كه مأمورين بانك شاهنشاهى كاميونهاى پر از نقره و اسكناس براى تأمين احتياجات آنها حمل به قزوين و نقاط بين راه مى كردند .
سيد ضياء چون محلل بود پس از صد روز از نخست وزيرى افتاد و ناگزير گرديد كه به خارج از ايران مسافرت كند .
و نيز شمس ملك آرا مى نويسد: «كوشش هاى سفارت انگليس براى رفع بحران و تقويت رئيس دولت مورد اعتمادشان ثمرى نبخشيد ، كار به سختى و تهديد كشيد . احمد شاه صراحتا اظهار داشت كه با سيد ضياء كار كردن از توانايى من بيرون است و چنانچه بار ديگر در اين بازى ، به من تحميلى شود دست از كار مى كشم و رهسپار ديار ديگر مى شوم . مستر نورمان سفير انگليس در موقعى كه اينجانب را ملاقات كرد با قيافه گرفته و لحن متأثر چنين بيان كرد:
«جاى بسى افسوس است كه شاه بر كنار كردن سيد ضياءالدين را كه منحصرا رجل و سياستمدار مورد اعتماد ما است اين طور اصرار مى ورزد و پافشارى مى فرمايد ، بر اين جانب كاملاً مشهود بود كه اين اظهار سفير حاكى از نفرت و كينه نسبت به احمد شاه است كه نقشه او و همكارانش را دگرگون كرده است» .
سيد ضياء الدين كه مدير روزنامه رعد بود در ايام نخست وزيرى حسن وثوق كه او را بيگانه ، مانند بسيارى از نخست وزيران ايران ، روى كار آورده بودند در سال 1337 قمرى برابر با 1298 خورشيدى به رياست هيأتى براى مذاكره با حكومت قفقاز روانه آن ديار شد . سيد ضياء الدين كه نخست وزير شد ، بسيارى از رجال سودجو و بى مصرف اين مملكت بيچاره و بى سر و سامان را ، براى تقويت و ادامه كار خويش و ضمنا براى اينكه وجهه اى نيز در انتظار پيدا كند زندانى نمود و پس از اينكه در خردادماه 1300 خورشيدى سقوط كرد زندانى ها هم يكى پس از ديگرى آزاد گرديدند و پرده هاى ديگرى نمايش داده شد .
پس از عزل از نخست وزيرى به اروپا رفت و پس از چندى در فلسطين اقامت