327
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1

شعرانى:
تبليغات سوء كار را به جايى كشيد كه مردم علاوه بر اينكه درب مسجد شيخ عبدالنبى را ـ در سرچشمه ـ به روى او بستند، خانه او را هم ـ كه در مقابل مسجدش بود ـ در حالى كه خود آن جناب و عائله اش در خانه بودند، سنگسار كردند. ۱
امّا آيت اللّه شيخ عبدالنبى نورى دست از هدفش و مرام مقدسش برنداشت و بر همه سختيها صبر كرد. و در زمانى كه هر كس از ترس جانش در سفارتخانه اى خزيده يا بيرق دولت كفر را بر سر در خانه اش نصب كرده بود، فقط شيخ فضل اللّه نورى بود كه بر سر دار رفت و ملا محمد آملى بود كه به «كرات» نور ـ مازندران ـ تبعيد شد و شيخ عبدالنبى نورى بود كه مردان و يك تنه در تهران ماند و سيل سنگها و دشنامها را به جان خريد و لب نگزيد، تا زمانى كه حقايق روشن شد و پرده ها پس رفت و نيّات واقعى مشروط طلبان نمايان شد. به گفته آيت اللّه شعرانى:
پس از شهادت حاج شيخ فضل اللّه و وقايع ناگوارى كه در تهران و ساير بلاد روى داد، از قتل و هتك و حبس و نهب و تبعيد و غيرها كه مردم فهميدند از ايادى اجانب چه زخمى خورده اند، كثرت جمعيت نمازگزار با حاج شيخ عبدالنبى در مسجد نامبرده ديدنى بود. ۲

بازماندگان

امير مؤمنان على عليه السلام مى فرمايد:
الولد الصالح اجمل الذكرين؛فرزند صالح، بهترين يادآور انسان است.۳
يادگار ارزنده حاج شيخ عبدالنبى نورى، فرزند ارجمندش آيت اللّه حاج شيخ بهاءالدين نورى (متولد 1302) بود. وى از شاگردان خوب آخوند خراسانى و جانشين پدر بود و در مسجدش اقامه جماعت مى نمود و سالها به تدريس فقه و

1.در آسمان معرفت، حسن زاده آملى، ص ۱۹۷ .

2.غررالحكم و دررالكلم، انصارى، ج ۱، ص ۶۵.


دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
326

زمانى (جمادى الاول 1324ه.ق) كه مشروط طلبان به قصد قتل شيخ فضل اللّه و يارانش به مدرسه هجوم آوردند، آنان به حضرت عبدالعظيم مهاجرت كردند و آشكارا به مخالفت برخاستند. اين عده: شيخ فضل اللّه ، سيد احمد طباطبايى، ملا محمد آملى، آخوند رستم آبادى، شيخ عبدالنبى نورى، شيخ على اكبر مجتهد، سيد جمال الدين افجه اى، ميرزا حسن مجتهد تبريزى، آقا نوراللّه مجتهد عراقى، سيدعلى قطب نخجوانى، شيخ على اكبر طالقانى، سيداحمد بهبهانى، شيخ محمد بروجرودى و شيخ محمدعلى پيشنماز، براى تطبيق قانون اساسى با اصول شريعت، شروع به صدور اعلاميه و تلگراف به علماى شهرها نمودند و خطر مشروطه لائيك و به دور از مبانى دينى را در ضمن سخنرانيها و بيانيه ها، اعلام كردند. ۱ و بالاخره پس از مرگ مظفرالدين شاه و روى كارآمدن محمدعلى شاه(24 ذيقعده 1324ه.ق) كه مخالفت علما با مشروطه اوج گرفت و در نامه اى در شوال 1324ه.ق، در مخالفت با مجلس چنين نوشتند:
مجلس شوراى عمومى منافى با قواعد اسلام است و ما مسلمانان ابدا راضى نمى شويم كه وهنى به اسلام و دين ما برسد و در مقابل احكام اسلاميه، شاه و رعيت يكسان است و بر همه لازم است حفظ دين و آيين شريعت حضرت سيدالمرسلين...»
اين نامه را علاوه بر شيخ فضل اللّه نورى و شيخ عبدالنبى نورى، كسانى مانند: ظهيرالاسلام سيد ابوالقاسم امام جمعه تهران، سيد احمد طباطبايى، ملا محمد آملى، آخوند رستم آبادى، شيخ جعفر سلطان العلماء، شيخ حسين چاله ميدانى، سيدحسين رضوى قمى، شيخ ابراهيم نورى و حدود 300 نفر ديگر امضا كرده بودند. ۲ هرچند كه فتح تهران (26 جمادى الثانى 1327ه.ق)، آغاز دوران محنت، ابتلا و سختى شيخ فضل اللّه نورى و شيخ عبدالنبى نورى بود تا بدانجا كه به گفته آيت اللّه ميرزا ابوالحسن

1.شيخ فضل اللّه نورى و مشروطيت، انصارى، ص ۲۷۷.

2.همان، ص ۳۲۱ ـ ۳۲۲ .

  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 99528
صفحه از 395
پرینت  ارسال به