263
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1

كرد، مانند پدرى كه به فرزندش تذكّر مى دهد و او توجّه ندارد، از نگاه او به ياد آوردم كه هميشه مى فرمود: «غير خدا را نخواهيد».
ولى ما باز هم گرفتار هواى نفسيم.
به او نزديك تر شدم، دو جمله فرمود:
جمله اوّل: «خط زندگى، انس با خدا و اولياى خداست». ۱
و جمله دوم: «آن كس زندگى كرد، كه عيالش پيراهنش را شب زفاف در راه خدا ايثار نمود».
والسلام عليه يوم ولد و يوم مات و يوم يبعث حيّا.

1.در دعاى ۲۱ صحيفه سجّاديه آمده است: «وَهبْ لِي الاُنسَ بِكَ وَأَوْلِيائِكِ وَأَهْلِ طاعَتِكَ».


دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
262

اتاقى ديگر برده اند، رو به قبله نشسته و شمد سفيدى روى پايش انداخته اند و با شست دست و انگشت سبابه شمد را لمس مى كرد.
من دقيق شده بودم كه ببينم يك مرد خدا چگونه از دنيا مى رود، يك مرتبه حالى به او دست داد، گويا كسى چيزى در گوش او مى گويد، كه گفت: «إنْ شاء اللّه ».
سپس فرمود: «امروز چند شنبه است؟ دعاى امروز را بياوريد».
من دعاى آن روز را خواندم، فرمود: «بدهيد آقا سيّد احمد هم بخواند».
او هم خواند، سپس فرمود: «دستهايتان را به سوى آسمان بلند كنيد و بگوييد: يا كريم العفو يا عظيم العفو، خدا مرا ببخشايد».
من به دوستم نگاه كردم و گفتم: بروم آقاى سهيلى را بياورم، چون مثل اين كه رؤيا صادقه است و دارد تمام مى شود، و رفتم.

آقاجان خوش آمدى!

ادامه اين داستان را از زبان فرزند شيخ بشنويد: ...ديدم اتاق پدرم شلوغ است، گفتند: جناب شيخ حالش به هم خورده، بلافاصله وارد اتاق شدم، ديدم كه پدرم در حالى كه لحظاتى قبل وضو گرفته و وارد اتاق شده بود، رو به قبله نشسته، كه ناگاه بلند شد و نشست و خندان گفت: «آقاجان ۱ خوش آمديد!».
دست داد، و دراز كشيد و تمام شد، در حالى كه آن خنده را بر لب داشت!

شب اوّل قبر

يكى ديگر از دوستان ايشان مى گويد: در عالم رؤيا، شب اوّل قبرِ مرحوم شيخ خدمتش رسيدم، ديدم جايگاه عظيمى از طرف مولا اميرالمؤمنين عليه السلام به او عنايت شده، به جايگاه ايشان نزديك شدم تا مرا ديد، نگاهى بسيار ظريف و حساس به من

1.از مرحوم سهيلى نقل شده كه مقصود از: «آقاجان» امام عصر ـ عجّل اللّه تعالى فرجه ـ است كه در آن لحظه به ديدار شيخ آمده بودند.

  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 99602
صفحه از 395
پرینت  ارسال به