33
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1

چنانكه عضدالدوله ديلمى ، طاهر ذوالمناقب پدر سيد رضى را تبعيد كرد ، و چند بار شيخ مفيد تبعيد شد ، و صاحب بن عباد وزير ركن الدوله ، قاضى عبدالجبار متعزلى دانشمند معروف عامه را به رى دعوت كرد و به منصب قاضى القضاتى منصوب داشت ، و نظائر اينها .

وفات ابن جنيد

علامه بحرالعلوم احتمالاً ابن جنيد را از رجال غيبت صغرى و معاصر با سفراى امام زمان ، و از داستان مال و شمشير امام كه نزد وى بوده ، وكيل حضرت دانسته ۱ و رحلت او را در سال (381) در رى ، با وفات شيخ صدوق در رى در همان سال موضوعى مشتبه شمرده و رحلت ابن جنيد را قبل از آن تاريخ شناخته است . ۲
مامقانى مى نويسند:
وفات او در رى به سال (381) بعيد است . زيرا اولاً او ساكن بغداد ، و ثانيا هم عصر با معزالدوله و كلينى بوده و بقاى او تا اين تاريخ بعيد است و العلم عنداللّه تعالى . ۳
اينكه وى در بغداد مى زيسته مسلم است . زيرا شيخ مفيد و ابن عبدون و ديگران در بغداد از او استفاده كرده اند ، و در بغداد بوده كه معزالدوله ديلمى پاس احترام او را نگاه مى داشته است .
در كتاب «مسائل صاغانيه» سائل ، خطاب به شيخ مى نويسد: دانشمند متعصب عامه گفته است: «در سال (340 ق) شيخى به نام جنيدى به نيشابور آمد و مورد توجه خاص شيعيان واقع شد» . معزالدوله ديلمى هم در سال (334 ق) وارد بغداد شد ، و در سنه (356 ق) در آنجا درگذشت .
از اينها گذشته ابن نديم كه گفتيم فهرست خود را در سال (377 ق) تأليف كرده و در سنه (385 ق) در بغداد درگذشته است ، مى نويسد: «زمان وى به ما نزديك بود» .

1.رجال علامه بحرالعلوم ، ج ۳ ، ص ۲۲۱ .

2.همان ، ص ۲۲۲ .

3.تنقيح المقال ، ج ۲ ، باب محمّد ، ص ۶۷ .


دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
32

اصول عامه ، بدين گونه از نظر بيفتد و آن همه سرمايه علمى از ميان برود!!
در حقيقت چنانكه از كتاب «مسائل صاغانيه» و گفتار شيخ مفيد در جواب سائلى كه ماجراى ابن جنيد و دانشمند متعصب عامه را پرسيده ، پيداست ابن جنيد در روش خاصى كه پيش گرفته بود و به كسى هم اعتنا نمى كرد كار را در آن عصر به جاى باريكى كشانده و باعث دردسر زيادى براى علماى شيعه و عامه شيعيان شده بود .
به عبارت ديگر ابن جنيد تصور مى كرد كه با استفاده از مسئله قياس و گسترش مبانى اصول فقه مى تواند وحدتى ميان عامه و خاصه برقرار سازد و فقهاى فريقين را به هم نزديك گرداند . در صورتى كه چنين نشد و ظرف و زمان آمادگى براى اين كار را نداشت . شايد اگر او مثلاً در عصر علامه حلى و ازمنه بعدى مى زيست ، كار وى برايش گران تمام نمى شد .
موضوع مال و شمشير هم كه بعضى تصور كرده اند ، چيزى تازه و مثلاً امانتى از امام زمان عليه السلام در نزد وى بوده است ، ما در همان تصور نخست كه در رجال نجاشى ديديم متوجه شديم كه احتمالاً سهم امام بوده كه چون در آن زمان ها به خاطر احاديث اباحت خمس زياد معمول نبوده ، انعكاس يافته است . در آخر ديديم مرحوم مامقانى هم يادآور شده و اين احتمال را هم داده است كه شايد او مصرف سهم امام را جايز نمى دانسته و آن را نگاه مى داشته و لذا به جاريه اش وصيت كرده است ، ولى از «مسائل صاغانيه» پيداست كه او سهم مى گرفته و به مصرف مى رسانده است . شايد آن مقدار را هنگام وفات وصيت كرده ، ولى پس از وى تلف شده باشد ، و در هر صورت مطلب مهمى نبوده است .
اينكه علامه بحرالعلوم گفته است او در عصر معزالدوله ديلمى مى زيسته و بعيد است كه به قياس معمول عامه عمل نموده باشد ، با اشاراتى كه نموديم موضوع منتفى مى شود . سلاطين آل بويه هر چند شيعه بودند ، ولى كارى به اين قبيل موضوعات نداشتند ، بلكه چون اكثريت با عامه بوده ناچار طرف آنها را بيشتر نگاه مى داشتند .

  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 99554
صفحه از 395
پرینت  ارسال به