نامبرده اش و شيخ طوسى و نجاشى كه با يك واسطه شاگردان او بوده اند ، بدانگونه با وى معامله نمودند!!
شيخ مفيد در «مسائل صاغانيه» مى گويد: «ما به وى ايراد مى گرفتيم كه چرا اينقدر به عامه نزديك شده و «قياس» را كه اختراع ابوحنيفه مى باشد ، مورد توجه قرار مى دهد؟! و مى گويد در رساله خود به اهل مصر پاسخ سخنان او را داده ايم (يعنى رساله جنيدى به اهل مصر) .
بنابراين اولا يونس بن عبدالرحمن و فضل بن شاذان مانند ابن جنيد تا آن حد قياس را معمول نداشته بودند . و ثانيا عصر آنها پيشتر و سروصداى قياس كمتر ملموس بود ، ولى در زمان ابن جنيد عكس آن به نظر مى رسيد و چنان عكس العملى را در پى داشت .
اينكه مى بينيم در اعصار بعدى ، فتاوى ابن جنيد مورد توجه واقع شده است ، بدان جهت بوده كه چون فقه و اصول عامه به مرور ايام در كنار فقه و اصول شيعه مورد بحث و بررسى قرار گرفت ، ديگر آن حساسيت عصر ابن جنيد احساس نمى شد ، و از طرفى كتب و آثار او از ميان رفته بود ، و درست معلوم نبود كه او چگونه و تا چه حد از حد اعتدال معمول ميان فقهاى شيعه قدم فراتر نهاده ، و به مسئله قياس معمول ميان عامه نظر داشته است .
بى اطلاعى از اقوال و آراء ابن جنيد تا آنجا بود كه مرحوم آيت اللّه بروجردى ، مرجع فقيد شيعه متوفى (1340 شمسى) دستور داده بود بعضى از فضلاء فتاوى ابن جنيد را از كتاب «مختلف» علامه حلى استخراج نموده و در كتابى مستقل درآورند ، كه نمى دانيم عملى شد يا نه؟
مايه كمال تأسف و در عين حال عبرت انگيز كه فقيهى عالقيدر و چون او ، با آن همه آثار علمى نفيس و كتب فراوان كه از اسامى آنها پيداست داراى چه مطالب ارزنده و موضوعات ابتكارى و عالى بوده است ، به خاطر افراط در نزديكى به فقه و