269
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1

قشون دولتى فقط و منحصرا در تحت راهنمايى و سركردگى شخى او اداره مى شد... في الحقيقه مى توان او را شجاع شجاعان ايران و بارزترين نمونه شجاعت و دلاورى مردى و مرادنگى و وطن پرستى نژاد ايران محسوب نمود و در واقع اين مقاومت شديد اين شخصى كه از طبقه سوم مردم بيرون آمده بود توليد يك حس احترام و اعجاب و تحسين براى او و براى عموم ايرانيان در تمام دنيا نمود. ۱
ستارخان در برابر پيشنهاد ژنرال كنسول روس در تبريز كه به وى تقاضاى تسليم مى داد و در برابر آن مصونيت وى را در مقابل تعرض محمدعلى شاه قاجار تضمين مى كرد، چنين گفت:
من مى خواهم هفت دولت زير سايه بيرق اميرالمؤمنين عليه السلام باشند؛ شما مى خواهيد من زير بيرق روس بروم؟ هرگز چنين كارى نخواهد شد.
پس از آنكه جانبازيهاى ستارخان و يارانش جو اختناق و ارعاب را شكست و به مردم دل و جرأت داد در چندين نقطه كشور، خيزشهايى عليه استبداد آغاز شد كه گيلان و اصفهان از آن جمله بود. تا اينكه يازده ماه بعد تهران به دست مشروطه خواهان فتح و استبداد محمدعلى ميرزا سرنگون گرديد.
پس از فتح تهران در اثر فشارهاى داخلى و خارجى ستارخان و همرزمان وى مانند باقرخان به تهران دعوت شدند و او در شب عيد نوروز سال 1289شمسى با همرزمان خود راهى تهران گرديد و در پارك اتابك اقامت گزيدند. در جريان خلع سلاح مجاهدين وى و يارانش از تحويل سلاح خوددارى نموده و درگيرى بين قواى دولتى و مجاهدان مستقر در پارك اتابك اتفاق افتاد. و اين اتفاق در روز يك شنبه 14 مرداد 1289 صورت گرفت و در جريان آن قواى دولتى غالب و سى تن را كشته و سيصد تن را اسير كردند و ستارخان مجروح و باقرخان اسير گرديد.
بعد از مجروح شدن وى آنقدر مداوا و درمان جراحت وى را به تعويق انداختند تا

1.شرح حال رجال ايران، مهدى بامداد، به نقل از يادداشتهاى قزوينى.


دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
268

قبل از مشروطيت ستارخان از لوطيان تبريز بود. در نزاع بين متشرعه و شيخيه، لوطيان تبريز نيز به دو گروه هر كدام مدافع يك عقيده تقسيم شدند و ستارخان به شيخيه اعتقاد داشت. او در اطراف شهر تبريز بسر مى برد و پنهانى به مشهد رفته و برگشته بود.

تولد دوباره

پس از شروع نهضت مشروطيت ستارخان حياتى دوباره يافت و زندگى جديدى را آغاز كرد. او با اعلام مشروطيت به تبريز آمد و به شغل اسب فروشى اشتغال ورزيده و جزء مجاهدين مسلح گرديد.
او در جريان نهضت مشروطيت همراه مجاهدين بود و با آنها همراهى مى كرد.
در جريان به توپ بستن مجلس شوراى ملى توسط محمدعلى شاه قاجار كه منجر به شكست مجاهدان و مشروطه خوان در تهران و سراسر ايران گرديد و در نتيجه رهبران مشروطه در تهران بازداشت و تبعيد گرديد و در ايران دوره استبداد صغير شروع گرديد.
امّا در تبريز ستارخان به پاخواست و در برابر مستبدان تسليم نگرديد او كه در محله اميرخيز تبريز مستقر بود به محض دريافت خبر شكست مجاهدان مشروطه دست به كار شد و با تعجب مشاهده نمود كه در سر در تمام خانه ها و اماكن عمومى پرچم سفيد به نشانه تسليم برافراشته شده است. او يك تنه به راه افتاد و با شجاعت تمام، پرچمهاى سفيد را از سردرها و خانه ها برداشت و به جاى آنها پرچم مبارزه برافراشت و ابتدا در محله امير خيز تبريز علم مقاومت برافراشت.
علامه محمد قزوينى درباره شجاعت و دلاوريهاى ستارخان مى نويسد:
درست يازده ماه تمام از بيستم جمادى الاولى 1326 تا هشتم ربيع الثانى 1327ه.ق ستارخان در مدت اين يازده چون رأس رئيس جميع مجاهدين تبريز و ارامنه و قفقازيها بود و مقاومت شديد طاقت فرساى اهالى تبريز در مقابل سى و پنج الى چهل هزار نفر

  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 99768
صفحه از 395
پرینت  ارسال به