شعرانى:
تبليغات سوء كار را به جايى كشيد كه مردم علاوه بر اينكه درب مسجد شيخ عبدالنبى را ـ در سرچشمه ـ به روى او بستند، خانه او را هم ـ كه در مقابل مسجدش بود ـ در حالى كه خود آن جناب و عائله اش در خانه بودند، سنگسار كردند. ۱
امّا آيت اللّه شيخ عبدالنبى نورى دست از هدفش و مرام مقدسش برنداشت و بر همه سختيها صبر كرد. و در زمانى كه هر كس از ترس جانش در سفارتخانه اى خزيده يا بيرق دولت كفر را بر سر در خانه اش نصب كرده بود، فقط شيخ فضل اللّه نورى بود كه بر سر دار رفت و ملا محمد آملى بود كه به «كرات» نور ـ مازندران ـ تبعيد شد و شيخ عبدالنبى نورى بود كه مردان و يك تنه در تهران ماند و سيل سنگها و دشنامها را به جان خريد و لب نگزيد، تا زمانى كه حقايق روشن شد و پرده ها پس رفت و نيّات واقعى مشروط طلبان نمايان شد. به گفته آيت اللّه شعرانى:
پس از شهادت حاج شيخ فضل اللّه و وقايع ناگوارى كه در تهران و ساير بلاد روى داد، از قتل و هتك و حبس و نهب و تبعيد و غيرها كه مردم فهميدند از ايادى اجانب چه زخمى خورده اند، كثرت جمعيت نمازگزار با حاج شيخ عبدالنبى در مسجد نامبرده ديدنى بود. ۲
بازماندگان
امير مؤمنان على عليه السلام مى فرمايد:
الولد الصالح اجمل الذكرين؛فرزند صالح، بهترين يادآور انسان است.۳
يادگار ارزنده حاج شيخ عبدالنبى نورى، فرزند ارجمندش آيت اللّه حاج شيخ بهاءالدين نورى (متولد 1302) بود. وى از شاگردان خوب آخوند خراسانى و جانشين پدر بود و در مسجدش اقامه جماعت مى نمود و سالها به تدريس فقه و