163
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14

فرمان داد كه در رى توقف كند و به فتح طبرستان همت گمارد المهدى باللّه در سال 143 به پيروزى و فتح طبرستان موفق گشت و بعدا به خراسان رفت و در سال 144 از خراسان به عراق بازگشت نمود. (ص 190، ج 5، كامل).

مدت توقف المهدى باللّه و بناى شهر محمديه در رى

به طور مسلم مجموع مدت توقف المهدى باللّه در رى از سال 142 ـ 144 بوده است و در اثناء اين مدت به خراسان و طبرستان هم رهسپار شده و به رى مجددا بازگشته است شالوده آبادانى و پيشرفت عمران رى جديد اسلامى به طور تحقيق در ايام همين ولى عهد و خليفه زاده عباسى بوده است زيرا كه به ساختن شهر رى جديد فرمان داد و عمربن الخصيب را كه از سرداران نامى او بوده بربناى آن مأمور كرد ابن ابى الخصيب چنان كه بعدا به تفضيل مى نگاريم به ساختن شهر مزبور آغاز نمود و نام آن را المحمديه به نام محمد المهدى خليفه زاده مذكور در آن وقت نهاده و بر وفق دستور مهدى كرد اين شهر فندقى بساخت و مسجد جامعى در آن برپانمود كه نام خويش را نيز در ديوار جامع نگاشته (ص 368، ج 7، معجم البلدان) (به كلمه المحمديه از اين كتاب رجوع شود)

هارون الرشيد و دو فرزندش قاسم و مأمون در رى

در سال 189 هارون الرشيد براى اين كه فرماندار او بر خراسان على بن عيسى بن ماهان متهم به خلاف نمودند به رى آمد و دو فرزندش عبداللّه مأمون و قاسم در ركاب او بودند و قاسم را ولى عهد خود پس از مأمون قرار داد و اختيار خلع قاسم به مأمون واگذار كرد و همگى قضاة و شهود را احضار نمود و گواهى دادند بر اين كه كليه اسلحه و معدات جنگى و خزاين و ذخاير هارون به مأمون تعلق دارد هارون چهار ماه در رى اقامت گزيد و در آخر ماه ذى حجه از رى به بغداد بازگشت و موقعى كه از پل بغداد گذر مى نمود بسوزانيدن جثه جعفر برمكى فرمان داد (به صفحه 63، ج 6، كامل و تاريخ رى رجوع شود)


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
162

زمان بنى اميه و ظهور دعوت براى عباسيان پناهگاه فرمانداران بنى اميه بوده است و نصر بن سيار در اين سال به خوار رى فرار كرده (ص 148، ج 5، كامل ابن الاثير) و پس از كارزار با حسن بن قحطبه بن شبيب سردار ابومسلم و ابراهيم امام به سوى رى حركت كرد ولى داخل رى نگشت و بيابانى كه ميان رى و همدان فاصله داشت به تصرف خود درآورد (ص 48، ج 5، كامل ابن الاثير) در سال 136 و زمان خلافت منصور ابومسلم خراسانى از بيم منصور خزينه هاى خود را در رى پنهان نمود و در همين سال پس از كشتن ابومسلم به دستور منصور سنباد گبر نيشابور كه نام خود را فيروز اصبهبد نهاده بود و با ابومسلم دوستى تامى داشته به مطالبه خون ابومسلم قيام كرد و بر قزوين و نيشابور و رى غلبه يافت و خزينه هاى ابومسلم را به تصرف خود درآوردو زنان راسبى كرد و اموال را به غارت ربود و چنين اظهار مى داشت كه سوى كعبه مى رود و آن را ويران مى سازد ولى مدتى نكشيد و جمهور بن مروان عجلى به فرمان منصور بر او در مفازه اى ميان رى و همدان غلبه نمود و نيروى او را به اسارت درآورد و زنان و كودكان او را سبى نمود و خود سنباد هم ميان طبرستان و قومس به قتل رسيد (ص 180، ج 8 ، كامل ابن الاثير).
قحطبه بن شبيب فرماندار ابومسلم در رى براى اين كه مردمان رى پيروان بنى اميه و سفيانى مذهب هستند از دسيسه آنها پرهيزكارى مى نمود و معابر را دستور نگاهبانى داد به طورى كه احدى بدون جواز شبانه عبور نمى كرد. (ص 48، ج 5، كامل).

المهدى باللّه خليفه عباسى در رى

در سال 142 چون عبدالجبار بن عبدالرحمن فرماندار منصور بر خراسان بيعت منصور را خلع نمود به تفصيلى كه ابن الاثير در ص 188، ج 5 كامل نگاشته منصور المهدى باللّه را مأمور به توقف در رى فرمود المهدى باللّه به رى آمد و در آن توقف كرد سپس به نيشابور رفت و عبدالجبار را اسير نمود و به سوى منصور فرستاد (به صفحه 188، ج 5، كامل و تاريخ رى رجوع شود) منصور مجددا المهدى باللّه را

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
    تعداد جلد :
    6
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 97991
صفحه از 416
پرینت  ارسال به