حجاج والى رى شد ۱ و پس از او يزيد بن مهلب و آن گاه جراح بن عبداللّه حكمى و نصر بن سيار تا پايان خلافت بنى اميه به حكومت خراسان و رى و عراق منصوب شدند. ۲
به هنگام دعوت عباسى، قحطبة بن شبيب از سرداران عباسى فرزندش حسن را براى فتح رى به آن سو گسيل داشت و او در سال 131 به آن شهر وارد شد و آن جا را بدون جنگ از سلطه بنى اميه خارج ساخت. ۳
پس از آن كه حسن، رى را فتح كرد منتظر ماند تا پدرش قحطبه آمد. قحطبه به سبب همكارى بيشتر مردم رى با بنى اميه، املاكشان را مصادره در حق آنان اجحاف فراوانى كرد كه البته به دستور سفاح دوباره به آن ها بازگردانده شد. با قتل قحطبه در يكى از جنگ ها، سفاح عباسى، نصر بن عبدالعزيز خزاعى را به ولايت رى گمارد ولى پس از چندى به دستور منصور كشته شد. ۴
در دوران خلافت منصور، سرزمين هاى اسلامى شاهد چندين قيام به خون خواهى ابومسلم خراسانى بود، كه به دست منصور كشته شده بود. يكى از خون خواهان ابومسلم، سنباد گبر، در دوران ابومسلم سپه سالار او بود. وى ابتدا با سپاهيان و طرفدارانش به رى رفت و ابوعبيده حاكم آن جا را بيرون و خزائن و اموال آن شهر را تصرف كرد. ۵ خليفه منصور، جهور بن مرار را به جنگ او فرستاد. وى به رى آمد و در حدود بيابانى به نام جرجينانى، دولشكر با يكديگر جنگيدند؛ بسيارى از ياران سنباد كه شصت هزار نفر گفته شده اند را كشتند و او نيز پس از شكست به سوى طبرستان گريخت و به اسپهبد طبرستان پناهنده شد، ۶ اما اسپهبد به سبب غرور و نخوت سنباد او را به قتل
1.يعقوبى، البلدان، ترجمه آيتى، ص۷۶؛ طاهر بن مطهر مقدسى، البدء و التاريخ، تصحيح كلمان هوار، پاريس ۱۹۱۹، ج۶، ص۳۷.
2.يعقوبى، تاريخ اليعقوبى، ج۳، ص۳۹.
3.دينورى، همان، ص۴۰۶؛ طاهر بن مطهر مقدسى، همان، ص۶۴.
4.ياقوت حموى، همان، ج۴، ص۷۸۶.
5.خواجه نظام الملك طوسى، سيرالملوك، ص۲۷۹؛ مقدسى، طاهر بن مطهر، همان، ص۸۲.
6.ابن اسفنديار، تاريخ طبرستان، ج۱، ص۱۷۴.