ابن حماد مزبور وجود داشته و آن هم مانند قريه هاى بيست و دستبى و دولاب و محمديه و كلين و ورامين از قراى رى مذكور در بخش اول آباد و داير بوده است ولى نامى از آن در تاريخ نگاشته نشده است. بهر حال از جمله علمايى كه در كتب خويش نام طهران و ابن حماد منسوب به آن معرفى نمودند:
(1) ياقوت حموى در كتاب معجم الادباست و نيز در معجم البلدان از طهران هم نامى برده و از كلمات ايشان در اين كتاب معلوم مى شود كه طهران تا پايان قرن هفتم هجرى آباد بوده است و انقلابات مغول آن را نابود ننموده است چنان كه بعدا مى نگاريم.
(2) سمعانى در كتاب الانساب چنين گفته است: طهرانى نسبت به طهران است و طهران قريه اى است در رى و آن مشهورتر از طهران اصفهان است و از آنجا ابوعبداللّه محمد بن حماد طهرانى رازى بيرون آمده است و مرگ او در عسقلان در زمين شام به سال 261 بوده است.
ابن حماد طهرانى
ابوعبداللّه محمد بن حماد طهرانى از علماى نامى ميانه قرن سوم هجرى است، علماى رجال نام او را به اجمال و برخى به تفصيل در كتب خويش ذكر كردند ياقوت در معجم الادباء نسبت او را به طهران اجمالاً ذكر كرده است و سمعانى در كتاب الانساب صفحه 374 شرح حال او را چنين مى نگارد.
سمعانى گويد اما جماعتى كه به طهران رى منسوب شده اند در حالتى كه طهران رى مشهورتر از طهران اصفهان مى باشد از اين قرار است:
(1) ابوعبداللّه محمد بن حماد طهرانى رازى است از عبدالرزاق بن حمام و غيره روايت كرده و از او ائمه علماى حديث روايت كرده اند و از موثقين اسلام بوده و همچنان از عبيد بن موسى و ابوعاصم نبيل و حفص بن عمر عدنى شنيده و براى تحصيل حديث به شهرهاى دوردست رفته و در شهر رى و بغداد و شام نقل حديث