183
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14

انحطاط گذاشت و تمام خرابه هاى شهر رى به شكل مثلثى است. بانى آن راز بن فارس بن لواسان و به قولى شيث بن آدم است. در قرن چهارم هجرى فهرست كتاب هاى يك كتابخانه عمومى رى در ده مجلد بزرگ مضبوط بود. (از يادداشت مؤلف). شهرى است عظيم [از جبال] و آبادان وباخواسته و مردم و بازرگانان بسيار و مستقر پادشاه جبال ... و محمد زكريا بجشك از آنجا بود و تربت محمد بن الحسن الفقيه و كسايى مقرى و فراخرى هم از آنجا است. (از حدود العالم). يكى از پنج ناحيت پهله است. (ابن المقفع از ابن النديم).
شهر رى در سال 23 هجرى در زمان خلافت عمر بن الخطاب به دست قرظة بن كعب انصارى به تصرف مسلمين درآمد و شورش بزرگ آن شهر در سال 25 هجرى به دست سعد وقاص فرو نشست. در ادوار تاريخ اسلام شهر رى كه در گذشته از شهرهاى بزرگ عالم به شمار مى رفت، آبادانى خود را دوباره از سر گرفت و تدريجا بر اعتبار و عمران آن افزوده گشت. المقدسى مى نويسد كه عمر بن سعد به طمع حكومت رى در زمان يزيد اموى به كربلا به جنگ حضرت امام حسين عليه السلام رفت و اين دو بيت را از او مى داند:

أأترك ملك الرى و الرى رغبةأم ارجع مذموما بقتل حسين
و في قتله النار ليس دونهاحجاب و ملك الرى قرة عين
اسماعيل بن احمد سامانى در سال 289 ق رى را گرفت و خليفه عباسى آن زمان المكتفى به ناچار حكومت اسماعيل را در آن سامان شناخت. از آن پس رى دوباره به دست سلاطين مستقل ايران درآمد و پادشاهان آل زيار و آل بويه و سلجوقيان مدت ها بدانجا حكومت راندند. (از ايرانشهر، ج 2، ص 1330 ـ 1328).

اى قبله خوبان من اى طرفه رى۱لب را به سپيدرك۲كن پاك از مى
رودكى
بياورد لشكر سوى خوار رىبدان مرغزارى كه بُد آب و نى
فردوسى

چون قصد به رى كرد و به قزوين و به ساوهشد بوى و بها از همه بويى و بهايى
منوچهرى

اى سپاهت را سپاهيان رايتت را رى مكاناى ز ايران تا به توران بندگاننت را وشاق
منوچهرى
پس از آن كه امير محمود ... از رى بازگشت. (تاريخ بيهقى، چاپ اديب، ص 103).

چو سيستان ز خلف رى ز رازيان بستدو ز اوج كيوان سربرفراشت ايوان را
ناصر خسرو
لشكر كوفه قهستان و ... رى تا دامغان و طبرستان بگشادند. (فارس نامه ابن بلخى، ص 120).

تا رى از راى او چو بغداد استاز عزيزى به كرخ ماند خوار
خاقانى

كنم از حمد و مدح اين دو امامرى و خوى را ز محمدت دو ازار
خاقانى

آفتاب كرم كجاست به رىاهل همت كه راست ز اهل عجم
خاقانى

خاك سياه بر سر آب و هواى رىدور از مجاوران مكارم نماى رى
خاقانى
در آن محنت فرو ماند و بدانست كه به رى رأى خطا كرد در مخالفت قابوس و رد نصيحت او راه صواب گم شد. (ترجمه تاريخ يمينى، ص 183). رجوع به رى باستان تأليف دكتر كريمان شود.
3 ـ شهرستان رى: شهرستانى است تابع استان مركزى در جنوب تهران، سر راه تهران و قم، جلگه، معتدل، كارخانه گليسيرين و كارخانه سيمان در آن است. مزار

1.ن ل: شهره رى.

2.ن ل: بسردرك. (صحيح: به سردزك، و دزيا دوز آستين است و در تداول مردم قزوين هنوز هست).


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
182

انقراض رى منسوب شده است محمد يوسف بن حسين طهرانى مؤلف كتاب نقد الاصول در علم منطق مى باشد كه تأليف خود را در سال 1104 انجام داده است چنان چه بعدا مى نگاريم. (به منسوبين به طهران در عصر صفويه رجوع نماييد.) ۱

23 ـ لغت نامه دهخدا (معاصر)

رى. [رَ] (اِخ) اسم پادشاه زاده اى بود. (فرهنگ جهانگيرى). نام پادشاه زاده اى بود گويند او را برادرى بود راز نام هر دو به اتفاق شهرى بنا كردند و در تسميه آن نزاع داشتند چه هر يك مى خواستند به نام خود كنند. بزرگان آن زمان براى دفع نزاع شهر را به نام رى و مردم آن را به نام راز (رازى) خواندند. (از برهان).
رى. [رَ] (اِخ) ناحيه اى است قديم كه در عهد هخامنشى بين دربند (دروازه بحر خزر) و درياى خزر و ماد قرار داشت ولى جزء ماد بزرگ به شمار مى آمد. داريوش در كتيبه بيستون از آن ياد كرده است. (فرهنگ فارسى دكتر معين). رقا. رگا. رگها. راك. راگ. صورت هاى پهلوى و پارسى باستان كلمه است. رجوع به حواشى برهان قاطع مصحح آقاى دكتر معين در ذيل رى شود.
2 ـ مركز ناحيه رى، و آن شهرى بزرگ بود و مركز «جبال» محسوب مى شد و بين آن تا نيشابور 160 فرسنگ و تا قزوين 27 فرسنگ بود. ياقوت اين شهر را ديدار كرد و شاهد خرابى آن به سال 617 ق در حالى كه از پيش مغول فرار مى كرد، بود. (از فرهنگ فارسى دكتر معين). نام شهرى قديم نزديك تهران پايتخت و كرسى جبال و نسبت بدان رازى باشد و به روايت شاهنامه نام قديم آن پيروز رام است نام اين شهر در اوستا و در كتيبه بيستون (راگا) و در تورات (راگزر) يا (راجس) است و به واسطه قديم بودن به شيخ البلاد مشهور بوده و رى اردشير و محمديه نيز گفته اند. در قرن سوم هجرى مثل نيشابور شهرى عظيم بود آن گاه خراب شد و از آن موقع رو به

1.تاريخ تهران، ص ۶۲ ـ ۶۴.

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
    تعداد جلد :
    6
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 104795
صفحه از 416
پرینت  ارسال به