش به دين اسلام و مذهب تشيّع بود. روزى نبود كه ايشان مطلبى از تاريخ اسلام برايمان نگويد و هيچ وعده غذايى در خانه ما خورده نمى شد، مگر اينكه ايشان از ائمه اطهار عليهم السلامذكرى مى كرد. در فاصله عاشورا تا اربعين هر سال، يعنى در همه اين چهل روز، زيارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام مى خواند. به دعاى ندبه، عشق عجيبى داشت و اين عشق را در كتابى كه تحت نام كشف الكربة في شرح دعاء الندبة نوشته، نمايان كرده است. افسوس كه ثمره شصت سال عشق او، هنوز به صورت دستنوشته است و شرايط چاپ آن فراهم نشده است.
بسيار روشن و منطقى بود. هيچ گاه اسلام را از دريچه تحجّر و تنگ نظرى و خشونت به ما نياموخت؛ بلكه سعه صدر و گذشت و بزرگوارى را سرلوحه كارهاى خود داشت.
استاد، به ائمه اطهار عليهم السلام ارادتى خاص داشت، به طورى كه تمام نوشته هايش اين ارادتْ هويداست. از ايشان، نصيحت نامه اى خطاب به فرزندانش در دو صفحه باقى مانده كه ما در شرايط سخت زندگى و هنگامى كه تمام درها را به روى خود بسته ببينيم، به آخرين حجّت خدا، حضرت ولى عصر ـ ارواحنا فداه ـ پناه ببريم. ۱