بنابراين از ابن جنيد تا جدش «جنيد» واسطه هاى متعددى وجود داشته اند .
در قاموس مى گويد:
اسكاف ، دو موضوع است: اسكاف بالا و پائين ، واقع در نواحى نهروان از قلمرو بغداد ، و جماعتى از علماء منسوب به آنجاست .
سمعانى در كتاب «انساب» مى نويسند:
اسكاف ، به كسر همزه و سكون سين و فاء ناحيه اى از بغداد به طرف نهروان از سواد عراق است . ۱
ابن جنيد ، يا محمّد بن احمد بن جنيد اسكافى اصفهانى (از علماى عامه) كه سمعانى مى گويد در سال (360 ق) به خراسان آمد ، در نام و نسب و نسبت و طبقه ، با ابن جنيد ما ، يكسان است ، به طورى كه گاهى به هم مشتبه مى شوند كه خود عجيب است!
ابن جنيد را «جنيدى» هم مى گويند . نجاشى در ترجمه شيخ مفيد مى نويسد: يكى از تأليفات او «رساله جنيدى به اهل مصر» است و ظاهرا رساله اى باشد كه مفيد در نقض رساله ابن جنيد به اهل مصر نوشته است ۲
ساير دانشمندان چه گفته اند؟
شيخ ابو على حايرى شاگرد علامه بحرالعلوم ، پس از نقل گفتار علامه حلى در كتاب ايضاح الاشتباه مى نويسد: «بعيد نيست كه رمى وى به قول به قياس اين بوده كه ابن جنيد در مسائل فقهى به روش شيعه و سنى استدلال مى نموده است» .
گفتار شيخ طوسى هم در كتاب «عدّة الاصول» اشاره به همين معنى دارد . هرچند تصريح به نام ابن جنيد نكرده است ، در آنجا كه استدلال مى كند به عمل فقهاى شعيه نسبت به خبر واحد ، و اين خود كاشف از اين است كه چون عمل به قياس در احكام