87
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1

باشد، نه اذيت و اضرار، نه دخالت و اقتدار...
عاليجاه ميرزا مهدى در حقيقت يكى از امناى دولت و محارم حضرت ماست. دخلى به آن دار و دسته ندارد. آب و گل و جان و دل او در هواى ما و رضاى ماست. و ما يَسْتَوى الْبَحْران هذا عذْبٌ فُراتٌ سائغٌ شَرابُهُ وَهذا مِلحٌ اُجاجٌ. اگر هم اسم آنهاست، بحمد اللّه هم رسم نيست. به دانش از آنها ملاتر است و به خدمت بالاتر. مؤانست شماها مجانست آنها را از پيش در كرده، با امناء و محارم ما مجانس است و با التفات و مكارم ما مؤانس.

گرچه از طبعند هر دو، به بود شادى زغم
ورچه از چو بند هر دو، به بود منبر ز دار

اگر صحبت اهل كمال را طالب باشيد مثل جناب حاجى فاضلى و حاجى عبدالرزاق بيگ، اديب كاملى در آن شهر است، پركار و كم خوراك و موافق عقل معاش و امساك. العياذ باللّه ، گوده ملا كه لوده خداست و هر قدر هَلْ امْتَلأت؟ بگوييد هل مِنْ مزيد مى گويند. مثل يابوهاى پرخور كم دو، آفت كاه و غارت جو! قربان افنديهاى رومى و پادريهاى فرنگى بروند. نه آن علم و فضيلت داشتند كه جواب پادرى بنويسند، نه اين غيرت و حميت دارند كه مثل افنديهاى روم در مسجد و راه گلدسته ببندند، خلق را همچنان كه بالفعل روبروى ما رانده اند به حفظ ملك و حراست دين خودشان بخوانند. ما شاءاللّه ، وقتى كه پنجه دليرى مى گشايند، تيغى كه امروز بر روى سپاه عثمانى بايد كشيد، به ميرزا امين اصفهانى مى كشند. شكار خانگى و شعار ديوانگى را عادت دارند. بارى، حالا كه به اين شدت دلاور و دلير و صاحب گرز و شمشيرند، قدم رنجه كنند و با ياغى پنجه كنند!
رقم مبارك در اين باب به افتخار شما صادر شده است و شما در هر باب مختار و قادر، والسلام على من اتبع الهدى. ۱

1.ر.ك: از صبا تا نيما، يحيى آرين پور، ج ۱، ص ۶۲ ـ ۷۵ .


دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
86

كبريا به اوج سما افراشتند. سزاى آن نيكى اين بدى است! امروز كه ما در برابر سپاه مخالفت نشسته ايم و مايملك خود را بى محافظ خارجى به اعتماد اهل تبريز گذاشته، در شهر پايتخت ما آشوب و فتنه بكنند و دكان و بازار ببندند و سيد حمزه و باغميشه بروند و شهرت اين حركت مزرويج در ملك روس و صفى خان در آستانه همايون و ديگران در ملك روم بدهند! روى اهل تبريز سفيد! اگر فتحعلى خان عرضه داشت و كدخدايان آدم بودند، با اينكه مثل ميرزا مهدى آدمى در پهلوى آنهاست، فتاح غير عليم چه جرئت و قدرت داشت كه مصدر اين حركات شود؟!
فرمودند اگر حضرت از آش و پلو سير نشوند به جا، امّا شما را چه افتاده است كه از زهد ريايى و نهم ۱ ملايى سير نمى شويد؟ كتاب جهاد نوشته شد، نبوت خاصه به اثبات رسيد، قيل و قال مدرسه حالا ديگر بس است يك چند نيز خدمت معشوق و مى كنيد! صد يك آنچه با اهل صلاح حرف جهاد زديد اگر با اهل سلاح صرف جهاد شده بود، كافرى نمى ماند كه مجاهدى لازم باشد.
بارى، بعد از اين سفره جمعه و پنجشنبه را وقف اعيان شهر و كدخداى محلات و نجباى قابل و رؤساى عاقل بكنيد، سفره زرق و حيل را برچينيد، سكه قلب و دغل را بشناسيد.

نقد صوفى نه همه صافى و بيغش باشد
اى بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد

تا حال هرچه از اين ورق خوانديم و بر اين نسق رانديم سود و بهبودى ظاهر نگشت، بلكه اينها كه مى شود از نتايج نمازهاى روز جمعه و نيازهاى شب جمعه ما و شماست. من بعد بساط كهنه برچنيد و طرح نو دراندازيد. با اهل آن شهر معاشرت كنيد و مربوط شويد، دعوت و صحبت نماييد، از جوانان قابل و پيران كامل آنها، چند نفرى كه به كار خدمت آيند انتخاب كنيد و هزار يك آنچه صرف اين طايفه شد، مصروف آنها داريد و ريك اين جماعت را دور بيندازيد، مثل ساير ممالك محروسه

1.نَهْم و نَهَمْ، حرص و پرخوردن.

  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 99571
صفحه از 395
پرینت  ارسال به