چه صاحب فضايح در مقام تعريض شيعه رى گفته كه مذهب شهر نبايد داشتن بلكه مذهب حق بايد داشتن و بلكه در رى اغلب رافضى اند مغرور نبايد بودن كه به عدد اعتبار نيست و صاحب نقض در جواب گفته كه اين سخن از قائل محض مكابره است زيرا كه آنجا سلمان و بوذر و مقداد و عمار و جابر و ابوايوب و خزيمه و زيد بر امامت اميرالمؤمنين عليه السلام اتفاق نمودند مى گويند كه آن قلت را قدرى نيست و اعتبار به كثرت مهاجر و انصار باشد و اينجا كه رازيان بيشتر شيعى باشند، گويد كه بر كثرت اعتمادى نيست و التفاتى نباشد تا بيچاره هر چه در اول مى گويد به آخر باطل مى كرده باشد و اين مذهب و اعتقاد شيعه است كه اعتماد نه بر كثرت و قلت است بر عقل و نظر و معرفت است محق محق باشد و اگر چه يكى باشد و مبطل مبطل و اگرچه صد هزار باشند. ان الحق لا يعرف بالرجال و انما الرجال يعرفون بالحق و الحمد للّه الذى هدانا الى طريق الحق و تحقيقه و جنبنا عن الباطل الذميم و تصديقه.
ورام ـ صاحب معجم گويد كه آن بلده اى است نزديك شهر رى و اهالى آنجا شيعه اند. ۱
14 ـ خزائن، ملا احمد نراقى (1245ق)
وجه تسميه شهر رى
فائدة: بدانكه رى نام شهرى است از عراق و منسوب به آن را رازى مى گويند.
چنانكه گويند فخر رازى و مراد نسبت به رى است و سرّ اين كه شهر را رى و منسوب به آن را رازى گويند صاحب فرهنگ جهانگيرى بيان كرده و مى گويد ديدم به خط فخر رازى كه نوشته بود كه راز و رى نام دو برادر است كه به اتفاق يكديگر شهرى را بنا نمودند و در تسميه شهر بعد از اتمام شدن مابين ايشان گفتگو واقع شد كه هريك مى خواستند شهر را به نام خود بنامند آخر الأمر حكماء و عقلاء چنان قرار