استشمام بوى گل رساله اى مى نگارد . پس طبيعى مى نمايد كه تحت تأثير باورهاى شيعى استادش قرار گرفته باشد . در عين حال ، او در رساله برء الساعة ، با پيروى از روش معرفت شيعيان ، با عبارت «الحمد للّه كما هو اهله و مستحقه و صلواته على خير خلقه محمّد و آله و عترته» سخنش را آغاز كرده و در پايان اين رساله آورده است: «و الحمد للّه ربِّ العالمين و صلواته على سيد المرسلين محمّد و آله ...» و مى دانيم كه به كار بردن چنين تعبيراتى ، از خصايص نويسندگان شيعى است . متأسفانه اصل كتاب برء الساعة ، مانند بسيارى از ديگر آثار رازى بر جاى نمانده ، اما قطعات ياد شده را عالم نامدار جهان تشيع ، ابن طاووس (م 664 ق) در كتاب الأمان خود نقل كرده است .
از بزرگان شيعى متأخر نيز ، مرحوم علامه شيخ آقا بزرگ تهرانى ، در كتاب الذريعة الى تصانيف الشيعة ، رازى را در شمار مؤلفان شيعه دانسته و از كتاب هاى او در عداد آثار شيعى ياد كرده است . گواه نظر شيخ آقا بزرگ ، وابستگى محكمى است . چنانكه با فرماندار ديلمى ، ابو محمّد اطروش شيعى (م 304 ق) معروف به ناصر كبير كه نسبتش به على عليه السلام مى رسيده و جدّ مادرى سيد مرتضى علم الهدى (م 436 ق) بوده ، رابطه استوارى داشته و براى او كتابى در حكمت با عنوان كتاب الى الداعى الاطروش فى الحكمه نگاشته است . همچنين ، با ابوالحسن مسعودى (م 346 ق) مورخ نامدار شيعى و صاحب مروج الذهب ، دوستى داشته و درباره مباحثاتش با او رساله اى مى نگارد به نام كلام جرى بينه و بين المسعودى فى حدوث العالم .
به رغم چنين شواهدى ، شاهديم كه در تاريخ تفكر اسلامى ، شمارى از معاندانش ، با بدگويى از او و سطحى خواندن افكارش ، نسبت هايى ناروا بدو داده و او را دشمن اديان و مانوى و بى اطلاع از علم كلام و هذيان گو خوانده اند(قاضى صاعد ، بان ميمون) . ابو حاتم رازى در اين ميان ، گوى سبقت از ديگران ربوده و افزون بر اعلام النبوة رساله اى نگاشته بوده به نام الرّد على محمّد بن زكريا الطبيب الرازى