نعلين كه در يحيى بن زياد فراء نسبت به پسران مأمون مذكور شد درباره كسائى نيز منقول مى باشد . چنانچه روزى هارون از دور نظاره مى كرده ديد كسائى خواست كه نعلين خود را در پا كند امين و مأمون در پيش گذارى نعلين به همديگر مسابقت مى كنند و كسائى نيز سر و دست ايشان را بوسيده و سوگند داد كه ديگر اين كار را نكنند پس هارون از حاضرين دربار استفسار نمود كه خادم كدام يك از شما به خدّام ديگر برترى داشته و عزيزتر است همه گفتند كه البته خادم امير المؤمنين (هارون) ، هارون گفت چنين نيست بلكه خادم كسائى مزيّت به همه خدّام دارد زيرا كه خادم او عبارت از امين و مأمون است پس قضيه را بيان كرد .
كسائى در شعر بى بهره بوده و «فلان اجهل بالشعر من الكسائى» از امثال دايره مى باشد .
مناظره كسائى با سيبويه در مسئله زنبوريّه و غيره و مظلوميّت سيبويه در آن قضيه مشهور و در مغنى ابن هشام و بعض موارد ديگر مذكور و در ضمن شرح حال سيبويه عمرو بن عثمان نيز اشاره نموديم و در اينجا محض فائده علمى ادبى بعضى از قضاياى ديگر كسائى را ثبت اوراق مى نمايد:
روزى كسائى در محضر هارون از ابو يوسف قاضى سؤال نمود كه غلام تو مقتول شده و كسى بگويد انا قاتِل غُلامكَ (با تنوين لام) و ديگرى بگويد: اَنَا قاتِلُ غُلامِكَ (بى تنوين لام و با اضافه به سوى غلام) آيا كدام يك از اين دو كس را قاتل و جانى مى دانى؟ قاضى گفت هر دو را زيرا كه جمله مذكوره در هر دو حالت اقرار به قتل است پس در دم هارون تخطئه كرد و گفت جمله مذكوره در حالت دوّيمى (كه با اضافه باشد) اقرار به قتل است زيرا كه اسم فاعل در اين حال ، محتمل الحال و الاستقبال بوده و قائل آن اقرار كننده محسوب نمى شود .
نيز روزى كسائى در مجلس خليفه به محمّد بن حسن فقيه شيبانى كه بدو تقدّم كرده و تصدّر مى نموده گفت بهتر آن است كه با همديگر مباحثه علميّه كنيم هر كه