قبل از مشروطيت ستارخان از لوطيان تبريز بود. در نزاع بين متشرعه و شيخيه، لوطيان تبريز نيز به دو گروه هر كدام مدافع يك عقيده تقسيم شدند و ستارخان به شيخيه اعتقاد داشت. او در اطراف شهر تبريز بسر مى برد و پنهانى به مشهد رفته و برگشته بود.
تولد دوباره
پس از شروع نهضت مشروطيت ستارخان حياتى دوباره يافت و زندگى جديدى را آغاز كرد. او با اعلام مشروطيت به تبريز آمد و به شغل اسب فروشى اشتغال ورزيده و جزء مجاهدين مسلح گرديد.
او در جريان نهضت مشروطيت همراه مجاهدين بود و با آنها همراهى مى كرد.
در جريان به توپ بستن مجلس شوراى ملى توسط محمدعلى شاه قاجار كه منجر به شكست مجاهدان و مشروطه خوان در تهران و سراسر ايران گرديد و در نتيجه رهبران مشروطه در تهران بازداشت و تبعيد گرديد و در ايران دوره استبداد صغير شروع گرديد.
امّا در تبريز ستارخان به پاخواست و در برابر مستبدان تسليم نگرديد او كه در محله اميرخيز تبريز مستقر بود به محض دريافت خبر شكست مجاهدان مشروطه دست به كار شد و با تعجب مشاهده نمود كه در سر در تمام خانه ها و اماكن عمومى پرچم سفيد به نشانه تسليم برافراشته شده است. او يك تنه به راه افتاد و با شجاعت تمام، پرچمهاى سفيد را از سردرها و خانه ها برداشت و به جاى آنها پرچم مبارزه برافراشت و ابتدا در محله امير خيز تبريز علم مقاومت برافراشت.
علامه محمد قزوينى درباره شجاعت و دلاوريهاى ستارخان مى نويسد:
درست يازده ماه تمام از بيستم جمادى الاولى 1326 تا هشتم ربيع الثانى 1327ه.ق ستارخان در مدت اين يازده چون رأس رئيس جميع مجاهدين تبريز و ارامنه و قفقازيها بود و مقاومت شديد طاقت فرساى اهالى تبريز در مقابل سى و پنج الى چهل هزار نفر