تيمور لنگ رو به ويرانى رفت. ۱ به گفته اورسل، «از آن همه شكوه و عظمت ديرينه اين شهر بزرگ اينك جز خرابه اى بدريخت چيز ديگرى برجاى نمانده است. كاخ ها، حمام ها، پرستشگاه ها، مساجد، خانه ها همه يكسر به تلّ خاك و خرابه هاى غم انگيزى بدل شده است كه گاهى از ميان آنها قنات نيمه پرى عبور مى كند.» ۲
رى در آغاز عصر صفوى ويرانه اى بيش نبود. شاردن سياح فرانسوى عهد صفويه كه از رى در آن عصر بازديد كرده گويد «آخرين خرابى اين شهر در نتيجه جنگ هاى داخلى، در دوره اسلامى، حمله مغول و تاتار صورت گرفته است». ۳ شاه طهماسب صفوى در 944ق به تهران آمد و توجه او به تهران، رى را از رونق انداخت و ديگر كسى به آبادانى و توسعه آن همت نگماشت. پس از چندى با توسعه تهران و حتى پايتخت شدن آن، رى جزوى از تهران شد. شاه عباس صفوى هنگامى كه براى سركوبى ازبكان از قزوين به سمت خراسان حركت كرد، در طهران بيمار شد. او پنجاه روز بسترى بود و چون از معالجه پزشكان نااميد گشت به شهررى رفت و به آستان حضرت عبدالعظيم پناهنده شد و بهبود يافت. ۴ رى از آن پس چندان در منابع مورد توجه نيست و عمدتاً تهران به عنوان يكى از شهرهاى عمده و به ويژه پايتخت دولت قاجار مطرح است و رى تنها به مكانى تبديل شد كه تكريم آن صرفاً به سبب وجود آستان حضرت عبدالعظيم واجب مى گشت.
اين آستان در عصر قاجار به ويژه در دوران انقلاب مشروطه اهميتى ويژه يافت. آن جا ملجأ و پناه آزادى خواهانى شد كه براى تحقق آرمان هاى خود در آن متحصن
1.بنگريد ابن عربشاه، عجايب المقدور في اخبار تيمور، ترجمه محمدعلى نجاتى، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ۱۳۲۹، ص۳۶؛ نظام الدين شامى، ظفرنامه، تاريخ فتوحات اميرتيمور گوركانى، به كوشش پناهى سمنانى، ص۹۶
2.سفرنامه اورسل، ص ۲۲۲.
3.همو، سياحتنامه شاردن، ج ۳، ص ۵۶.
4.اعتمادالسلطنه، مرآت البلدان، ج۱، ص۵۱۳