تشيع خبر مى دهند ، برداشتى است كه به جز فهم فقهى تشيع است ، و توجه به اين واقعيات برمى نمايد كه نسبت دادن نوشتنِ كتابى در ردّ انبياء به رازى ، محل ترديد بسيار دارد . افزون براينها ابن ابى اصيبعة هم در عيون الانباء درباره نسبت دادن مخاريق الانبياء به رازى مى نويسد:
اين كتاب ، اگر هم تأليف شده باشد ـ و خدا بهتر مى داند ـ شايد كه نوشته يكى از اشرار دشمن رازى بوده باشد و او آن را به رازى نسبت داده تا هر كسى كه آن را ببيند و يا از وجود چنين كتابى مطلع شود ، نسبت به رازى بدگمان شود وگرنه رازى جليل الشأن تر از آن است كه چنين كارى كرده باشد و در چنين موضوعى به تأليف و تصنيف دست يازد .
از تشيع رازى كه بگذريم ، نوبت به آثار و آراء كلامى و فلسفى او مى رسد . نخستين منبع آگاهى ما از آثار فراوان رازى فهرست خود نگاشته او است به نقل ابن نديم در الفهرست .
ابوريحان بيرونى نيز در اين زمينه رساله اى دارد كه در يك تقسيم بندى موضوعى 184 نگاشته او را برمى شمارد و همچنين است عيون الانباء ابن ابى اصيبعة در معرفى 238 رساله از رازى .
از متأخران ، دكتر محمود نجم آبادى با تطبيق فهرست هاى ابن نديم و ابن قفطى و ابن ابى اصيبعة و ابوريحان بيرونى ، 271 رساله براى رازى برشمرده است .
بروكلمان نيز از 59 رساله موجود او خبر مى دهد .
از جمله منتشر شده هاى آنها عبارت اند از:
الحاوى ، الجذر والحصبة ، الاسرار ، المدخل التعليمى ، الطب الروحانى ، السيرة الفلسفية ،امارات الاقبال الدولة و بخش هايى از كتاب اللذة و كتاب العلم الالهى .
از اين رساله ها ، آثار فلسفى و كلامى او ، رازى را انديشمندى خردگرا و اهل استدلال مى نمايانند كه برآمده از توحيد اشراقى شرق دجله اى اش ، همه انسان ها را از