231
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1

قاآنى در سال 1256 ه.ق، كه سى و چهار سال داشت، در تهران همسر اختيار كرد ولى «يارش مار شد» و شاعر او را از نظر انداخت و «همنفسى نو» برگزيد امّا همسر تازه هم با وى يكدل و مهربان نشد و عاقبت آن دو «حليله غير جليله» آتش در خانه اش زدند و روزگار بر شاعر شوريده و عشرت طلب سياه كردند. ۱ ظاهرا در سال 1259 ه.ق بود كه به قصد اقامت دايم به شيراز بازگشت و پس از سالهاى دراز دورى از وطن، با دوستان ديرين تجديد ديدار كرد و چندى بعد باز به تهران آمد و باز به شيراز رفت و در اين مسافرتها همشهريان او ابتدا مقدمش را گرامى داشتند و مخصوصا در زمان حكمرانى صاحب اختيار، سخت در راحت و آسايش بود. ۲
امّا رفته رفته جمعى از ادباى شيراز به آزارش پرداختند و صاحب اختيار هم از فارس تغيير مأموريت يافت و جانشين او معتمد الدوله منوچهرخان گرجى كه از شعر و ادب بهره اى نداشت، در پرداخت مرسوم او تعلل ورزيد تا جايى كه از اين زندگانى بى حاصل به تنگ آمده در سال 1262 ه.ق (سال فوت ميرزا شفيع وصال) در گذشت .

1.قاآنى در نامه اى كه به شاه نوشت اين ماجرا را شرح داده و از او كمك مالى خواسته است.

2.چنانكه گويد: باده جهانبخش است و دلكش خاصه در وقت بهار خاصه هنگام صبوحى، خاصه از دست نگارخاصه اندر طرف بستان، خاصه اندر پاى بيد خاصه در شيراز در دوران صاحب اختيار...


دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
230

آورده اند كه غالب اشعار خود را بالبداهه و مرتجلاً در فرصت كم و بدون حك و اصلاح و موشكافى كافى و پيرايش از عيوب و عرضه بر ناقلان سخن شناس مى سروده است. ۱ محصول اين بديهه گوييها قصايد با شكوه و پر طنطنه اى است كه غالب آنها «كلام فارغ» ۲ از آب درآمده است.اين قصايد مطنطن و مدبدب كه در مدح محمدشاه و پسرش ناصرالدين شاه و بزرگان آن عهد سروده شده و ديوان قطور او را تشكيل مى دهند، از نظر ادبى شايسته بحث و بررسى زيادى نيستند. امّا ابيات اوليه آنها رنگ هنرى خاصى دارد و غالبا مناظر بديع و شگرفى را كه مستقيما از زندگانى گرفته شده است، با قلعى قادر تصوير و رنگ آميزى مى كند.تقريبا همه آنها با تغزلات زيبا و صحنه سازيهاى دلپذير و رنگارنگ در وصف بهار و خزان، شب و روز ، شراب و شاهد، سفر و رنج سفر و يا آمدن پيكى و رسيدن پيامى آغاز مى شود و هميشه به مدح ممدوح مى پيوندد.تغزل و تشبيب يعنى وصف يار و جلوهاى گوناگون طبيعت مضامينى است كه صدها شاعر فارسى زبان پيش از قاآنى و بعد از او در شعر قاآنى غالبا به قدرى بديع و نغز و ابتكارى و بخصوص تركيب كلام او چنان گيرا و گيج كننده است كه هنگام خواندن قصايد او اسلاف وى همه فراموش مى شوند. چنان است كه گويى قاآنى نخستين كسى است كه اين شيوه زيبا و رنگين و اين تعبيرات تند و جسورانه را به كار بسته است. ۳

1.دولت آبادى از قول ميرزا ابراهيم ساغر اصفهانى(متوفى به سال ۱۳۰۲ ه.ق) روايت مى كند كه صبح نوروزى به اتفاق قاآنى به خانه سلطان العلماء و امام جمعه اصفهان مى رفته اند. قاآنى «چون از خانه درآمد گفت شايد مناسب باشد كه شعرى هم بخوانيم، در صورتى كه چيزى حاظر نداريم. آقا قصيده اى حفظ دارى؟ گفتم آرى از انورى، گفت يك يك قافيه هاى آن را بگو. قافيه را مى گفتم كمى انديشه مى كرد و مى گفت: بگو. قافيه ديگر مى گفتم، تا رسيديم به مسجد جامع كه نزديك خانه ممدوح است. بر در مسجد نشست و تمام قصيده را بر نوشته با خود برد در مجلس عام خواند...» (دولت آبادى، قاآنى شيرازى، مجله آينده، سال ۱، شماره ۷).

2.المعجم في معابير اشعار العجم.

3.براى آگاهى بيشتر ن.ك: از صبا تا نيما، يحيى آرين پور، ج ۱، قآنى.

  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 99450
صفحه از 395
پرینت  ارسال به