109
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14

نصيب آن لعين نشد لعنت ابدى قبول كرد و دمار از روزگار خاندان گزيده حضرت كردگار برآورد:

يثرب به باد رفت به تعمير ملك شامبطحا خراب شد به تمنّاى ملك رى
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده اند كه آن حضرت فرمود كه الرّى و القزوين و السّاوه ملعونات و مشؤمات قديم الايام سكنه رى گبر بودند بعد از ظهور ملت بيضا اسلام قبول نمودند جمعى حنفى و بعضى شافعى و شيعه اماميه نيز بسيار بودند، اكنون اصل شهر ويرانست و شهر طهران كه از قصبات و در يك فرسخى آنجاست دارالملك ايران است و قديم قصبه اى بوده ذكر طهران در حرف طاء خواهد آمد و قريه شاه عبدالعظيم اكنون قصبه ايست شهر مانند و طرف جنوب رى واقع است مزار فيض آثار سيد عبدالعظيم در آن ديار و مطاف طوايف اهل روزگارست، آن قصبه محتويست قرب دو هزار خانه معمور و مشتهيات در آنجا موفور و باغات دلگشا بسيار دارد و آبش فراوان است و مردمان نيك محضر و ستوده سير در آنجا مسكن دارند، از آن جمله آقا محمد باقر كدخداى آن قصبه شخصى عزيز و محترم و براهالى آن ديار مقدّم بود و در اكثر خصال حميده و افعال پسنديده بر سكنه آنجا تفوّق مى نمود و در مراسم خدمت و ارادت و اخلاص نسبت به فقراء و درويشان اهتمام تمام داشت و دقيقه اى از دقايق مروّت و فتوّت و جوانمردى مهمل و معطل نمى گذاشت و نقش ارادت سلسله عليه نعمة اللّهيه بر لوح ضمير مى نگاشت، فقير را با آن عزيز الفت و محبت بسيار بود و او نيز در استرضاى خاطر فقير مبالغه مى نمود بعد از آن كه عمر گراميش به شصت سال رسيد جمعى از اشقياء و اشرار آن ديار بر سر آب گفتگو نموده آن سر حلقه صدق و صفا را به سعادت ابدى رسانيدند رحمة اللّه عليه اين واقعه در سنه هزار و دويست و سى و نه هجرى روى نمود، فرزندى سعادتمند از آن مرحوم يادگار است اميد صادق و رجاء واثق است كه ايزد تعالى وى را به سعادت ابدى موفق گرداند و بر منتهاى آمال مقرّبان درگاه حضرت آله برساند. ۱

1.حدائق السياحة، تهران، سازمان چاپ دانشگاه، ۱۳۴۸ش، صص ۲۵۴ ـ ۲۵۵.


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
108

16 ـ حدائق السياحه، زين العابدين شروانى (1253ق)

ذكر راز ـ ولايتى است مشهور و دياريست معمور و محدودست از طرف مشرق به جبل دماوند و سمنان و از سمت مغرب به ولايت قزوين و از جانب شمال به دار المرز نور و كجور و از جهت جنوب به ارض قم محتويست بر بلاد قديمه و نواحى عظيمه همگى از اقليم چهارم، و دارالملك آن شهر رى بوده و ارباب فضل و علم از آن ديار بسيار ظهور نموده من جمله فخرالدين رازى صاحب تصانيف كثيره كه اهل سنت و جماعت وى را امام فخر گويند و علماء شيعه او را امام المشكّكين خوانند و سيد مرتضى مؤلّف تبصرة العوام وى در زمان خود مقدّم علماء اماميه بوده، و شيخ نجم الدين دايه مصنف مرصاد العباد از سلك عرفاء بوده و ابوالمفاخر فاضل شاعر و شيخ ابويحيى معاذ از طبقه اولى و از كبار اولياء بوده و شيخ يوسف بن الحسين از طبقه ثانيه از اكابر مشايخ از آنجا ظهور نموده، رئيس المحدّثين محمد بن يعقوب مشهور به كلينى و كلين از قراى رازست آن بزرگوار در روزگار خود مقدّم فضلاء اماميه بوده، و خواجه جعفر بن محمد الدورمستى و دورمست از قراى رازست و شيخ ابوالفتوح الحسين بن احمد صاحب تفسير مشتمل بر بيست مجلّد و امثال ايشان از آن ديار بسيار برخاسته اند.
ذكر رى ـ دارالملك راز بوده و بعضى رى را راز گويند و الاول هوالاصح از بلاد قديمه و از مداين عظيمه بوده طولش از جزاير خالدات فوك و عرضش از خط استواء له ها از اقليم چهارم است حضرت شيث بن آدم عليه السلام آن را بنا فرمود و هوشنگ پيشدادى به عمارت آن بيفزود و بعد از اختلال عمارت او منوچهر بن ايرج مرمت كرد، بار ديگر روى به خرابى آورد و مهدى عباسى در تعمير آن كوشيد و كسوت و وسعت و عظمت بدو پوشيد، در زمان چنگيزخان به قتل عام رفت و ديگر صورت عمارت نگرفت آبش ناگوار و هوايش ناسازگار به سبب آن كه طرف شمالش كوه عظيم گرفته و جنوبش گشاده است اكثر اوقات هواى آنجا وبايى است چنان كه گفته اند:
ديدم سحر گهى ملك الموت را به خواببى كفش مى گريخت زدست وباى رى
با وجود اين حمداللّه مستوفى از كثرت و ازدحام آن ولايت نقلى غريب نوشته است و گفته كه هشت هزار هزار و هشتصد هزار و ششصد و نود و شش خانه در شهر رى بوده طبع سليم از اين خبر بى پا و سر ابا و امتناع دارد، زيرا كه در هر خانه اقلّ ما فى الباب پنج نفر از اناث و ذكور سكونت داشته اند عدد مردمش قريب به شصت كرور و هر كرور آن پانصد هزار كس مى شود قطع نظر از لباس و جامه ايشان نموده يوميه خوراك آنها پانزده كرور من تبريز مى شود، هذا كذب عظيم! و بهتان وخيم! بلى اگر چنين شهرى در كنار بحر واقع مى شد به صدق قريب مى بود و حال آن كه رى در زمين هموار واقع شده و سمت مشرق آن كوه متصل است و طرف شمالش جبال شامخه مسافت دو فرسخ كم و بيش دور و رود عظيم ندارد، باىّ حال قديم الزمان سواد اعظم عراق عجم بوده شيخ نجم الدين دايه در كتاب مرصادالعباد فرموده در فتنه چنگيزى از رى كه مسقط الرأس من است هفتصد هزار نفر مردمان معروف و معتبر به قتل رسيد، و قاضى نوراللّه شوشترى قدّس سرّه در كتاب مجالس از صاحب معجم نقل كرده كه مؤلف معجم گويد كه رى به فتح اول و تشديد ثانى مدينه ايست مشهور از امّهات بلاد و اعلام شهرهاى عالم است و اصطخرى گفته كه طول و عرض وى يك فرسخ و نيم بوده و در خارج آن قراى بزرگ است كه هر يك در بزرگى برابر شهرى است، و اصمعى در وصف رى گفته الرى عروس الدنيا و اليه مُتجر الناس در وقتى كه عبيداللّه بن زياد حكومت رى را نامزد عمر بن سعد بن وقاص كه لشكر برداشته به قتال حضرت امام مظلوم حسين بن على عليه السلام به كربلا رود و عمربدسير در اول امر متردد شد در خروج و قعود اين بيت را به زبان آورد:

ءَ أترك ملك الرّى و الرّى رغبتىام أرجع مذموما بقتل حسين
و فى قتله النار الّتى ليس دونهاحجاب و ملك الرّى قرة عينى
و آخر حبّ دنيا و رياست بر آن سرحلقه اهل شقاوت غالب شد و حكومت آن جا را بر قتل صاحب ولايت كليه اختيار نمود و براى دو روزه رياست ملك رى كه آن نيز

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
    تعداد جلد :
    6
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 105893
صفحه از 416
پرینت  ارسال به