سيد رضى شيرازى
على اكبر غفارى
قوامى واعظ
مهدى محقق
آقاكمال مرتضوى
سيد محمدحسن مرتضوى
مرحوم سيد حسن ميرخانى
مرحوم محمدعلى ناصح
مهدى نوائى
على اكبر وحيد
گزاره اى از حيات علمى
آيت اللّه شعرانى در مقدمه ترجمه نفس المهموم خود نگاشته اند:
چون عهد شباب به تحصيل علوم و حفظ اصطلاحات و رسوم بگذشت و اقتداءً با سلافى الصالحين من عهد صاحب منهج الصادقين از هر علمى بهره بگرفتم و از هر خرمنى خوشه برداشتم گاهى به مطالعه كتب ادب از عجم و عرب و زمانى به دراست اشارات و اسفار و زمانى به تتبّع تفاسير و اخبار، وقتى به تفسير و تحشيه كتب فقه و اصول و گاهى به تعمّق در مسائل رياضى و معقول، تا آن عهد به سرآمد.
لَقَدْ طُفْتُ في تِلْكَ المَعاهِدِ كُلِّها
وَ سَرَّحْتُ طَرْفي بَيْنَ تِلْكَ المَعالِمِ
ساليان دراز شب بيدار و روز در تكرار هميشه ملازم دفتر و كراريس و پيوسته مرافق اقلام و قراطيس بودم. ناگهان سروش غيب در گوش اين ندا داد كه علم براى معرفت است و معرفت بذر عمل و طاعت؛ و طاعت بى اخلاص نشود و اين همه ميسّر نگردد مگر به توفيق خدا و توسل به اوليا، مشغولى تا چند؟
علم چندان كه بيشتر خوانى
چون عمل در تو نيست نادانى
نويسنده چهره درخشان گويد:
يكى از علماى شيعه كه خود در رشته هاى مختلفه علمى، حوزه درس دارد و داراى دقت نظر است حضرت آيت اللّه شعرانى را خواجه نصير عصر معرفى مى كرد و مى گفت هيئتِ فلاماريون را از فرانسه به فارسى ترجمه كردند و براى جمعى در مدرسه عالى سپهسالار [مدرسه عالى شهيد مطهرى] كه يكى از آنها خودم بودم درس مى گفتند و اين