29
آستان مقدّس حضرت عبدالعظيم حسني (ع) در گذشته و حال

حجاج والى رى شد ۱ و پس از او يزيد بن مهلب و آن گاه جراح بن عبداللّه حكمى و نصر بن سيار تا پايان خلافت بنى اميه به حكومت خراسان و رى و عراق منصوب شدند. ۲
به هنگام دعوت عباسى، قحطبة بن شبيب از سرداران عباسى فرزندش حسن را براى فتح رى به آن سو گسيل داشت و او در سال 131 به آن شهر وارد شد و آن جا را بدون جنگ از سلطه بنى اميه خارج ساخت. ۳
پس از آن كه حسن، رى را فتح كرد منتظر ماند تا پدرش قحطبه آمد. قحطبه به سبب همكارى بيشتر مردم رى با بنى اميه، املاكشان را مصادره در حق آنان اجحاف فراوانى كرد كه البته به دستور سفاح دوباره به آن ها بازگردانده شد. با قتل قحطبه در يكى از جنگ ها، سفاح عباسى، نصر بن عبدالعزيز خزاعى را به ولايت رى گمارد ولى پس از چندى به دستور منصور كشته شد. ۴
در دوران خلافت منصور، سرزمين هاى اسلامى شاهد چندين قيام به خون خواهى ابومسلم خراسانى بود، كه به دست منصور كشته شده بود. يكى از خون خواهان ابومسلم، سنباد گبر، در دوران ابومسلم سپه سالار او بود. وى ابتدا با سپاهيان و طرفدارانش به رى رفت و ابوعبيده حاكم آن جا را بيرون و خزائن و اموال آن شهر را تصرف كرد. ۵ خليفه منصور، جهور بن مرار را به جنگ او فرستاد. وى به رى آمد و در حدود بيابانى به نام جرجينانى، دولشكر با يكديگر جنگيدند؛ بسيارى از ياران سنباد كه شصت هزار نفر گفته شده اند را كشتند و او نيز پس از شكست به سوى طبرستان گريخت و به اسپهبد طبرستان پناهنده شد، ۶ اما اسپهبد به سبب غرور و نخوت سنباد او را به قتل

1.يعقوبى، البلدان، ترجمه آيتى، ص۷۶؛ طاهر بن مطهر مقدسى، البدء و التاريخ، تصحيح كلمان هوار، پاريس ۱۹۱۹، ج۶، ص۳۷.

2.يعقوبى، تاريخ اليعقوبى، ج۳، ص۳۹.

3.دينورى، همان، ص۴۰۶؛ طاهر بن مطهر مقدسى، همان، ص۶۴.

4.ياقوت حموى، همان، ج۴، ص۷۸۶.

5.خواجه نظام الملك طوسى، سيرالملوك، ص۲۷۹؛ مقدسى، طاهر بن مطهر، همان، ص۸۲.

6.ابن اسفنديار، تاريخ طبرستان، ج۱، ص۱۷۴.


آستان مقدّس حضرت عبدالعظيم حسني (ع) در گذشته و حال
28

فضل شما معتقديم اما در اين جنگ به شك و ترديد افتاده ايم، شما از گروهى مسلمانان كه با مشركان جنگ كنند بى نياز نيستيد، بهتر است ما را براى جنگ با مشركان در مرزها گسيل فرمايى تا آن جا جهاد كنيم. امام عليه السلام نيز آنان يعنى عبداللّه بن مسعود، ربيع بن خثيم، عبيده سمعانى را به همراه چهارتن از قاريان و ياران آنان به مرزبانى رى و قزوين فرستاد و ربيع بن خثيم را فرمانده آنان كرد. ۱
امام على پس از يزيد بن قيس، يزيد بن حجية را والى رى و دشت پى كرد، اما چون در آن شهر بخشى از خراج دريافتى را اختلاس كرد، آن حضرت يزيد را به زندان افكند. برخورد امام با او و شايد گرايش او را به معاويه باعث شد تا پس از آزادى از زندان به معاويه بپيوندد. ۲ فرار او بايد در 37 هجرى و پس از ولايت يزيد بن قيس ارحبى بوده باشد.
در دوران معاويه، زياد بن ابيه والى چند شهر از جمله بصره، خراسان و رى بود و در 51ق حكومت آن شهر به فرزندش عبيداللّه بن زياد واگذار شد. البته مدتى از طرف زياد، كثير بن شهاب، كه قبلاً در عصر عثمان حاكم رى بود. بر آن شهر ولايت يافت. ۳
عبيداللّه بن زياد، عمر بن سعد بن ابى وقاص و شمر بن ذى الجوشن را به طمع حكومت رى فريفت و آن دو، نواده رسول خدا صلى الله عليه و آله و بهترين خلق روى زمين را براى به دست آوردن حكومت اين شهر به شهادت رسانيدند. عمر بن سعد ابتدا فرمانى از عبيداللّه براى حكومت رى دريافت كرد و با سپاهى چهارهزارنفره عازم آن سرزمين شد؛ ۴ اما شرط ورود او به رى سركوب و يا مطيع ساختن امام حسين عليه السلام بود. عمر بن سعد، كه شك و ترديد در ريختن خون نواده رسول خدا صلى الله عليه و آله وجود او را فراگرفت چند بيت شعر در اين خصوص سرود كه تكليف خود را در آن روشن ساخت.
أاَتْرُكُ ملك الري و الرّي مُنيتي
اَمْ اَرْجِعُ مَذْموُماً بقتل حسين

و في قتله النار التي لَيْسَ دُونَها
حجاب و مُلك الرّي قُرَّة عيني۵

[آيا حكومت رى را كه آرزو و هدف من است رها كنم يا با نكوهش و سرزنش در ريختن خون حسين عليه السلام بازگردم، كه در قتل او آتشى است بى پرده و عيان ولى ملك رى نور چشم من است.] عبداللّه بن مطيع به عمر بن سعد گفت آيا حكومت رى و همدان را با كشتن پسرعمويت انتخاب كردى؟ عمر بن سعد پاسخ داد برخى امور از آسمان رقم مى خورند و من قبل از آن واقعه به نزد پسرعمويم عذرآوردم اما او از آن چه مى خواستم پرهيز كرد؛ ۶ با اين حال اين آرزوى عمر بن سعد هرگز محقق نشد. با مرگ يزيد، رى عصيان كرد و عامل خليفه از آن جا رانده شد. مختار پس از پيروزى خود، هنگامى كه بخش عمده اى از مناطق تحت سلطه امويان را به تصرف درآورد، واليانى براى آن مناطق فرستاد، از جمله يزيد بن ابونجبه فزارى را بر رى و دشت پى گماشت. ۷ مختار در حمله اى به كوفه، در منزل عمر بن سعد او را با دخترش به قتل رسانيد. ۸ در اين هنگام رى شاهد حضور خوارج بود. قطرى بن فجاءة از سران خوارج به رى رفت. ۹ حجاج، سفيان ابرد و به روايتى مالك بن ابى حيان اسدى را به تعقيب وى فرستاد و او به رى آمد. فرماندار رى در اين هنگام اسحاق بن اشعث بود كه همراه صد سوار از سپاه خود همراه سفيان ابرد به تعقيب قطرى رفت ولى او به طبرستان گريخت. ۱۰
در دوران عبدالملك بن مروان يعنى به سال 83 هجرى قتيبة بن مسلم باهلى از سوى

1.دينورى، اخبارالطوال، ترجمه، ص۲۰۵

2.بلاذرى، همان، ص۳۱۹.

3.پيشين، ص۳۰۸؛ ابن سعد، الطبقات الكبرى، ج۶، ص۱۴۹.

4.دينورى، اخبارالطوال، ص۲۲۹.

5.ياقوت حموى، معجم البلدان، رى، مقدسى، احسن التقاسيم في معرفة الأقاليم، ص۲۹۶.

6.ابن سعد، الطبقات الكبرى، ج۵، ص۱۴۸.

7.دينورى، همان، ص۲۳۷.

8.ابن سعد، همان جا.

9.ابن اثير، الكامل في التاريخ، ج۳، ص۲۸۶.

10.همان، ص۳۲۵؛ ابن هشام كلبى، نسب معدو اليمن الكبير، ج۲، ص۲۵۶.

  • نام منبع :
    آستان مقدّس حضرت عبدالعظيم حسني (ع) در گذشته و حال
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/51992
تعداد بازدید : 144863
صفحه از 303
پرینت  ارسال به