و منادمت حسنعلى ميرزا، فرمانفرماى خراسان به سر برد تا آنكه در سال 1242 ه.ق حكومت كرمان و يزد به شاهزاده مزبور تفويض شد و او با همان لشكر خراسان، كه ملازمش بود، به محل مأموريت خود عزيمت كرد، ظاهرا در اين سفر قاآنى نيز همراه وى به يزد و كرمان رفته، ولى ما به درستى نمى دانيم كه كى از آنجا بيرون آمده و در چه سالهايى «رشت و گيلان و مازندران و آذربايجان را گشته و از هر علمى كه رواج داشته تحصيل كرده است» ۱ چنين به نظر مى رسد كه در سال 1246ه.ق، كه شجاع السلطنه بى اجازه دولت از كرمان به يزد تاخته و شاهزاده عباس ميرزا به فرمان شاه وى را تحت الحفظ به تهران فرستاده است، قاآنى، كه حامى و سرپرست خود را از دست داده بوده، به اين مسافرتها پرداخته و در همين اوقات نيز به دربار فتحعلى شاه معرفى شده و صله و مستمرى و عنوان مجتهد الشعرايى يافته است. هرچه هست در سال 1248 ه.ق كه شاهزاده عباس ميرزا، نايب السلطنه، تركمانان سالور را سركوب و قلعه سرخس را فتح كرده، قاآنى را دوباره در شهر مشهد مى بينيم و در زمستان آن سال كه «از شدت مجاعه هر ديندارى پى دنيارى ترك دين گفتى، توشه حلال و گوشه مناسب حال» داشته است. ۲
قاآنى در سال 1251 ه.ق، كه محمدشاه بر تخت نشست، به تهران آمد و به حلقه شاعران دربار پيوست و از شاه لقب «حسان العجم» ۳ يافت و در سال 1254 ه.ق، كه محمدشاه براى فتح غوريان و قندهار حركت كرد، ملتزم ركاب بود ولى چون موكب شاه به بسطام رسيد، بيمار شد و با اجازه شاه به تهران بازگشت و پس از مراجعت شاه از جنگ افغانستان، قصيده مفصلى سرود كه در آن از دليرى و پيروزى ايرانيان و حسن سلوك محمدشاه با اسيران افغانى، از كارشكنيهاى مستر مكينل، سفير انگليس، و اشغال سواحل جنوبى ايران از طرف كشتيهاى جنگى انگلستان و تهديد به اعلان
1.ترجمه حال قاآنى به قلم خود او.
2.پريشان، به تصحيح اسمعيل شرف، شيراز، ص ۷۵ .
3.به نام حسان بن ثابت شاعر عرب و مداح حضرت رسول.