215
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1

مردد مى شود ، بعد هم تعدادى از آنها را جدا نموده تحت عنوان اينكه خود نياز دارم ، كنار مى گذراد ، باقى مانده را نيز كه مندرس و كهنه بود جهت نگهدارى در كتابخانه تحويل آقاى مؤذنى مى دهد . او هم آنها را داخل يك گونى چيده بر دوش افكند از منزل خارج شده ، البته عبا و عمامه خود را به من كه كودكى 8 يا 9 ساله بودم داد ، كه راحت تر بتواند گونى مملو از كتاب را حمل نمايد . در وسط كوچه طويل ساربان ها ، آسمان شروع به باريدن كرد ، او كه عرق از سر و رويش جارى بود كتاب ها را بر روى سكوى منزلى گذاشته عباى خويش را از من گرفته ، بر روى گونى كتاب ها كشيد تا به كتاب ها آسيب نرسيد ، وقتى به ايستگاه اتوبوس در ميدان قيام رسيديم من و او خيس شده بوديم ولى كتاب ها مرطوب هم نشده بودند .
اينگونه كتاب هاى كتابخانه جمع آورى گرديده و مورد فوق را يادآور شدم تا آيندگان بدانند كه گنجينه نفيس آستان ، با چه سختى ها و مشقتى جمع آورى گرديده و انشاءاللّه در حفظ آن كوشا باشند .
4 . آن مرحوم در توسعه و پيشرفت كتابخانه بسيار كوشا بود و زمانى كه كتابخانه با كمبود جا مواجه گرديد (در سال 1340 شمسى) فردى را كه جنب امامزاده حمزه ساختمانى جهت مدرسه مى ساخت ، تشويق و ترغيب نمود كه به جاى مدرسه ، ساختمان را در اختيار كتابخانه قرار دهد ، تا كتابخانه از محل وسيع ترى بهره مند گردد .
صاحب آن ساختمان كه سر تيپ محمّد ميمند (يكى از افسران ارتش ايران) بود ، پيشنهاد وى را پذيرفته و ساختمان را به عنوان كتابخانه وقف بر آستان مقدس حضرت عبدالعظيم عليه السلام مى نمايد . آقاى شيخ جواد مؤذنى در سحرگاه نيمه شعبان 1413 مطابق با 18/11/71 همانطور كه آرزوى وى بود ، بدرود حيات گفت و در صحن مطهر ، جنب قبر مرحوح حاج شيخ هادى اسكونى تبريزى ، استاد و مرشد خويش ، كه اين هم جوارى نهايت آرزوى او بود دفن گرديد از نامبرده يك پسر و چهار دختر باقى مانده است . روانش شاد و راهش پر رهرو باد .


دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
214

سحر اذان مى گويم و اين وجه را به من داده اند ، گفت چون كار انجام داده اى و آستان نيز بكار تو نياز دارد ، مجازى حقوق خود را مصرف نمايى .
ب . هر ماه حقوق خود را دريافت مى داشت ، ابتداء مى گفت روح مطهر و منور حضرت عبدالعظيم عليه السلام شاد ، خدايا اين مبلغ را بر ما حلال كن ، با اينكه آخرين حقوق وى پس از 65 سال خدمت ده هزار تومان بود در صورتى كه ، مستخدم كتابخانه كه اصلاً سواد نداشت و شش سال هم سابقه كار در آستان را داشت ، شانزده هزار تومان دريافت مى كرد ، علاوه بر اينكه او بيمه بود و مرحوم مؤذن بيمه هم نبود . وقتى به او مى گفتيم اين چگونه است ، مى گفت: اين پول آب شور است هر چه بيشتر بخورى عطشت بيشتر مى شود و هر دينار آن حساب دارد .
ج . مرحوم مؤذنى پس از اطلاع از اينكه كسى تعدادى كتاب دارد ، به هر طريق كه بود ، با او ارتباط برقرار نموده و او را تشويق و ترغيب مى نمود كه بهترين جا براى حفظ كتاب هاى شما ، كتابخانه آستانه مى باشد . به هر حال فرد مورد نظر يا در زمان حيات خود يا طبق وصيت بعد از فوت خود ، كتب را وقف بر كتابخانه مى نمود ، مرحوم مؤذنى پس از اطلاع به منزل صاحب كتاب مراجعه نموده كتب را جمع آورى و صورت بردارى و به كتابخانه منتقل مى نمود ، كه يك مورد آن از اين قرار است .
شخصى پس از ارتباط با مرحوم مؤذنى و اعلام آمادگى اهداء كتاب ، آدرس منزل خود را به او داده ، منزلى واقع در كوچه ساربان هاى تهران (كوچه بسيار طويلى است كه خيابان شهباز را به ميدان قيام (ميدان شاه سابق) وصل مى نمايد و اكنون نيز موجود است) .
آقاى مؤذنى روز بعد به آدرس موعود رفته ، در زير زمين متروكه در چند صندوق قديمى چوبى ، تعدادى كتاب كه از خاك و تار عنكبوت انباشته بود ، ايشان كليه كتاب ها را از صندوق خارج نموده و گردگيرى كرده مرتب و منظم مى نمايند .
صاحب كتاب پس از مراجعت از محل كار خود ، به منزل آمده داخل زير زمين شده ، اولاً باور نمى كرد كه اين كتاب ها كتاب هايى است كه سال ها او داشته ، قدرى

  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 99548
صفحه از 395
پرینت  ارسال به